۱۳۸۹ بهمن ۱۶, شنبه

یک روز در " کلک چال " آموزش و پرورش













 « کلک چال نام یکی از کوه های رشته کوه مرکزی البرز در شمال تهران و شرق میدان تجریش واقع شده است .
ارتفاع قله آن 3350 متر از سطح دریاست .در سال 1339 و توسط سازمان پیشاهنگی ، پناهگاهی بسیار مجهز درارتفاع 2600 متری از سطح دریا ساخته شد و هم نام با قله ، آن را نیز کلک چال نامیدند . ویژگی و مشخصه این پناهگاه برج سفید رنگی است که در روی سنگ های آن ، نام گروه های پیشاهنگی ( رسد ) به چشم می خورد .
این پناهگاه سه مسیر دسترسی دارد . مسیر نخست آن از بوستان جمشیدیه آغاز می شود . دو مسیر دیگر گلاب دره و و دره وزباد هستند .
بنا به افسانه های جا مانده در باور برخی از مردم ، کلک چال خانه دیو سپید بوده است ، ولی برخی دیگر کلک چال آمل را خانه دیو سپید می دانند . در منظومه حماسی شبرنگ نامه ، که در سده هفتم هجری و درباره رزم رستم با شبرنگ فرزند دیو سپید سروده شده ، از نخستین نبرد رستم و شبرنگ در کلک چال سخن رفته است . کلک چال را یخچال پر برف هم معنی کرده اند . »
این ها اطلاعاتی است که در بدو ورود به کلک چال و از مسیر بوستان جمشیدیه ، بر روی یک تابلوی استیل ، نظر کوه نوردان را به خود جلب می کند .
 در حال حاضر پناهگاه کلک چال زیر نظر " معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش " اداره می شود .
کلک چال به خاطر مناظر زیبا و طبیعت آرام و نیز نزدیکی به مرکز ، هر روزه مسیر تردد بسیاری از کوه نوردان و شهروندان تهرانی است .
آن چه که موجب تصمیم به نگارش این گزارش شد همانا وضعیت نامناسبی است که این پناهگاه به آن مبتلا شده است .
پناهگاه کلک چال که برج کلک چال نیز در کنار آن قرار گرفته است دارای امکانات نسبتا خوب و پیشرفته ای است ، اما به علت عدم توجه مناسب و کافی مسئولان وزارت آموزش و پرورش ، بسیاری از آن ها بدون استفاده مانده است و احتمالا به علت در ارتفاع قرار گرفتن ، مشکلات آن چند برابر شده است !
در این جا به همراه تصاویر گرفته شده سعی خواهیم کرد که وضعیت واقعی این منطقه کوهستانی و خوش آب و هوا ، بیش از پیش مشخص شود .
1- تصاویر پایین ، سرویس بهداشتی این مجموعه را نشان می دهد .
همان گونه که ملاحظه می کنید ، از میان مهتابی های موجود فقط یکی از آن ها فعال است !
دیوارها و سقف رطوبت داده اند !
بقیه هم به نظر می رسد  نیازی به توضیح نداشته باشد...
( برای دیدن کامل تصاویر کمی صبر کنید )















این جا مسجد معراج است .
شاید این مسجد ، تنها مسجدی باشد که هفته ای یک بار بازگشایی می شود !
البته آن هم کمی پس از گفتن اذان !



و این هم درب قفل شده " خانه خدا " !



کوه نوردان پشت درهای بسته پناهگاه ، سرگرم صرف صبحانه هستند .
وقتی از آن ها می پرسی ، چرا درب بسته است فقط سر خود را تکان می دهند !




این هم تصویری از یک کوه نورد که  به علت نبود رختکن و نیز بسته بودن ایستگاه ، سرگرم تعویض لباس در فضای باز است !
برخی از کوه نوردان نیز در سرویس های بهداشتی اقدام به این کار می کنند !



این هم تصویری از برج بلند کلک چال در 9 طبقه که سال هاست بدون استفاده مانده است و شرح آن در ابتدای این گزارش داده شد ...



در ایستگاه کلک چال "  زیر نظر معاونت پرورشی "  وضعیت ساختمان ها اکثرا بدین صورت است از مسجد گرفته تا برج کلک چال !
شاید اطلاق نام " ایستگاه ممنوعه " بر آن مناسب تر باشد !






اکنون این پرسش مطرح است :
 چرا باید این همه امکانات و تجهیزات این گونه مدیریت شود ؟
آیا بهتر نیست قبل از آن که مسئولان دائما به فکر خصوصی سازی مدارس باشند این گونه جاها را در اولویت قرار دهند ؟
کوه نوردان و شهروندانی که نام وزارت آموزش و پرورش و معاونت پرورشی را در جای جای آن مشاهده می کنند در مورد آن چه قضاوت خواهند کرد ؟
آیا اصولا این قضاوت ها برای مسئولان اجرایی آموزش و پرورش مهم است ؟
شاید بتوان مدل کوچک شده ستاد آموزش و پرورش را فرسنگ ها بالاتر و در بالا مشاهده کرد ...
و کمی بالاتر این تابلو مشاهده می شود :


هیچ نظری موجود نیست: