۱۳۸۹ تیر ۲۰, یکشنبه

کمی صبر کنید ! معلوم می شود حقوق معلمان ایرانی از معلمان آمریکا ، استرالیا ، اروپا بیشتر است یا نه !




این یادداشت با کمی تاخیر منتشر می شود .
چندی پیش سخن معلم مطلبی را با عنوان قیمت های واقعی ، حقوق های مینیاتوری ! به همراه یادداشتی از وبلاگ " ره آورد من " منتشر نمود.
در بخشی از این یادداشت حقوق معلمان ایران با سایر کشورها با در نظر گرفتن آیتم سرانه تولید ناخالص ملی این کشور مورد مقایسه تطبیقی قرار گرفته بود .


آقای ایرج جوادی مدیر وبلاگ ره آورد من این مطلب را در ششم تیر ماه در وبلاگ خود منتشر کرده بود و من نیزعین مطلب را بدون هر کم و کاست روز یازدهم تیر ماه و برای اظهار نظر خوانندگان در مورد آن آوردم .

بلافاصله آقای شیرزاد عبدالهی در همان روز این مطلب را بدون ذکر نام برخی از سایت های ( وبلاگ های ) معلمی ( که البته قطعا منظور سخن معلم نبوده است ! ) این گونه نقد نمود :

" دیده اید که بعضی بازیکنان در فوتبال به دروازه خودی گل می زنند. حالا حکایت برخی سایت های معلمی است که با کمک آمار و ارقام ثابت کرده اند که وضعیت حقوق معلمان ایران از معلمان آمریکا و استرالیا و فنلاندو... بهتر است.

نه ! اشتباه نکنید . این دوستان نه نفوذی هستند و نه ضد معلم و نه فریب خورده و...اتفاقا خیلی هم طرفدار حقوق معلمان اند. شاید وقت نکرده اند مطلب را بخوانند.

وبلاگ ره آورد من، در تاریخ 6 تیرماه 89 ، مقاله ای با عنوان « وضعیت حقوق معلمان در کشورهای جهان » درج کرد . این نوشته ظاهرا به دلیل اهمیت انتقادی آن در دیگر سایت های معلمان هم عینا کار شد.

اگر اشتباه نکنم این مقاله را با عناوین متفاوت چند بار در رصد خانه دیده ام . همین جا بگویم که نویسنده وبلاگ ره آورد را نمی شناسم و این نوشته فقط در مورد این پست وبلاگ ره آورد و نوشته آقای علیرضا نورایی است.

مقاله اولین بار در 12 اردیبهشت سال 88 در سایت "خبرآنلاین" تحت عنوان « معلمان در کشورهای دیگر چقدر حقوق می‌گیرند» کار شده و از این نظر که دارای مبانی استدلالی و آماری است، ارزشمند است.

در این مقاله چند روش برای مقایسه تطبیقی حقوق معلمان در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است .

متن کامل در ادامه مطلب ( 1 )

پس از آن وبلاگ ره آورد یادداشتی محترمانه  نسبت به آن مطلب آقای شیرزاد عبدالهی منتشر کرد ( 2 )

آقای عبدالهی روز دوشنبه دو پست مختلف منتشر نمود بدون آن که حتی اشاره ای به مطلب آقای جوادی داشته باشد ؛

حتی در روزهای پس از آن نیز هیچ اشاره ای به آن نشد !

احتمالا خوانندگان محترم خودشان باید زحمت دیدن ورصد کردن مطلب ایشان را از رصد خانه بکشند !

در این جا ذکر چند نکته لازم است :

1-خط مشی سخن معلم همواره نقل مطالب با رعایت امانت بوده است . اگر مطلبی از فردی و یا سازمانی نقل شده است سعی شده است تا حد امکان مطلب به صورت کامل همراه با ذکر منبع آورده شود .

متاسفانه آقای شیرزاد عبدالهی بنا بر احتمالا رعایت اصول حرفه ای خبر نگاری که بنا بر یقین کسی را یارای رقابت در آن حوزه نبوده و نیست تا کنون وقعی براین اصل نگذاشته است !

مقدمه ایشان برای اظهار نظر در مورد نیت اصلی بلاگر ها و بدون ذکر مستقیم مطالبی که موخر بر فرضیه گری ایشان شده است احتمالا جزیی از اصول حرفه ای ایشان به شمار رفته و می رود !

ایشان در ذکر برخی از مطالب گویی سخن می گویند که خود منبع درجه اول و مستقیم آن به شمار می روند !

بدون آن که قرینه ای برای این ادعا داشته باشند ...

شاید کثرت تسلط بر مطالب و موضوعات مختلف چنین حقی را به ایشان تفویض نموده است !

به عنوان مثال مطلب ایرانیان به کدام کشورها بدون ویزا مسافرت می کنند؟ و یا پستی که ایشان در مورد وضعیت کشور کره شمالی منتشر کرده است و... گویای این واقعیت است !

نگاهی گذرا به برخی مطالب و موضوعات مختلف وبلاگ ایشان و نیز وبلاگی که سابقا از ایشان مسدود شد این فرضیه را به ثبوت می رساند .

2-نقل یک مطلب با رعایت اصل امانت به معنای تایید تمام و کمال آن نبوده و نیست !

مشخص نیست ایشان بر اساس کدام اصول و معیارها به نتیجه مورد نظر خودشان رسیده اند؟ !

3-با این که این مطلب و به قول آقای عبداللهی قبلا در سایت محبوب ایشان ( خبر آنلاین ) منتشر شده است و نیز با وجود آن که آخرین بار در وبلاگ ره آورد من منتشر شده است اما نقد این مطلب بلافاصله پس از انتشار آن در سخن معلم نوشته می شود ؛ درحالی که در ابتدای سخن هیچ حرفی از سخن معلم نیست !

شاید آوردن نام سخن معلم بر معروفیت " نا بوده " آن بیفزاید !

از سوی دیگر ، اگر بنا بر گفته آقای عبداللهی این مطلب در تاریخ 12 اردیبهشت سال 88 در خبر آنلاین منتشر شده است چگونه است که نقد آن پس از بیش از یک سال فرصت انتشار می یابد ؟!

سخن معلم از نقادی استقبال می کند اما طرح یک سویه مطالب بدون توجه به روح کلی مطلب را نمی توان نام " نقد " بر آن نهاد !

در ابتدای سخن خود را در موضعی برتر نشاندن و بیان جملاتی در مطلع کلام که این گونه صفات فقط در حد و اندازه ایشان و بس ! نمی تواند نوید بخش گفت و گویی موثر و دوجانبه برای رسیدن به نقاط مشترک باشد !

سیاست علاوه بر رخنه در تاروپود سازوکار آموزش و پرورش ، به نظر می رسد که به وبلاگ های مدعی نقد نیز نفوذ کرده باشد !

3-مطلبی که در سخن معلم و با عنوان " قیمت های واقعی ، حقوق های مینیاتوری " آورده شده است ناظر به این مطلب و روح اصلی است که اگر قرار است قیمت ها واقعی شوند دستمزدها هم باید واقعی شوند ؛ در غیر این صورت این مساله عایدی جز وسیع تر شدن دایره فقر و کاهش قدرت خرید و در نهایت افزایش بیش از پیش " فاصله طبقاتی " نخواهد داشت .

و در پایان بخشی از قانون هدف مند شدن یارانه ها به عنوان سند این مدعا آورده شده است .

حال آیا می توان اصل مطلب را فدای یک حدس یک شخص در مورد آماری نمود که به قول آقای جوادی درجه دقت و اطمینان آن متفاوت است به ویژه در کشور ما که مرز بین سیاست و موضوعات دیگر تقریبا از میان رفته است !

آیا استنتاج منطقی ، طبیعی و نهایی از این مطلب در سخن معلم همان است که آقای عبداللهی به آن رسیده است ؟!

البته باید کمی صبر کرده و منتظر شد تا ببینیم که به قول آقای شیرزاد عبدالهی حقوق معلمان ایرانی بیشتر است و یا معلمان حقوق آمریکا ، استرالیا ، اروپا !

آینده دور نیست !

و در نهایت مشخص خواهد شد که چه کسی گل را به دروازه خودی می زند ...

سخن معلم قبلا مطلبی را با عنوان " گاف هاي بزرگ و تاريخي كسي كه خود را يك كارشناس مي دانست !  ( دوشنبه بیست و یکم بهمن 1387 ) منتشر کرد که البته پاسخی از سوی ایشان نداشت و ما مجددا آن را منتشر می کنیم ( 3 )
( 1 )

" حقوق معلمان ایرانی از معلمان آمریکا ، استرالیا ، اروپا بیشتر است!

دیده اید که بعضی بازیکنان در فوتبال به دروازه خودی گل می زنند. حالا حکایت برخی سایت های معلمی است که با کمک آمار و ارقام ثابت کرده اند که وضعیت حقوق معلمان ایران از معلمان آمریکا و استرالیا و فنلاندو... بهتر است.

نه ! اشتباه نکنید . این دوستان نه نفوذی هستند و نه ضد معلم و نه فریب خورده و...اتفاقا خیلی هم طرفدار حقوق معلمان اند. شاید وقت نکرده اند مطلب را بخوانند.

وبلاگ ره آورد من، در تاریخ 6 تیرماه 89 ، مقاله ای با عنوان « وضعیت حقوق معلمان در کشورهای جهان » درج کرد . این نوشته ظاهرا به دلیل اهمیت انتقادی آن در دیگر سایت های معلمان هم عینا کار شد.

اگر اشتباه نکنم این مقاله را با عناوین متفاوت چند بار در رصد خانه دیده ام . همین جا بگویم که نویسنده وبلاگ ره آورد را نمی شناسم و این نوشته فقط در مورد این پست وبلاگ ره آورد و نوشته آقای علیرضا نورایی است.

مقاله اولین بار در 12 اردیبهشت سال 88 در سایت "خبرآنلاین" تحت عنوان « معلمان در کشورهای دیگر چقدر حقوق می‌گیرند» کار شده و از این نظر که دارای مبانی استدلالی و آماری است، ارزشمند است.

در این مقاله چند روش برای مقایسه تطبیقی حقوق معلمان در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است .

متن کامل در ادامه مطلب
حقوق معلمان ایرانی از معلمان آمریکا

دیده اید که بعضی بازیکنان در فوتبال به دروازه خودی گل می زنند. حالا حکایت برخی سایت های معلمی است که با کمک آمار و ارقام ثابت کرده اند که وضعیت حقوق معلمان ایران از معلمان آمریکا و استرالیا و فنلاند بهتر است.

نه ! اشتباه نکنید . این دوستان نه نفوذی هستند و نه ضد معلم و نه فریب خورده و... اتفاقا خیلی هم طرفدار حقوق معلمان اند. شاید وقت نکرده اند مطلب را از صدر تا ذیل بخوانند.

وبلاگ ره آورد من ، در تاریخ 6 تیرماه 89 ، مقاله ای با عنوان « وضعیت حقوق معلمان در کشورهای جهان » درج کرد . این نوشته ظاهرا به دلیل اهمیت انتقادی آن در دیگر سایت های معلمان هم عینا کار شده است.

اگر اشتباه نکنم این مقاله را با عناوین متفاوت چند بار در رصد خانه دیده ام . همین جا بگویم که نویسنده وبلاگ ره آورد را نمی شناسم و نوشته من فقط در مورد این پست وبلاگ ره آورد و نوشته آقای علیرضا نورایی است.

مقاله اولین بار در 12 اردیبهشت سال 88 در سایت "خبرآنلاین" تحت عنوان « معلمان در کشورهای دیگر چقدر حقوق می‌گیرند» کار شده و از این نظر که دارای مبانی استدلالی و آماری است، ارزشمند است.

در این مقاله چند روش برای مقایسه تطبیقی حقوق معلمان در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است .

در روش اول حقوق معلمان نسبت به سرانه تولید ناخالص داخلی سنجیده می شود . روش دوم مقایسه ‌دستمزد معلمان با دیگر اقشار جامعه است و روش سوم قیاس میان مقدار مطلق دستمزد‌ها است.

روش اول بیشتر مورد علاقه نویسنده بوده است و در بخش اصلی یادداشت روی مقایسه نسبت حقوق معلمان به درآمد سرانه متمرکز شده است .

ابتدا این را بگویم که تولید ناخالص داخلی ارزش مجموع کالا‌ها و خدماتی است که طی دوره ای یک ساله، در یک کشور تولید می‌شود و برای محاسبه درآمد سرانه، رقم تولید ناخالص داخلی کشور را بر جمعیت آن کشور تقسیم می کنیم . عدد به دست آمده "درآمد سرانه" از تولید ناخالص داخلی کشور است.

در این مقاله می خوانیم : « دستمزد متوسط یک معلم در ایالات متحده 117 درصد سرانه تولید ناخالص ملی این کشور است، نسبتی که در کشورهای ایتالیا و استرالیا هم وجود دارد ».

یعنی در آمریکا و ایتالیا و استرالیا ، میانگین درآمد سالانه معلمان 17 درصد از متوسط درآمد سرانه ملی بالاتر است.

در مورد ایران آماری ارائه شده که صرفنظر از درستی و یا نادرستی آن ، برای حفظ امانت همان آمار را مبنای استدلال خود قرار می دهم .

متوسط حقوق ماهانه فرهنگیان 427هزار تومان ... سرانه تولید ناخالص داخلی، 4020 دلار ... قیمت یک دلار 990 تومان... نسبت حقوق معلمان به سرانه تولید ناخالص داخلی 1/ 28 درصد!

به عقیده نویسنده و بر مبنای محاسبه، وضعیت حقوق معلمان ایران به گواهی اعداد حتی از مصر و سریلانکا و اندونزی هم بدتر است. اما ظاهرا در محاسبه اشتباهی رخ داده است.

اگر قلم و کاغذ برداریم و دوباره حساب کنیم وضعیت فرق می کند. میانگین حقوق یک ماه معلمان را در عدد 12 ضرب می کنیم تا درآمد سالانه معلمان به دست آید. سپس 4020 دلار را که سرانه ملی است در عدد 990 ضرب می کنیم تا درآمد سرانه به تومان را به دست آوریم.

میانگین در آمد سالانه معلمان ایرانی 5 میلیون و 124 هزار تومان است و درآمد سرانه 3 میلیون و 979 هزار و 800 تومان است.

حالا اگر درصد حقوق معلمان به درآمد سرانه را حساب کنیم ، رقم به دست آمده 128.7 درصد به دست می آید.

با این روش محاسبه درصد سرانه درآمد معلمان در ایران 28.7 درصد از سرانه درآمد ملی بالاتر است.

این نسبت در ایران از آمریکا ، استرالیا ، ایتالیا ، مصر ، اندونزی ، جمهوری چک ، ایرلند و حتی فنلاند بالاتراست! به عبارت دیگر اگر معیار ما در مورد وضعیت حقوق معلمان ، نسبت حقوق به درآمد سرانه باشد ، درآمد معلمان ما از بسیاری از کشورهای توسعه یافته بیشتر است.

جالب اینکه در این مقاله و رتبه بندی کشورها بر اساس نسبت حقوق معلمان به درآمد سرانه ، کشورهای جامائیکا ، اردن ، تایلند، پاراگوئه و مکزیک بالا ترین و بهترین وضعیت را دارند!

به نظر من اعداد و ارقامی که مبنای محاسبه نویسنده قرار گرفته اند چه در مورد ایران و چه کشورهای دیگر صحیح نیست و به همین دلیل نتیجه متناقض و غلط است.

تعجب اینجاست که دوستانی که از این مقاله استفاده کرده اند ، احتمالا قصد داشته اند که بگویند وضعیت حقوق معلمان ایرانی از معلمان کشورهای دیگر بدتر و خرابتر است.

توصیه من به همکاران این است که مجذوب ظاهر لوکس و علمی نوشته ها نشوند ، قبل از اینکه مطلبی را در وبلاگ خود بگذارند حتما آن را بخوانند و اگر مطلب برای خود آنها کاملا قابل فهم بود آن را منتشر کنند.

توصیه های دیگری هم دارم که بماند برای بعد. "

( 2 )

" مطلبي اقاي شيرزاد عبدالهي دروبلاگ شخصي خويش نگاشته وبااشاره به موضوعي زير عنوان

وضعيت حقوق معلمان دركشورهاي مختلف كه من دروبلاگ خود و به نقل از خبرانلاين گداشته ام با نكته بيني خاص خويش تذ كري داده اند كه بايد بگوش حان شنيد انچه كه ايشان نگاشته اند درست است وبا درنظر گرفتن در امد سرانه ايرانيان درسال مورد اشاره وحقوق معلمان كه نشاندهند ه عد د 1.28مي باشد درامد ماهانه اموزگاران ايراني بيشتز ازدرامد سرانه به نظر ميرسد

ضمن تشكراز راهنمايي ايشان به نظر مي رسد ذ كر نكاتي نه اربابت پاسخگويي ‌‌ كه مطلب رامن ننوشته وا زقولي منتقل كرده ام بلكه از اين نظر كه امارها گاهي بيان كننده واقعيات توانايي ها وامكانات نيستنند اگر نه لازم كه امكان پذير است

در اين مطلب به درامد سالانه اموزگاران در مدارس راهنمايي

امريكا با درامد 43999 دلار وبه ترتيب لوكزامبورگ 80520 سوئيس 58520 المان 48804 كره 46516 وژاپن 45515 درسال 2003 ميلادي اشاره رفته است

با توحه به اين امار سئوالاتي مطرح مي شوند. اول دقت امارها دركشورهاي مختلف است واساسا اعتقاد اعتماد واحترام به امارگير ي است ودوم مقايسه سطح عمومي قيمت ها با درامد هاست

برفرض اينكه اگر نوشته نشريه اكونوميست كه به درامد سرانه ايراني ها به ميزان4020 دلار درسال مورد نظر اشاره كرده ونظر نويسنده مطلب مورد نظركه با محاسبه دلار 990 توماني حقوق متوسط اموزگاران را 427000 تومان دانسته است صحيح باشد درامد سالانه هريك ازمعلمان كشورهاي مورد اشاره نرديك به ده برابر معلم ايراني مشابه خويش است .

نكته اينحاست كه ايا هزينه ها هم در ان نقاط ده برابرست يا خير وايا كيفيت زندگي واسودگي خيال ازلحاظ تامين معيشت هم در نزد هردو يكسان است

يادم مي ايد زماني نشريه ريدرزدايحست مظلبي در مورد مردم حهان سوم نوشته بود كه اين جمله از ان يادم مانده است كه هشتاد در صد مردم جهان سوم شب را به اين اميد مي خوابند كه شايد فردا به كشوري پيشرفته مهاحرت كرده باشند .

پرسش اين است كه ايا در كشورهايي كه اشاره رفت اموزگاري نيز وحود دارد كه حسرت زندگي همتايان خويش دركشورهاي جهان سومي راداشته باشد . "

( 3 )
سخن معلم :
سياست اين پايگاه خبري – تحليلي نگاه انتقادي به مسائل آموزش و پرورش در يك تحليل سيستمي است اما از آن جا كه اصلاح در لايه هاي پايين نقشي موثر و استراتژيك در بازسازي و نوسازي نگرش كلان دارد لازم دانستيم به برخي تناقضات و ادعاهاي خلاف واقع در وبلاگ يادداشت هاي شيرزاد عبداللهي پاسخ دهيم .
گاف هاي بزرگ و تاريخي كسي كه خود را يك كارشناس مي دانست !
سلام بر شيرزادعزيز
خوشبختانه معلوم شد كه اين متن مربوط به خود شماست .چون گاهي سيد محمد بزرگواري ظهور مي كرد و در بحثي ناتمام غايب مي شد.
فقط يك خواهش دارم كه كامنت ها را پاك نكنيد و از شيطنت هاي كلامي بهره نجوييد تا به گفتگويي سازنده و روشنگر برسيم .
چند گزاره غلط در متن شما موجود است كه به آن خواهم پرداخت .
1_تا آنجا كه گفته ايد سازمان در مورد تحصن اعلام موضع نمي كند درست فرموده ايد . چرا كه سازمان در گذشته نيز هيچ گاه اعلام اعتصاب نكرده است . اما از تجمعات قانوني حمايت كرده است.
تعارض تحليل شما معاني غلطي است كه برداشت كرده ايد "چنین موضع مبهمی این معنا را خواهد داشت که اگر اعتصاب گرفت وسط کار وارد شوند، یعنی که ما هم هستیم و انا شریک ! اگر نگرفت و یا سرکوب شد. خودشان را بی سر وصدا عقب بکشند وبگویند ما از اول نبودیم."
اول از همه جواب دهيد شريك چي؟ دوم اينكه به كجا عقب بكشند؟ سوم اين كه كدام بيانيه سازمان تا كنون تقابل با حركتهاي صنفي كانون بوده است ؟
اگر منظورتان چانه زني هاي سياسي است كه بايد در نظر داشته باشيد كه حتي اگر چانه زني هم در كار باشد اگر اولويت توجه به منافع معلمان باشد قابل ستايش است .در ضمن جايگاه خود را در كجاي اين چانه زني ميدانيد؟
فرموده ايد" برای یک سازمان سیاسی که حوزه کار خود را آموزش وپرورش تعریف کرده است ، نداشتن موضع صریح در مقابل موضوع پر اهمیتی مانند اعتصاب معلمان نشانه انفعال شدید است. "
خود شما موضع سازمان را مي دانيد تعارض سخنان شما هم در اين بحث جالب است شما مي گوييد سازمان در مورد اعتصاب اعلام موضع نمي كند .
" دعوت به اعتصاب، تعطیل کلاس ها و تجمعات خیابانی تا کنون خط قرمز سازمان معلمان بوده است . در اسفند سال 82،کانون صنفی، از معلمان دعوت کرد که یک هفته در دفتر مدارس تحصن کنند. سازمان معلمان رسما این تحصن را تایید نکرد . هر چند هواداران و اعضای این سازمان عملا در اعتصاب سال 82 شرکت کردند."
اگر منظور شما از اين صغري كبري كردن اين است كه سازمان اعلام كند كه با اعتصاب مخالفت است و يا با آن موافق است تله اي است كه فقط دوستان نا آگاه در آن مي افتند .
اول اينكه دوستان كانون در شوراي خود به تصميم رسيده اند . اين تصميم براي سازمان قابل احترام است و سازمان طبق مصوبه خود هيچ گاه عليه مواضع كانون اعلام نظر نمي كند (محض اطلاع دوستان كه دنبال آب گل آلود مي گردند )
اين سوال بهتر بود از دوستاني كه در داخل كانون از اين تصميم حمايت نمي كنند پرسيده مي شد (كه گويا اين دوستان به شما نزديك ترند )
علاقه مفرط شما در فاصله انداختن بين كانون و سازمان ناشي از چيست ؟
اگر منظور شما اينست كه بين كانون و سازمان تفاوت است بايد عرض كنم هست . اگر منظور شما اين است كه كانون سياسي تر شده است بايد عرض كنم كه سازمان صنفي تر شده است .
بايد گفت بچه هاي كانون و سازمان داراي دغدغه هاي صنفي مشترك هستند.
گفته ايد پورسليمان گفته است هدف دولت از اجراي قانون خدمات كشوري عوام فريبي معلمان در استانه انتخابات است . بر اساس اين گفته معلمان مي بايست عوام فريبي و سوء استفاده سياسي دولت را خنثي كنند . راه آن جنبش قلم است .برداشت من اين بود .
برداشت غلط شما اين است" بر اساس این رهنمود معلمان باید با اجرای این قانون به مخالفت برخیزند! تاکید بر ابزار قلم وبیان در این نوشته را می توان نوعی تبری جستن از اعتصاب فرض کرد"
استراتژي سازمان جنبش قلم و استراتژي كانون اعتصاب است . هر كدام كه نتيچه بخش باشد به سود معلمان است . شما چه استراتژي پيشنهاد مي كنيد ؟
تلاش زيادي نموده ايد كه هاشمي را به اعلام موضع در خصوص حركت كانون واداريد تلاش بيهوده اي است برادر!
زيرا يكي از اصلي ترين مواضع سازمان عدم تقابل با كانون است .پس بيهوده نكوشيد .حتي اگر اعضاي كانون در مورد سازمان نظرمخالف داشته باشند و هر متلكي بار سازمان كنند مطمئن باشيد هرگز سازمان عليه كانون و رفتار هاي صنفي كانون موضع گيري نخواهد كرد .پس نگران هواداران احتمالي سازمان نباشيد .توصيه شما هم به دلايل بالا قابل اجرا نيست .
"هواداران احتمالی سازمان معلمان در مدارس این روزها کاملا منفعلند. آن ها نه می توانند مثل هواداران طیف سیاسی کانون از اعتصاب دفاع کنند و نه شجاعت ایستادن و مخالفت اصولی با اعتصاب را دارند. باید سرشان را پایین بیاندازند و در دفترمدرسه هیچ نگویند. چنین موضع گیری باعث ریزش بقایای سازمان معلمان در مدارس می شود.شاید بهتر باشد که سازمان معلمان نظر صریح خود را به صورت موافق یا مخالف در باره مساله اعتصاب بیان کند".
در خصوص اصلاح طلبان نيزبهتر است بگذاريد خود دوستان اظهار نظر كنند .مطمئنم كه شما سخنگوي آن ها نيستيد .چرا كه در جلسه معلمان با خاتمي همين دوستان كه شما مي فرماييد به حسابشان نمي آوردند با خاتمي سخن گفتند وبه من و شما كه كنار هم بوديم وقتي ندادند كه از طرف هواداران احتماليمان نظراتمان را بيان كنيم .
سازمان با خاتمي، كروبي ، نوري و اگر مير حسين به ميدان بياييد گفتگو مي كند و سعي خواهد كرد مطالبات معلمان در برنامه هاي اين عزيزان گنجانده شود.
در آخر از شما دعوت مي كنم اگر مثل ما ترسو و دچار انفعال شديد شده ايد به جنش قلم بپيونديد .و اگر اعتصاب و تقابل با آن را شجاعت مي دانيد ، با آن اعلام همبستگي نماييد . گويا بيشتر شجاعت داريد و اين شجاعت را در تقابل با حركتهاي كانون و سازمان مي دانيد .

جنبش قلم يعني تشويق معلمان به نوشتن در حوزه صنفي معلمان در رسانه ها . تعدادي از بچه هاي كانون در اين حوزه فعالند و تعدادي از بچه هاي سازمان . شما هم بيايد به عنوان پيش كسوت در اين مسير ياري رسان باشيد. باشد كه به جاي تلاش براي نشان دادن ضعف هاي تشكل ها و حركت هاي آنها به جايگاه والاي خبر نگاري خود برسيد . فرو ريختن ديوار بي اعتمادي اينگونه ميسر مي شود .
پيروز پايدار باشيد.
منبع : پاسخ شیرزاد عزیز
سخن معلم :
سياست اين پايگاه خبري – تحليلي نگاه انتقادي به مسائل آموزش و پرورش در يك تحليل سيستمي است اما از آن جا كه اصلاح در لايه هاي پايين نقشي موثر و استراتژيك در بازسازي و نوسازي نگرش كلان دارد لازم دانستيم به برخي تناقضات و ادعاهاي خلاف واقع در وبلاگ يادداشت هاي شيرزاد عبداللهي پاسخ دهيم .
نويسنده در روزها و حتي ماه هاي اخير تمام توان خود را براي نقد عملكرد دو تشكل عمده فرهنگيان يعني "كانون صنفي معلمان " و " سازمان معلمان " قرار داده است !
به نظر مي رسد اهميت اين دو تشكل و مسئولان آن كه همه معلم هستند مهم تر از عملكرد مسئولان و برنامه ريزان و سياست گزاراني است كه حداقل در اين 4 سال حتي تا كنون يك پاسخ نيز نثار اين كارشناس پيگير و آگاه ننموده اند !
براي اين نويسنده و كارشناس اهميتي ندارد كه نظام هماهنگ پرداخت بيش از يك سال است كه براي معلمان به اجراء در نيامده است !
اين كارشناس در يادداشت خود با عنوان " آخرين گام براي تحقق يك رويا " در روزنامه اعتماد چهارشنبه 16 بهمن اين گونه مي گويد :
"حدود 18 ماه از ابلاغ اين قانون براي اجرا به دولت مي گذرد و چنين تاخيري نامتعارف است، اما تامين اعتبار لازم براي اجرايي شدن لايحه در بودجه 88، براي کارکنان دولت به خصوص فرهنگيان خبر خوشي است... "
در واقع انتخاب اين تيتر براي ايشان نشان از اهميتي ديرين دارد اما در فاصله كم تر از 3 روز از انتشار اين يادداشت در يك روزنامه ديگر و نه همان روزنامه با يك چرخش 180 درجه اي و با عنوان " نمايندگان مجلس به اجراي قانون مديريت كمك كنند " موضع خود را اين گونه تغيير مي دهد :
" قانون معجزه‌گر! ‌

فرهنگيان با نگاهي عاطفي و احساسي به اين قانون مي‌نگرند و ترجيح مي‌دهند آن را نظام هماهنگ پرداخت بخوانند اما كساني كه فصل 9 اين قانون درباره پرداخت حقوق و مزايا را مطالعه كرده‌اند، معتقدند اين قانون داروي شفابخش آلام معيشتي معلمان نيست. ضمن اين كه قرار نيست حقوق كاركنان دولت هماهنگ شود زيرا تفاوت حداقل و حداكثر حقوق كاركنان يك به 7 است. هماهنگي حقوق شامل همه كاركنان دولت نمي‌شود زيرا برخي وزارتخانه‌ها مانند اطلاعات و خارجه و برخي گروه‌ها مانند قضات و هيات‌هاي علمي دانشگاه‌ها از شمول اين قانون خارجند. علاوه ‌بر اينها تنها نيمي از حقوق بر اساس عوامل ثابتي مانند مدرك تحصيلي و سنوات خدمت تعيين مي‌شود و نيم ديگر متغير و براساس ارزشيابي‌هاي كيفي توسط مديران انجام مي‌شود و اين شيوه ارزشيابي سرمنشاء اتلاف و بگو مگوها در مدارس خواهد شد."
در واقع روح حاكم بر آن يادداشت آرمان گرايانه ولي در يادداشت دوم واقع گرايانه شده است !
اين چرخش نشانه چيست ؟
شايد نويسنده اعلام كند كه اين براي فرهنگيان يك روياست و نه براي من !

در اين صورت بايد گفت كه عقل يك نفر شايد فراتر از خرد جمعي بيش از يك ميليون نفر فرهنگي باشد !
به فرض هم كه از اين قانون تنوري براي معلمان گرم نشود پس براي چه اين قانون بيش از 4 سال است كه توسط مسئولان در جا مي زند و بيش از يك سال است كه به بهانه عدم اعتبار از زير بار اجراي آن شانه خالي كرده اند!
موضوع بعد منابع مورد استناد اين كارشناس براي اثبات نظريات خويش بوده است :
" رئيس جمهور در بيان ويژگي هاي بودجه سال 88 گفت؛ 9 هزار ميليارد تومان در بودجه سال آينده براي اجراي قانون مديريت خدمات کشوري اختصاص داده شده که از اين مقدار چهار هزار ميليارد به بازنشستگان و پنج هزار ميليارد تومان ديگر به شاغلان و کارکنان تعلق مي گيرد. معاون بودجه معاونت برنامه ريزي و نظارت راهبردي رياست جمهوري نيز اين اظهارات را تاييد کرد؛ با اجراي قانون مديريت خدمات کشوري حقوق کارمندان دولت به طور متوسط 25 تا 30 درصد در سال آينده افزايش مي يابد...
چرا اين كارشناس به دو پست مطرح شده در " سخن معلم " پاسخ نمي دهند :

نمره دولت نهم در صداقت و شفافيت زير 10 ! آيا مي توان به " چوپان دروغگو " اعتماد كرد ...
سركه نقد به از حلواي نسيه !
چرا اين كارشناس براي اثبات نظر خود به همان افرادي رجوع مي كند كه بيش از يك سال است از زير بار اجراي قانون شانه خالي كرده اند ؟
هم اكنون اكثرصاحب نظران اقتصادي به اين نتيجه رسيده اند كه اين بودجه يك بودجه غير واقعي و سياسي است چرا اين نويسنده كارشناس دائما مي خواهد ارقام اين بودجه را واقعي جلوه دهد ؟
در قسمت ديگري از آخرين يادداشت اين كارشناس چنين آمده است :
" نمايندگان توضيح دهند


اولين ايراد اين دعوت نابهنگام بودن آن و عدم تناسب واكنش اعتراضي و منفي دعوت‌كنندگان به كنش مثبت دولت است. اگر اعتراض چند ماه پيش صورت مي‌گرفت، از اين بابت موجه بود كه دولت گامي براي اجراي اين قانون برنمي‌دارد. اما اكنون كه دولت بودجه اجراي اين قانون را در بودجه 88 پيش‌بيني كرده است، دعوت به اعتصاب به‌عنوان شديدترين واكنش چه توجيهي دارد؟ دومين ايراد تكيه بر برخي شنيده‌هاي غيرمستند است. در جلسات خصوصي معلمان از قول برخي نمايندگان مجلس گفته مي‌شود كه تامين اعتبار قانون مديريت، بازي جديد دولت است و چنين تخصيص اعتباري‌اي صحت ندارد. لازم است نمايندگاني مانند حميدرضا حاجي‌بابايي و موسي‌الرضا ثروتي با حضور در رسانه‌ها با فرهنگيان به صورت شفاف سخن بگويند اگر حرف‌هاي دولت وعده سر خرمن است، به‌عنوان نماينده موظفند به معلمان بگويند تا معلمان تكليف خود را با دولت روشن كنند.
گويا ايشان هشدارهاي كانون صنفي معلمان ايران و سازمان معلمان ايران را حداقل در اين 4 ماه و نه در اين يك سال و اندي و نه در تجمعات بهمن و اسفند سال 85 ونه بسيار پيش تر از آن فراموش كرده اند !- اگر لازم باشد تمام اين نامه ها و مواضع منتشر خواهد شد !
لابد اين كارشناس تصور كرده اند كه فعالان تشكل ها نه به خاطر عدم اجراي قانون نظام هماهنگ پرداخت و احقاق حقوق حقه كه براي هواخوري و پركردن اوقات فراغت مهمان تپه هاي اوين در نوروز 86 شدند !
و يا شايد فكر كرده اند كه اين فعالان براي تنوع و سرگرمي پذيراي انواع احكام تنبيهي اداري و دادگاه انقلاب شده اند و ضمن محروم شدن از برخي حقوق شهروندي و اجتماعي هم اكنون نيز سايه آن ها را بالاي سر خود حس مي كنند ....
وقتي نمايندگان تا 15آذر براي اجراي اين قانون فرصت مي خواهند و وقتي اين دولت بر خلاف رويه معمول با دو ماه تاخير لايحه بودجه 88 را به منظور قرار دادن نمايندگان در برابر فعل انجام شده و نيز فشار برنامه ريزي شده ناشي از كمبود زمان به مجلس ارائه مي دهد پس كارشناس ما پاسخ دهند كه تشكل ها كي مي بايد واكنش نشان مي دادند !
وقتي كه كسي از مفاد بودجه اطلاعي ندارد !

جلسات خصوصي معلمان يعني چه ؟
آيا صحبت هاي شفاف آقاي توكلي جزء همان دستاوردهاي جلسات خصوصي است !
يا اين كه اين كارشناس صحبت هاي نمايندگان منتقد و مطالب " سخن معلم " را محافل خصوصي تصور كرده اند !
و شايد در سوي ديگر وبلاگ خود و سخنان قانون شكنان را محافل عمومي و رسمي فرض نموده اند !
به اين جمله دقت كنيد :
" ... تامين اعتبار قانون مديريت، بازي جديد دولت است و چنين تخصيص اعتباري‌اي صحت ندارد.
مگر ما در همين " سخن معلم " با شواهد و مدارك نگفتيم كه اين بازي دولت است !
و با توجه به كسري بودجه دولت و آموزش و پرورش امكان تحقق قانون نظام هماهنگ در عرصه واقعي وجود ندارد !
كارشناس محترم بدون آن كه به روي خود بياورد سعي مفرط دارد خوانندگان را از " گاف داده شده "منحرف كند و هم زمان سعي مي كند كه به انحاء مختلف توپ را به زمين نمايندگان به خصوص " ثروتي و حاجي بابايي " بيندازد !
....." لازم است نمايندگاني مانند حميدرضا حاجي‌بابايي و موسي‌الرضا ثروتي با حضور در رسانه‌ها با فرهنگيان به صورت شفاف سخن بگويند اگر حرف‌هاي دولت وعده سر خرمن است، به‌عنوان نماينده موظفند به معلمان بگويند تا معلمان تكليف خود را با دولت روشن كنند".
آقاي ثروتي در كجا مواضع دولت را در قبال حداقل قانون نظام هماهنگ پرداخت تاييد كرده اند كه اكنون بايد در مورد آن پاسخگو باشند ؟

فرضا اگر معلوم شود كه حرف هاي دولت وعده سرخرمن بوده است كارشناس محترم ما چگونه براي معلمان تعيين تكليف خواهند كرد ؟!
آيا مانند آقاي احمدي نژاد خود را گرو خواهد گذاشت ؟!
البته ايشان تاكنون توانسته اند فقط براي تشكل هاي معلمان تعيين تكليف كنند و الا دولت خودش تكليف را معلوم كرده است !


به جمله ديگري از اين كارشناس دقت نماييد :
" تك‌روي ‌

ايراد سوم تك‌روي بخشي از هيات‌مديره يك تشكل صنفي تهران است. 30 تا 40 تشكل صنفي در كشور كم و بيش فعالند. برخلاف رويه سال‌هاي گذشته امضاي هيچ‌كدام از تشكل‌هاي كشوري عضو شوراي هماهنگي در پاي بيانيه ديده نمي‌شود و با هيچ‌كدام گفت‌وگو و توافقي صورت نگرفته است. حتي بخشي از هيات‌مديره كانون تهران در اين تصميم‌گيري دخالتي نداشته‌اند. بنابراين تصميم به اعتصاب برآمده از خرد جمعي تشكل‌ها نيست تا چه رسد به اينكه برآمده از خرد جمعي معلمان كشور باشد."
آيا اين كارشناس خود را در جايگاه هيات داوري و يا ناظر فرض كرده اند كه اين گونه براي ديگران نسخه مي پيچند !
آيا ايشان نگران دموكراسي پياده نشده در تشكل ها هستند ؟
چرا اين كارشناس در تحصن معلمان در سال 82 و 83 موضعي رسمي و رسانه اي از خود ساطع نفرمودند ؟!

چرا وقتي كه بديهي ترين حقوق انساني و شهروندي توسط حاكمان زير پاگذاشته مي شود ايشان اين گونه برنمي آشوبند ؟!
كافي است به موضع گيري كج دار و مريز و كدخدامنشانه ايشان در بحث " فرزاد كمانگر " دقت نماييد !
بقيه انسان ها و معلمان را در اين مقوله فاكتور بگيريد ....
آقاي شيرزاد عبداللهي از نظر بسياري تاكنون بزرگترين ضربه را به فرآيند اعتماد سازي ميان معلمان و تشكل ها زده اند .
اگرچه خرد جمعي معلمان بسي فراتر از اين جريان سازي ها و فضاسازي ها براي جلب نظر ديگران است .
كارشناس ما به جاي اين كه نگران خدشه دار شدن و يا وسيع تر شدن شكاف اعتماد ميان " ملت و حاكميت " باشند اول بايد اين فرآيند را از خود شروع كنند قبل از آن كه آن را به ديگران توصيه نمايند !
آري !
اي كارشناس !
اول برادري خود را ثابت كن ....
تا فصلي ديگر ....

هیچ نظری موجود نیست: