۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

مسئولان در مورد وضعیت " جعفر ابراهیمی " پاسخگو باشند !


پس از گذشت حدود ۳ ماه از دستگیری و وضعیت نامناسب جسمی آقای جعفر ابراهیمی ...
مسئولان امنیتی و قضایی پاسخگو باشند !



« از این زاویه که نشستم و با این ژستی که دارم گمان می کنم بتوانم حتی انتهای ذهن دانش آموزان میز آخری را هم بخوانم وقتی یکی از آنها دارد متن عاشقانه ای می نویسد. یا آن یکی که دارد متن نمایشی را آماده می کند همان که می گوید : دیشب خواب دیدم که یکی با بنز آمد و ما را برد سر کار. آخر پدران بسیاری از دانش آموزان من کارگر فصلی اند. اما آنها در مقابل شغل پدر: می نویسند آزاد . و در نمایش های طنز هم ذهنشان از کارگر فصلی بودن فراتر نمی رود. ولی ذهن پاک و معصومانه ای دارند وقتی می گویند آقا این ژست به شما نمی آید ».
این ها جملاتی است از وبلاگ "
هیمه" متعلق به آقای جعفر ابراهیمی که حدود 3 ماه است دستگیر شده است .
نحوه دستگیر شدن ایشان از سوی کانون صنفی معلمان این گونه بیان شده است :
« ابراهیمی، آموزگار رسمی آموزش و پرورش و کارشناس ارشد جامعه شناسی است که در شهرستان شهریار تدریس می کند. نیروهای اطلاعات، او را روز 20 خرداد و در راه رفتن به مدرسه، دستگیرمی کنند. در آغاز او را به خانه اش می برند و پس از برداشتن کیس کامپیوتر و چند کتاب و ... به بند 209 اوین منتقل می کنند. ابراهیمی یک ماه را درانفرادی بسر برده و بازجویی می شود. سپس او رابه بند عمومی سپرده، دو هفته در بند می ماند. متآسفانه از دوهفته پیش تاکنون ، دوباره به انفرادی بازگردانده شده است. این انفرادی دیگربار، افزون برافزایش نگرانی ها درباره ی سلامتی اش ، با پایان بازجویی ها – که چندی پیش و از زبان قاضی پرونده، خود ابراهیمی گفته بود - نیز ناسازگار است.جعفر ابراهیمی در دوران دانشجویی ،عضو شورای مرکزی انجمن اسلامی دانشگاه زنجان بوده است . او پس از پایان تحصیلات و ورود به آموزش و پرورش ، در امور صنفی – مدنی معلمان و در راستای بهبود و بسامانی بزرگترین نهاد آموزشی کشور، فعال می گردد. همچنین اندیشه و دغدغه هایش را در تارنگارهای شخصی اش : "هیمه" و" آخرین وسوسه" به نگارش در می آورد. ابراهیمی آموزگاری اندیشمند و دلسوز است و از زندگی پر از فقر و سختی دانش آموزانش ، آزرده و دردمند . با پیمایشی گذرا بر نوشته هایش ، به آموزگاری روشن اندیش و اخلاقی برمی خوریم که نابودی ارزش های انسانی را دلواپس است. او دلچسب و گیرا می نویسد و برنوشته هایش حسی زیبا و تحسین برانگیز، چیره است. نوشتارش همچنین ، از اشاره های هوشمندانه و موشکافانه ی اجتماعی و انسانی نیز خالی نیست . او ،انسانی امیدوار است ، به پیروزی انسان باور دارد و همدل با "بامداد" می نویسد : " من ندارم سر یاس / زیر بی حوصلگی های شب، از دورادور/ ضرب آهسته پاهای کسی می آید."
تاکنون علت دستگیری ایشان بیان نشده است !
آخرین بیان وضعیت ایشان مربوط است به چهارم شهریور که به نقل از کمپین آزادی ایشان بیان شده است :
« در تاريخ 4/6/88 اولین جلسه دادگاه جعفر ابراهيمي برگزار شده است. دراین جلسه وکیل ابراهیمی آقاي اوليائي فر كه دقايقي قبل از شروع دادگاه موفق شد كه امضاي مدارك وكالت را از آقاي ابراهيمي دريافت كند به دليل كمبود وقت تقاضاي استمهال از دادگاه نمودند که از سوی دادگاه نیز پذیرفته شد. تاریخ دیگر دادگاه نیز هنوز روشن نیست .
ایشان همچنان در انفرادی و در بند 209 زندان اوین نگهداری می شود. پس از گذشت 82 روز از بازداشت او که بیش از 68 روز آن در انفرادی بوده ، ايشان از نظر جسمی در شرایط بسيار بدي به سر مي برد و به شدت وزن کم کرده است و مشكل ديسك گردن و ناراحتي گوارشي ايشان رو به وخامت گذاشته است. فشارهای روحی وارد بر ابراهیمی ،حتی راه رفتن درست ایشان را نیز دچار مشکل نموده است.
خانواده و وكيل ايشان هنوز سعي در متقاعد نمودن دادگاه براي تبديل قرار بازداشت ايشان به وثيقه ميباشند تا درفرصت پيش از دادگاه مداواي ايشان را دنبال كنند .

ابراهیمی یکی از دبیران جامعه بزرگ معلمان و نیز یکی از شهروندان این کشور است .
تشکل های معلمان به جد خواهان پاسخ در مورد وضعیت و نیز رسیدگی به اتهامات ایشان بر اساس قانون و حقوق شهروندی می باشند و شایسته است که مسئولان امنیتی و قضایی پرونده ایشان ، نگرانی تشکل ها را در این مورد درک کنند .

هیچ نظری موجود نیست: