۱۳۸۸ مهر ۱۸, شنبه

گزینش پس از بازنشستگی !




گزینش پس از بازنشستگی !


گزینش پس از بازنشستگی !

چندی پیش با یکی از دوستان فرهنگی بازنشسته صحبت می کردم .



او به من می گفت که در مدرسه ای مشغول به کار شده است اما پس از مدتی اداره متبوع به ایشان گفته است که باید گزینش شوید !


سوالی که این جا مطرح می شود این است که چگونه می شود فردی به عنوان دبیر و یا آموزگار رسمی آموزش و پرورش پس از حداقل 25 و یا 30 سال اشتغال ، دوباره باید گزینش شود .


البته اگر منظور از این کار رجوع به توانایی های کاری و صلاحیت های شخصی و حرفه ای فرد در حرفه معلمی باشد سخنی نیست !


چه ممکن است فردی پس از مدتی کار نتواند معیارهای و شاخص های لازم بر اساس حرفه ( profession ) را کسب نماید و با توجه به حساس بودن این شغل لازم است که این توانایی ها مجددا مورد ارزیابی و سنجش قرار گیرد .


اما سوال این است که آیا در هسته های گزینش آموزش و پرورش اصولا چنین فرآیندی طی می شود ؟


آیا افرادی که دست اندکار گزینش افراد برای ورود به این حرفه هستند به این مفاهیم و سازه های تخصصی آشنا بوده و یا آن را باور دارند ؟


آن چه که برداشت افکار عمومی و نیز تجارب ما آن را تایید می کنند موید این مدعاست که در گزینش غالبا توانایی های تخصصی و حرفه ای و یا شغلی ارزیابی نمی شود بلکه عمدتا بر معیارهای ایدئولوژیک و غیرحرفه ای استوار است .


قبلا هم گفته ایم و باور ما این است که آموزش ( و پرورش ) حرفه ای با آموزش و پرورش ایدئولوژیک همخوانی و تطابق ندارد و یکی نافی دیگری است و جمع این دو فرض محال است !


البته این خلا از آن جا ناشی می شود که نظام آموزش و پرورش ما اصولا فاقد نهادی مانند " نظام معلمی " است و دقیقا به علت فقدان چنین بخش مهمی است که روزبه روز جنبه " تخصص مداری " در آموزش و پرورش ما کم رنگ تر می شود و شاید علت بی سوادی و یا کم سوادی معلمان - البته نه آن گونه که مسئولان ادعا می کنند هر چند این یک واقعیت است – و نیز به تبع آن بی سوادی و کم سوادی دانش آموزان که به صورت یک بحران فراگیر درآمده است به فقدان چنین سازوکاری برمی گردد .


اما مساله مغفول که به آن توجهی نمی شود و رنگ و بوی سیاسی به خود گرفته است مفهوم " تعهد " و یا ( commitment) است که با اخلاق نهفته است و منظور از آن رعایت و پای بندی به ارزش ها و اصول انسانی است که تقربیا در همه سیستم ها به رسمیت شناخته شده است و در این مورد بعدا صحبت خواهم کرد ...


اما مساله مهم این است که چرا سخت گیری که ممکن است در مورد نیروهای بازنشسته اعمال شود در مورد " نیروهای تزریق شده توسط شرکت های واسطه " و اصطلاحا " نیروهای شرکتی " اعمال نمی شود !


آن گونه که از شواهد بر می آید نیروهای شرکتی غالبا فاقد آیتم های لازم در دو بعد " تخصص و تجربه " هستند و این در سیکل زمانی حتی کوتاه آموزش و پرورش را دچار " بحران " خواهد نمود .


آیا وقت آن فرانرسیده است که مسئولان و برنامه ریزان با نگاه دیگری فرآیند ها و مفاهیم را رصد کنند ؟

هیچ نظری موجود نیست: