اخیرا آقای قرائتی ، رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در یک اظهار نظر معترضان به نتیجه انتخابات که از نظر ایشان " اغتشاش گر " نامیده می شوند را به نداشتن تربیت صحیح متهم کرده و از سوی دیگر ، جدی گرفتن قرآن را موجب تحول بنیادین در آموزش و پرورش دانسته است .
این جا را بخوانید :
« ايرنا: حجت اسلام والمسلمين قرائتي گفت: کساني که در اغتشاشات انتخابات اخير شرکت کردند مشکل تعليم نداشتند بلکه مشکل اساسي آنها تربيت بوده است، بعضي از چيزها علم است اما قابل پيروي نيست. حجتالاسلام والمسلمين محسن قرائتي رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در جشنواره پاياني طرح جامع قرآني در سالن بينالمللي همايشهاي صدا و سيما، افزود: جدي گرفتن قرآن موجب تحول بنيادين در آموزش و پرورش ميشود. قرائتي با اشاره به اينکه در محتواي قرآن کريم 3 هزار نکته حقوقي ثبت شده است که براي حل همه مسائل فرهنگي، اجتماعي و پرورشي زندگي ميتوان از مفهوم قرآن استفاده کرد، اظهار داشت: در اين کتابهاي آسماني، اسرار و نکات فراواني نهفته است. وي با اشاره به اينکه دانشآموزان بايد مبحث توحيد را از همان دوران کودکي بياموزند و از طرفي محتواي کتابهاي درسي براي دانشآموزان مفيد و موثر نيست، گفت: فارغالتحصيلان ديپلم و دانشگاه نميتوانند به راحتي قرآن بخوانند و در خواندن آن مشکل دارند که اين يکي از معضلات بزرگ فرهنگي و اجتماعي و ديني به شمار ميرود. به گفته قرائتي همه مشکلات جامعه، سازمانها و ادارات چه از لحاظ فرهنگي، اجتماعي، سياسي و قضايي با قرائت قرآن کريم و عمل کردن به معناي آن حل خواهد شد.
كدخبر: ۹۰۳۲۹
تاريخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۸۸ – فردا
در این جا قصد ندارم وارد بحث ها و جزییات ماجراهای پس از انتخابات شوم اما لازم است در این جا با استناد به تجربیات معلمی نکته ای را به آقای قرائتی خاطر نشان سازم .
... معلمی سوالات امتحانی را طراحی و اجرا کرده و سپس مبادرت به تصحیح این اوراق می کند .
پس از اعلام نتایج ، عده ای از دانش آموزان به نتایج اعلام شده اعتراض می کنند .
بر طبق آیین نامه باید معلم دیگری در همان رشته مورد نظر اقدام به بازبینی برگه های امتحانی کند ؛ اما رویه در مدارس به گونه ای شده است که مصحح و تجدیدنظر کننده غالبا یک نفر هستند !
حال اگر همان دانش آموزان به نظر همان معلم که دو نقش و یا بیشتر را ایفا می کند اعتراض کنند باید چه کرد ؟
آیا باید سکوت کرد ؟
آیا باید نمایندگان معترض را شناسایی و در معرض انواع فشارها قرار داد ؟
آیا معترضان به خاطر اعتراض باید تنبیه شده و یا دست آخر اخراج شوند ؟
آیا باید معترضان را به خاطر این که در مورد نتایج ابهام دارند متهم به تبانی و آشوب بر علیه نظم مدرسه و مسئولان مدرسه کرد ؟
آیا باید شورای دانش آموزی و یا تشکل های منتقد را منحل کرد ؟
آیا منطق ایجاب نمی کند که به خواسته های دانش آموزان احترام گذاشته و مساله را پیچیده نکنیم ؟
واکنش پرخاشگرانه و توام با تهدید و ارعاب و... نسبت به یک خواسته ساده چه نتایجی خواهد داشت ؟
آیا نشان از آن ندارد که طراحان ، مجریان و ناظران حاضر به پاسخگویی و شفافیت نبوده و در افکار عمومی این فکر قوت خواهد گرفت که " کاسه ای زیر نیم کاسه هست " ؟!
آیا سرکوب یک درخواست ساده منجر به " بحران اعتماد عمومی " و " سرخوردگی و انزجار عمومی " نخواهد شد ؟
آیا اگر به آن دانش آموزان و در تریبون مدرسه انواع تهمت ها و اتهامات زده شود و آن دانش آموزان بخواهند در همان تریبون از حیثیت و هویت خود دفاع کنند باید گفت که این ها قصد کودتا علیه نظم مدرسه و یا جامعه را داشته اند ؟!
آیا دولت به وظایف خود مصرح در اصل سوم قانون اساسی از جمله " بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینههای با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر ؛ محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی ؛ تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون ؛ رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی ؛ تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون ؛ توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم عمل کرده است که این چنین در موضع طلبکارانه از مردم قرار گرفته است ؟
آیا به اصل 36 قانون اساسی که می گوید : " حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد " عمل شده است ؟
آیا به اصل 38 قانون اساسی مبنی بر " منع هرگونه شکنجه " عمل شده است ؟
و....
آیا آنان که به قانون ارزشی قائل نیستند و قانون را براساس منافع و مصالح خود تفسیر می کنند و احترامی برای حقوق مردم قائل نیستند فاقد یک تربیت صحیح هستند و یا آن ها که حقوق قانونی خود را طلب می کنند ؟!
آقای قرائتی !
ما هم مانند شما و مطابق فرموده حضرت امام ( ره ) معتقدیم که ملت را تربیت صحیح می سازد .
اما دستگاه متولی تربیت چه جایگاهی در میان جامعه و مسئولان داشته و دارد ؟
قرآن به عنوان کتاب راهنمای عمل می تواند موجب تحول بنیادین شود به شرط آن که از سطح به عمق رفته و به جای مسابقه در روخوانی ، اجازه دهیم که افراد در باب موضوعات مختلف آن تفکر و تحلیل کنند و اجازه داشته باشند تا مطابق آن عملکرد حاکمان را بدون لکنت زبان و واهمه نقد کنند و این نیازمند فضایی است که بعید به نظر می رسد در اختیار دیگران قرار گیرد ...
این جا را بخوانید :
« ايرنا: حجت اسلام والمسلمين قرائتي گفت: کساني که در اغتشاشات انتخابات اخير شرکت کردند مشکل تعليم نداشتند بلکه مشکل اساسي آنها تربيت بوده است، بعضي از چيزها علم است اما قابل پيروي نيست. حجتالاسلام والمسلمين محسن قرائتي رئيس سازمان نهضت سوادآموزي در جشنواره پاياني طرح جامع قرآني در سالن بينالمللي همايشهاي صدا و سيما، افزود: جدي گرفتن قرآن موجب تحول بنيادين در آموزش و پرورش ميشود. قرائتي با اشاره به اينکه در محتواي قرآن کريم 3 هزار نکته حقوقي ثبت شده است که براي حل همه مسائل فرهنگي، اجتماعي و پرورشي زندگي ميتوان از مفهوم قرآن استفاده کرد، اظهار داشت: در اين کتابهاي آسماني، اسرار و نکات فراواني نهفته است. وي با اشاره به اينکه دانشآموزان بايد مبحث توحيد را از همان دوران کودکي بياموزند و از طرفي محتواي کتابهاي درسي براي دانشآموزان مفيد و موثر نيست، گفت: فارغالتحصيلان ديپلم و دانشگاه نميتوانند به راحتي قرآن بخوانند و در خواندن آن مشکل دارند که اين يکي از معضلات بزرگ فرهنگي و اجتماعي و ديني به شمار ميرود. به گفته قرائتي همه مشکلات جامعه، سازمانها و ادارات چه از لحاظ فرهنگي، اجتماعي، سياسي و قضايي با قرائت قرآن کريم و عمل کردن به معناي آن حل خواهد شد.
كدخبر: ۹۰۳۲۹
تاريخ انتشار: ۱۲ شهريور ۱۳۸۸ – فردا
در این جا قصد ندارم وارد بحث ها و جزییات ماجراهای پس از انتخابات شوم اما لازم است در این جا با استناد به تجربیات معلمی نکته ای را به آقای قرائتی خاطر نشان سازم .
... معلمی سوالات امتحانی را طراحی و اجرا کرده و سپس مبادرت به تصحیح این اوراق می کند .
پس از اعلام نتایج ، عده ای از دانش آموزان به نتایج اعلام شده اعتراض می کنند .
بر طبق آیین نامه باید معلم دیگری در همان رشته مورد نظر اقدام به بازبینی برگه های امتحانی کند ؛ اما رویه در مدارس به گونه ای شده است که مصحح و تجدیدنظر کننده غالبا یک نفر هستند !
حال اگر همان دانش آموزان به نظر همان معلم که دو نقش و یا بیشتر را ایفا می کند اعتراض کنند باید چه کرد ؟
آیا باید سکوت کرد ؟
آیا باید نمایندگان معترض را شناسایی و در معرض انواع فشارها قرار داد ؟
آیا معترضان به خاطر اعتراض باید تنبیه شده و یا دست آخر اخراج شوند ؟
آیا باید معترضان را به خاطر این که در مورد نتایج ابهام دارند متهم به تبانی و آشوب بر علیه نظم مدرسه و مسئولان مدرسه کرد ؟
آیا باید شورای دانش آموزی و یا تشکل های منتقد را منحل کرد ؟
آیا منطق ایجاب نمی کند که به خواسته های دانش آموزان احترام گذاشته و مساله را پیچیده نکنیم ؟
واکنش پرخاشگرانه و توام با تهدید و ارعاب و... نسبت به یک خواسته ساده چه نتایجی خواهد داشت ؟
آیا نشان از آن ندارد که طراحان ، مجریان و ناظران حاضر به پاسخگویی و شفافیت نبوده و در افکار عمومی این فکر قوت خواهد گرفت که " کاسه ای زیر نیم کاسه هست " ؟!
آیا سرکوب یک درخواست ساده منجر به " بحران اعتماد عمومی " و " سرخوردگی و انزجار عمومی " نخواهد شد ؟
آیا اگر به آن دانش آموزان و در تریبون مدرسه انواع تهمت ها و اتهامات زده شود و آن دانش آموزان بخواهند در همان تریبون از حیثیت و هویت خود دفاع کنند باید گفت که این ها قصد کودتا علیه نظم مدرسه و یا جامعه را داشته اند ؟!
آیا دولت به وظایف خود مصرح در اصل سوم قانون اساسی از جمله " بالا بردن سطح آگاهی های عمومی در همه زمینههای با استفاده صحیح از مطبوعات و رسانههای گروهی و وسایل دیگر ؛ محو هر گونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی ؛ تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی در حدود قانون ؛ رفع تبعیضات ناروا و ایجاد امکانات عادلانه برای همه، در تمام زمینههای مادی و معنوی ؛ تأمین حقوق همه جانبه افراد از زن و مرد و ایجاد امنیت قضایی عادلانه برای همه و تساوی عموم در برابر قانون ؛ توسعه و تحکیم برادری اسلامی و تعاون عمومی بین همه مردم عمل کرده است که این چنین در موضع طلبکارانه از مردم قرار گرفته است ؟
آیا به اصل 36 قانون اساسی که می گوید : " حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد " عمل شده است ؟
آیا به اصل 38 قانون اساسی مبنی بر " منع هرگونه شکنجه " عمل شده است ؟
و....
آیا آنان که به قانون ارزشی قائل نیستند و قانون را براساس منافع و مصالح خود تفسیر می کنند و احترامی برای حقوق مردم قائل نیستند فاقد یک تربیت صحیح هستند و یا آن ها که حقوق قانونی خود را طلب می کنند ؟!
آقای قرائتی !
ما هم مانند شما و مطابق فرموده حضرت امام ( ره ) معتقدیم که ملت را تربیت صحیح می سازد .
اما دستگاه متولی تربیت چه جایگاهی در میان جامعه و مسئولان داشته و دارد ؟
قرآن به عنوان کتاب راهنمای عمل می تواند موجب تحول بنیادین شود به شرط آن که از سطح به عمق رفته و به جای مسابقه در روخوانی ، اجازه دهیم که افراد در باب موضوعات مختلف آن تفکر و تحلیل کنند و اجازه داشته باشند تا مطابق آن عملکرد حاکمان را بدون لکنت زبان و واهمه نقد کنند و این نیازمند فضایی است که بعید به نظر می رسد در اختیار دیگران قرار گیرد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر