اخیرا کانون صنفی معلمان در بیانیه ای کارنامه فعالیت آقای حاجی بابایی را به نقد کشیده است .
این اقدام شایسته تقدیر و سپاس و اما طرح چند سوال است که شایسته است دوستان کانون صنفی معلمان پاسخی در خور ارائه کنند :
به نام خداوند جان و خرد
کارنامه ای برای وزیر آموزش و پرورش
آذرماه سال 1389 پایان نخستین سال فعالیت آقای حاج بابایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش است. بنابر رسم آشنای این دستگاه که در پایان هرسال(تحصیلی) ارزشیابی خود ازعملکرد افراد را درقالب کارنامه ای به آن ها ارائه می دهد،برآن شدیم تا کارنامه ای نیز برای وزیر محترم آموزش و پرورش در پایان نخستین سال وزارت ارائه نماییم تا شاید راهگشای عملکردی بهتر در سال های آینده باشد. البته تهیه چنین کارنامه ای کار آسانی نبوده و نیست چرا که با معیارهای متفاوت و متنوع می توان به ارزیابی پرداخت و نتایج گوناگون گرفت .
تلاش نموده ایم تا نه براساس معیارهای آرمان گرایانه و نه براساس مسائل و موضوعات بسیار متنوعی که در آموزش و پرورش مطرح است ، بلکه برپایه پاره ای از سخنان آقای حاج بابایی در دوران نمایندگی مجلس شورای اسلامی،همچنین در هنگام دریافت رأی اعتماد از مجلس وبرخی مسائل مطرح شده توسط ایشان دریک ساله ی اخیر به تدوین این کارنامه بپردازیم.
آقای حاج بابایی در جلسه رأی اعتماد از مجلس مسائل فراروی نظام آموزش و پرورش،راهبردها و برنامه عملیاتی خود را در چند محور مطرح نمود:
1. مشارکت ضعیف عوامل درونی مدرسه در تصمیم سازی ها به دلیل تمرکزگرایی در نظام آموزشی.
2. بازآفرینی مرجعیت معلم، بهبود جایگاه حرفه ای و ارتقاء منزلت اجتماعی.
3. تلاش مستمر به منظور استفاده از قابلیت های درون و برون سازمانی در جهت ارتقاء و بهبود وضعیت معیشتی معلمان.
4. نوآوری در تدوین برنامه های درسی،کاهش حجم و افزایش کیفیت آموزش متناسب با نیازکشور و بهره گیری از روش های نوین یاددهی - یادگیری .
5. تلاش در جهت رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی و هدفمند سازی آن ها.
درارتباط با بند 1 از موارد بالا،حاج بابایی در یکی از گفتگوهای خود با رسانه ها در نخستین روزهای وزارت گفت:« وزیر آموزش و پرورش به تنهایی نمی تواند در این دستگاه عظیم اجرایی تحول ایجاد کند، بلکه برای ایجاد تحول در آموزش و پرورش همه ی عناصر موثر در نظام تعلیم و تربیت باید در کنار هم جمع شوند. از این رو،من از همه ی همکاران ستادی و فرهنگیان سراسر کشور درخواست می کنم که با طیب خاطر و شور و نشاط دست به دست هم نهند تا بتوانیم نظام تعلیم و تربیت خود را به جایگاه اصلی برسانیم تا نظام جمهوری اسلامی نیز از آن منتفع شود.»
بدیهی است روش جلب همکاری کارکنان یک وزارت خانه دعوت و درخواست رسانه ای ! نیست . این عمل سازو کار مناسب خود را نیاز دارد که وزیر محترم نیز مسلما ً با آن بیگانه نیستند،اما در طول یک سال گذشته با وجود این که سخنان بسیاری در ارتباط با تحول ساختاری بیان شده است، نه تنها شرایط جدیدی برای فرهنگیان به ویژه معلمان برای افزایش مشارکت درتصمیم سازی ها و کاهش تمرکز گرایی در ساختارنظام آموزشی فراهم نیامده، بلکه ازهمان قوانین و ظرفیت های موجود نیز استفاده ای به عمل نمی آید. به عنوان نمونه می توان ازبه فراموشی سپرده شدن انتخاب مدیران توسط معلمان هر مدرسه، در دولت نهم و تداوم آن در زمان وزارت حاج بابایی در دولت دهم نام برد. نادیده گرفته شدن مواد مربوط به شورای مدرسه در آیین نامه اجرایی مدارس که سهم قابل توجهی را به کارکنان، دانش آموزان و انجمن اولیاء و مربیان در برنامه ریزی و اداره مدرسه می دهد. تغییر روال سابق مبنی برحضور نماینده معلمان هرمدرسه در شورای معلمان منطقه و نماینده هرمنطقه در شورای استان و... نهایتا ً حضور نماینده معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش (که مورد آخر البته درهیچ دوره ای عملی نگردیده است). جالب است بدانیم که در حال حاضر مدیرکل آموزش و پرورش استان تهران به عنوان نماینده معلمان در شورای عالی آموزش و پرورش شرکت می نماید!
قطع ارتباط کامل با تشکل های صنفی معلمان که مهمترین حلقه ارتباط با بدنه ی آموزش و پرورش و ارائه ی نظرات کارکنان پرشمار این وزارت خانه به وزیر و برعکس می باشند، قطع کامل دیداربا معلمان دروزارت خانه و... نیز از جمله مواردی هستند که می توانند به مشارکت بیشترمعلمان و کاهش تمرکزگرایی کمک کنند که البته به هیچیک توجهی نشده است.
حاج بابایی در بند2 به راهبردها و سیاست ها اشاره نموده و بازآفرینی مرجعیت معلم، بهبود جایگاه حرفه ای و ارتقاء منزلت اجتماعی را مطرح می نماید. در مجلس ششم ایشان به عنوان نماینده مجلس در یک سخنرانی گفت:« 613 هزارمعلم عضو صندوق ذخیره فرهنگیان هستند، آیا یک معلم نیست که مدیرعامل شود ؟که برود عضو هیئت مدیره شود؟ به جاست اکنون که یک سال ازوزارت ایشان می گذرد وتعداد اعضای صندوق ذخیره نیز به حدود 700هزار نفر رسیده است، به عنوان یک عمل نمادین و به منظور بازآفرینی مرجعیت معلم و ارتقاء منزلت اجتماعی او شرایط حضور معلمان در هیئت مدیره صندوق فراهم می شد (یا بشود) تا یکی از خواسته های قلبی ! ایشان در دوران نمایندگی مجلس ششم حداقل در دوران وزارت عملی گردد. یا تلاش نماید به جای مدیر کل آموزش و پرورش استان تهران نماینده واقعی معلمان بتواند در شورای عالی آموزش و پرورش شرکت کند.
از سوی دیگر تردیدی وجود ندارد که بخشی ازمنزلت اجتماعی هر قشری در جامعه به موقعیت اقتصادی و میزان درآمد آن ها مریوط می شود. گرچه از مجموعه سخنان وزیردر یکسال گذشته می توان این برداشت را نمود که دغدغه ی معیشت فرهنگیان را ندارد، لیکن جای این پرسش وجود دارد که در این مدت کدام اقدام آشکار و پنهان را جهت بهبود وضعیت حقوقی معلمان به عمل آورده است.
حاج بابایی در دوران نمایندگی مجلس برای افزایش حقوق معلمان فرمول ساده ای را به کار می برد؛او معتقد بود:« اگر اعتبارات دولت در قانون بودجه 50 درصد بالا رفت حقوق معلمان هم باید 50 درصد بالا برود.» طبق فرمول آقای حاج بابایی حقوق معلمان در سال 89 باید 36درصد افزایش می یافت زیرا اعتبارات دولت دربودجه سال 89 به میزان 36درصد افزایش یافته است. این در حالی است که در سال جاری افزایش حقوق کارکنان دولت 6 درصد ( به عبارتی 3 درصد)بوده است. که برخلاف ماده 125 قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده 150 قانون برنامه چهارم می باشد.
از سال 1386 با تصویب قانون مدیریت خدمات کشوری ، نرخ تورم و افزایش ضریب حقوق کارکنان دولت به شرح ذیل است:
سال نرخ تورم ضریب ابلاغی ضریب متناسب با نرخ تورم ملاحظات
1386 4/18 500 500 قانون فوق اجرا نشد
1387 4/25 - 592 قانون فوق اجرا نشد
1388 8/10 600 742 با توجه به نرخ تورم در سال های 86و 87 برای اجرای قانون در سال 1388 بایدافزایش ضریب معادل 742 منظور می شد.
1389 - 63 832 -
انتظار زیادی نیست اگر ازوزیر محترم بپرسیم به چه دلیل در جهت رفع تبعیض میان حقوق دریافتی معلمان و سایرکارکنان دولت و بهبود وضعیت معیشتی آنان تلاش ننمود تا در سال 89 ضریب افزایش حقوق معلمان، مطابق با قانون مدیریت خدمات کشوری و متناسب با نرخ تورم افزایش یابد.
در باب منزلت معلمان و رفع تبعیض سئوال دیگری نیز می توان مطرح نمود. آیا در یک ساله ی اخیر اقدامی در جهت کاهش فاصله میان دریافتی معلمان با کارکنان ستاد به ویژه مدیران آن حوزه به عمل آمده است؟
آقای حاج بابایی در مجلس ششم به تفاوت حقوق بین مدیران و کارکنان اشاره نموده و اعلام نمود حقوق یک مدیر درجه چندم بیش از 15 برابر حقوق یک معلم است!
درارتباط با رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی نیز توجه به چند عدد و رقم از سرانه دانش آموزی پرداخت شده در مقایسه با اعتبارات تصویب شده خود گویای موفقیت یا عدم موفقیت می باشد.
در بهمن ماه سال 1388 پایگاه اطلاع رسانی دولت ازقول رحیم ممبینی معاون بودجه معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری اعلام نمود سرانه مدارس کشوردرسال 89 از 14 هزار تومان به 25هزارتومان افزایش می یابد. وزارت آموزش و پرورش نیزدر اسفندماه 88 وعده سرانه 25 هزارتومانی را اعلام نمود. همینطور علی کریمی فیروز جانی عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی. درعمل اما بعد از گذشت حدود 9 ماه ازسال، آن چه تاکنون مدیران مدارس دریافت نموده اند به روایت چندتن از آنان در نقاط مختلف تهران و مقاطع مختلف تحصیلی ارقام زیراست :
- دبستانی در اسلام شهر: 500 هزار تومان به ازای 350 دانش آموز
- مدرسه راهنمایی در جنوب غرب تهران : 700 هزار تومان به ازای 330 دانش آموز
- هنرستان پسرانه درغرب تهران در سال تحصیلی جدید در اولین مرحله 400 هزار تومان دریافت نموده است.
این همه درحالی است که طبق آمار منتشره در سال تحصیلی جدید حدود 5/1 میلیون نفر از تعداد دانش آموزان کشور کاسته شده و بودجه آموزش و پرورش نیز 30 درصدرشد داشته است.
البته کارنامه یک ساله ی وزیرمحترم موارد دیگری نیزدارد مانند: نابسامانی های آغاز سال تحصیلی به خاطر فراخوان نیروهایی به مقطع ابتدایی، که سال ها در مقطع راهنمایی و متوسطه تدریس نموده بودند و ناگهان مجبور به تدریس درمدارس ابتدایی شدند که فضایی کاملا ً متفاوت دارد. مورد دیگر تقویت جهت گیری ایدئولوژیک آموزش و پرورش و فاصله گیری بیشتر با سویه ی علمی. و ...
ما دراین کارنامه نمره ای نمی گذاریم چون ارزشیابی سال اولی ها کیفی است نه کمی، اما پرسش این است دارنده چنین کارنامه ای شایستگی ورود به سال دوم را دارد؟
درپایان یادی می کنیم از فرهنگیان ارزنده و فداکاری همچون رسول بداقی،هاشم خواستار،عبدا... مؤمنی،محمد داوری و... که اکنون ماه هاست در زندان به سر می برند و جای خالی آن ها در کلاس درس همچون زخمی است بر روح و روان فرهنگیان دردمند.
کانون صنفی معلمان ایران
۱۳۸۹/۹/۳۰
هم زمان با معرفی آقای حاجی بابایی به عنوان وزیر آموزش و پرورش دولت دهم ، آقای محمود بهشتی لنگرودی به عنوان سخنگوی کانون صنفی معلمان در گفت و گویی که با روزنامه اعتماد انجام داد از تصدی وزارت توسط ایشان حمایت کرد .
بخوانید :
"محمود بهشتي لنگرودي سخنگوي کانون صنفي معلمان از جمله معلماني است که از حضور حاجي بابايي در جمع فرهنگيان معترض و دفاع وي از حقوق صنفي معلمان خاطرات بسيار دارد. وي در گفت وگو با «اعتماد» و در ارزيابي خود به عنوان نماينده فرهنگيان از نامزد يازدهمين دوره وزارت آموزش و پرورش مي گويد؛ «ديدگاه کلي فرهنگيان اين است که آقاي حاجي بابايي نسبت به وزراي آموزش و پرورش دوران سازندگي تا امروز و به خصوص بعد از محمدعلي نجفي که چهره محبوبي براي فرهنگيان به شمار مي رود، بهترين گزينه يي است که براي تصدي وزارت آموزش و پرورش معرفي شده است. حاجي بابايي به مسائل آموزش و پرورش اشراف کامل داشته و نيروي معتدلي است. تعامل وي تا امروز با تشکل هاي معلمان و بازنشستگان مثبت بوده، البته ايشان فرد زيرک و سخنور و سياستمداري هم هست که با تفکر و تامل صحبت مي کند و اين ويژگي مثبتي براي يک فرد به شمار مي آيد. به نظر جامعه فرهنگيان، در شرايط امروز آموزش و پرورش، با اظهارات ناسنجيده يي که مي شنويم، در اين برهه که آموزش و پرورش مورد هجمه نيروهاي بيروني قرار گرفته و هر فردي به خود اجازه مي دهد در امور آموزش و پرورش مداخله کند، حميدرضا حاجي بابايي فرد قدرتمندي است که اگر همچنان بر اعتقادات گذشته خود پابرجا باشد، مي تواند از اين حرکت هاي افراطي جلوگيري کند. البته به نظر مي رسد نمايندگان مجلس امروز بايد از ايشان تضمين هاي لازم را براي اظهارات و برنامه هايي که اعلام کرده است، بگيرند. از سوي ديگر فکر مي کنم او مي تواند بالاترين راي نامزد وزارت آموزش و پرورش را از آن خود کند، به خصوص آنکه جناح هاي مختلف مجلس هم نسبت به ايشان نگاه مثبتي دارند.» سخنگوي فعلي و دبير سابق کانون صنفي معلمان در پاسخ به اين سوال که چرا رئيس دولت دهم پس از معرفي گزينه هايي همچون سوسن کشاورز و فاطمه آليا براي وزارت آموزش و پرورش، اين را انتخاب کرده است، مي گويد؛ «فضاي آموزش و پرورش امروز بسيار ملتهب است و به نظر مي رسد معلمان اثرگذاري بالايي در فضاي مدارس دارند. شايد براي کاهش ميزان التهاب و کاستن از حجم گسستگي ميان معلمان و مسوولان نظام آموزش و پرورش، معرفي آقاي حاجي بابايي اقدام مدبرانه يي باشد. شايد هم توافق پشت پرده يي باشد بين مجلس و دولت و شايد هم آقاي احمدي نژاد از مواضع خود کوتاه آمده که البته بعيد به نظر مي آيد که آقاي حاجي بابايي از مواضع خود چشم پوشي کند.» بهشتي لنگرودي در پاسخ به اقدامات حاجي بابايي در دفاع از حقوق و اعتراضات صنفي معلمان در دوران فعاليت مجلس هفتم و هشتم، و اينکه آيا اين اقدامات زمينه سازي براي آينده و ارتقا به پله هاي بالاتر دنياي سياست نبوده، مي گويد؛ «حاجي بابايي با پيگيري اجرايي شدن نظام هماهنگ از دوران مجلس ششم، جايگاهي در جمع فرهنگيان و بازنشستگان پيدا کرد و به نظرم نيازي به زمينه سازي براي آينده نداشت. شايد حتي پيگيري ها و دفاعيات او از فرهنگيان، هزينه هايي هم براي وي در پي آورد. فرهنگيان اين گونه مي بينند که نامزدي براي وزارت آموزش و پرورش براي خود آقاي حاجي بابايي هم غيرمنتظره بوده است.» بهشتي لنگرودي «اشراف حاجي بابايي به مسائل آموزش و پرورش» و «تعامل مثبت وي با فرهنگيان» را اين گونه معنا مي کند؛ «ايشان سابقه قابل توجهي در مسائل و فعاليت هاي مرتبط با آموزش و پرورش دارد. سال ها در فراکسيون فرهنگيان مجلس حضور داشته و شايد به خاطر بهره مندي از ويژگي سياستمدار بودن، تعامل خوبي هم با تشکل هاي فرهنگيان داشته است. آن هم زماني که بسياري از نيروهاي سياسي با گرايش مخالف دولت، جرات همکاري و همفکري با تشکل هاي صنفي معلمان را نداشتند. هر بار که نمايندگان فرهنگيان به ايشان مراجعه کردند، پاسخگو بود و در هر زمان که مقدور بود از تشکل ها حمايت کرد. اما اينکه چه اندازه اهداف سياسي در پس اين حمايت ها نهفته است، عملکرد پس از حضور در وزارت آموزش و پرورش گوياتر خواهد بود.»
سخن معلم هنگام معرفی خانم سوسن کشاورز و نیز آقای حاجی بابایی که پس از ایشان صورت پذیرفت ، به طرح و نقد برنامه های آن دو نفر پرداخت :
مقایسه دو برنامه از دو نفر که ادعای وزارت داشته و دارند ....
موضع سخن معلم در آخرین یادداشت این گونه بود :
« " سخن معلم " قصد حمایت و یا جهت گیری از هیچ کدام از نامزدها را نداشته و ندارد چراکه معتقد است نگاه حاکم بر هسته اصلی برنامه ریزی و مدیریت امور بسی فراتر از این گونه برنامه هاست و باید که این هسته مرکزی در درون و بدنه آن باشد و....
در هر حال ...
متن کلی ، شعارگونه و البته تکراری تقریبا ویژگی مشخص برنامه " فرد اجرایی کار کشته " آقای حاجی بابایی است !
این در حالی است که خانم " کشاورز " جهت گیری کلی برنامه خود را حول " تحول در فلسفه آموزش و پرورش "معرفی کرده بود اما آقای حاجی بابایی ظاهرا جهت گیری خاصی در این مورد ندارد !
از سوی دیگر ، چند نکته کلیدی در برنامه خانم کشاورز وجود داشت از قبیل : ابهام در جايگاه مناسب نهاد آموزش و پرورش در جامعه
ـ بيسوادي در فرآيند سياستگذاري، برنامهريزي و اجرا و سليقهاي عمل كردن
ـ تفكيك بين فعاليتهاي آموزشي و پرورشي
" سخن معلم " همواره اعتقاد داشته است که نگرش جامعه نسبت به " آموزش " باید متحول شود و در این راستا باید یک نظام مستقل، جامع و غیر دولتی ( ملی ) رسانه ای ایجاد شود تا بتواند ماموریت های واقعی آموزش ( و پرورش ) را برای افکار عمومی بازکند ؛ در غیر این صورت آموزش ( و پرورش ) همچنان در جا خواهد زد ...
نکته ای که به صورت گذرا و کوتاه در برنامه خانم کشاورز به آن اشاره گردیده بود :
*راهبرد 9: ايجاد نظام فراگير اطلاعرساني و دريافت و پاسخگويي و پيگيري مطالبات فرهنگيان پيشنهادي مردمي و رهنمودهاي مسئولان
راهكارها: 1-9- ايجاد شبكه ارتباطي جهت دريافت نظرات و پيشنهادهاي فرهنگيان و مردم
2-9- برگزاري نشستهاي استاني مسئولين و آموزش و پرورش با فرهنگيان و اولياء
3-9- ايجاد سازوكار مناسب براي برقراري ارتباط مناسب با رسانهها
در اولین گام.... بدون طراحی یک مدل و فضای گفت و گوی دوطرفه و موثر نمی توان امیدی به این گونه متن های شعاری بست و این وزیر هم پس از جلوس بر تخت وزارت سرنوشتی بهتر از پیشینیان نخواهد یافت .... »
------------------------------
و اما چند سوال :
1- موضع فعلی کانون صنفی معلمان در مورد سخنان یک سال قبل سخنگوی خود چیست ؟
این در حالی است که در این بیانیه به دلایل وجوبی حمایت از آقای حاجی بابایی اشاره ای نشده و تصحیحی هم صورت نگرفته است ؟
2- یکی از نتایج اقدامات آقای حاجی بابایی از بین بردن استقلال آموزش و پرروش با وجود افراد صاحب نظر و متخصص در درون آموزش و پرورش بوده است نظیر سپردن اداره مدارس به حوزه ....
نظر کانون صنفی معلمان در این مورد چیست ضمن آن که سخنگوی کانون تحلیلش قبلا این بوده که آموزش و پرورش مورد هجمه و دخالت نیروهای مختلف قرار گرفته است و آقای حاجی بابایی می توانسته است ناجی این وضعیت باشد ؟
3- یکی از دلایل حمایت کانون صنفی معلمان از آقای حاجی بابایی سابقه ایشان در تعامل مثبت با تشکل های فرهنگیان بوده است ؛ این در حالی است که در بیانیه کانون به صورت تفصیلی و یا موردی به آن پرداخته نشده است ....
پیش بینی درست یک تشکل از وقایع و رویدادهای آینده می تواند مبین واقع نگری و نیز دور بودن از جریان روزمرگی باشد .
4- آیا آقای حاجی بابایی واقعا بهترین گزینه برای تصدی وزارت بوده است و یا نمودار انتخاب بین " بد و " بدتر " که همیشه به بدتر شدن اوضاع انجامیده است مبنای معرفی کانون به عنوان بهترین گزینه وزارت بوده است ؟
5- آیا مبنای حمایت یک تشکل مستقل و منتقد می تواند صرفا بر اساس " کفه رای در مجلس " صورت پذیرد ؟
6- آیا واقعا آقای حاجی بابایی به مسائل آموزش و پرورش اشراف دارند ؟
7- آیا ویژگی سیاست مدار بودن یک وزیر آموزش و پرورش فقط در تعامل با تشکل ها خلاصه می شود ؟ آیا نظریه " هدف وسیله را توجیه می کند " نمی تواند مبنایی برای تعریف و تببین آن گونه سیاست ها و رفتارهای گذشته باشد ؟
8-در ابتدای بیانیه ، ارائه کارنامه یک ساله به منظور " راهگشای عملکردی بهتر در سال های آینده "مورد تاکید قرار گرفته است .
این در حالی است که در پایان بیانیه چنین آمده است : " ... پرسش این است دارنده چنین کارنامه ای شایستگی ورود به سال دوم را دارد؟ " احتمالا و با توجه به محتوای بیانیه و نیز واقعیات موجود پاسخ به احتمال زیاد منفی خواهد بود .
حال این دوگانگی را چگونه باید پاسخ گفت ؟
نگاهی به برنامه های آقای حاجی بابایی ( که به تفصیل در سخن معلم آمده است ) – اگر بتوان نام و ویژگی های برنامه بر آن نهاد – و نیز وضعیت کنونی آموزش و پرورش و میزان عمل به آن گفته ها می تواند خود گویای بسیاری از ذهنیت ها و نیز عینیت ها باشد ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر