۱۳۸۸ شهریور ۲۶, پنجشنبه

آدم هایی به ساحل آرمیده و جامعه ای به گل نشسته ...


آدم هایی به ساحل آرمیده و جامعه ای به گل نشسته ...



امروز در وبلاگ خانم سمیه توحید لو (
http://smto.ir/ ) که به تازگی از زندان آزاد شده است به تصویری منقش به دست خط حضرت امام ( ره ) برخورد کردم که مرا در بهت و حیرت فرو برد !

یادم می آید وقتی که در 23 اسفند سال 1385 جلوی مجلس شورای اسلامی به همراه دوستان بازداشت شدیم ما را به بند 209 بردند .
ماجراهای زیادی به وقوع پیوست ...
اما کار بازجوها این بود که از صبح تا شب برگه هایی جلوی تو می گذاشتند و دائم سوالات تکراری می پرسیدند !
گاهی اوقات سوالاتی می پرسیدند که اصلا ربطی به موضوع نداشت و برخی اوقات وارد حریم خصوصی نیز می شدند ( الان می فهمم که چرا زمان آقای خاتمی با تصویب لایحه " حریم خصوصی " مخالفت کردند و دولت نهم آن را پس گرفت ) !
فقط برای این که فرضیات موهومی از پیش طراحی شده اثبات گردند ...
در حالی که به نظر می رسد در تمام سیستم های قضایی اول مدارک و اسناد را جمع آوری می کنند و سپس در یک شرایط عادلانه و قانونی بر اساس آن فرد را مورد تعقیب قرار می دهند اما در این جا شاید بر عکس باشد !
فرد را می گیرند و او را تحت آن شرایط خاص و طاقت فرسا مجبور به اعترافاتی می کنند که همگان را به تعجب وا می دارد !
یک روز صریحا به بازجو گفتم این سوالاتی که از من می کنید به هیچ وجه ربطی به موضوع ندارد و نیز بر اساس قانون متهم حق سکوت دارد ...
پاسخ بازجو و مقام بالاتر این بود که اگر بخواهید همکاری نکنید و سکوت کنید از قاضی حکم تعزیر می گیریم !
البته آن 3 سال پیش بود و به خاطر یک " موضوع صنفی "که خودشان هم مساله را می فهمیدند ...
بگذریم از این که بعد ها همین مطالب را دستاویز خود قرار داده و تحت عنوان " اقاریر صریح متهم " انواع احکام را برای ما و دیگران صادر کردند !احکامی که به هیچ وجه با " واقعیات " و " عدالت " تطابق نداشت ...

هیچ نظری موجود نیست: