اگر آمديم و گفتيم خانواده قاجاريه بد است بسيار خوب. هيچ كس منكر نيست و بايد تغيير كند. البته امروز كانديداى مسلم ما شخص رييس الوزراء است. خوب آقاى رييس الوزراء سلطان مىشوند و مقام سلطنت را اشغال مىكنند. آيا امروز در قرن بيستم هيچ كس مىتواند بگويد يك مملكتى كه مشروطه است پادشاهش هم مسؤول است؟ ايشان پادشاه مملكت مىشوند آن هم پادشاه مسؤول هيچ كس همچو حرف نمىتواند بزند و اگر سير قهقرايى بكنيم و بگوييم پادشاه است رئیس الوزرا و حاکم بر همه چیز است اين ارتجاع و استبداد صرف است. ما مىگوييم كه سلاطين قاجار بد بودهاند مخالف آزادى بودهاند مرتجع بودهاند، خوب حالا آقاى رييس الوزراء پادشاه شد. اگر مسؤول شد كه ما سير قهقرايى مىكنيم امروز مملكت ما بعد از بيست سال و اين همه خونريزىها مىخواهد سير قهقرايى بكند . اگر گفتيم كه ايشان پادشاه [هستند اما] و مسؤول نيستند آن وقت خيانت به مملكت كردهايم براى اين كه ايشان در اين مقامى كه هستند مؤثر هستند همه كار مىتوانند بكنند. در مملكت مشروطه رييس الوزراء مهم است نه پادشاه. پادشاه فقط مىتواند به واسطه رأى عدم اعتماد مجلس يك رييس الوزرايى را بفرستد كه در خانهاش بنشيند. يا به واسطه تمايل مجلس يك رييس الوزرايى را به كار بگمارد.
خوب اگر ما قائل شويم كه آقاى رييس الوزراء پادشاه بشوند آن وقت در كارهاى مملكت هم دخالت كنند و همين آثارى كه امروز از ايشان ترشح مىكند در زمان سلطنت هم ترشح خواهد كرد، شاه هستند رييس الوزراء هستند فرمانده كل قوا هستند.
بنده اگر سرم را ببرند تكه تكهام بكنند زير بار اين حرفها نمىروم. بعد از بيست سال خونريزى، حالا عقيده شما اين است كه يك كسى در مملكت باشد كه، هم شاه باشد هم رييس الوزراء باشد، هم حاكم! اگر اين طور باشد كه ارتجاع صرف است. استبداد صرف است. پس چرا خون شهداء راه آزادى را بى خود ريختيد؟ چرا مردم را به كشتن داديد؟ مىخواستيد از روز اول بياييد بگوييد كه ما دروغ گفتيم مشروطه نمىخواستيم يك ملتى است جاهل و بايد با چماق آدم شود.
گر مقصود اين بوده بنده هم نوكر شما و مطيع شما هستم، ولى چرا بيست سال زحمت كشيديم و اگر مقصود اين بود كه ما خودمان را در عضو ملل دنيا و دول متمدنه آورده بگوييم از آن استبداد و ارتجاع گذشتيم. ما قانون اساسى داريم، ما مشروطه داريم، ما شاه داريم، ما رييس الوزراء داريم، ما شاه غير مسؤول داريم كه به موجب اصل ٤٥ قانون اساسى از تمام مسؤوليتها مبرّاست و فقط وظيفهاش اين است كه هر وقت مجلس رأى عدم اعتماد خودش را به موجب اصل ٦٧قانون اساسى به يك رييس دولت يا يك وزيرى اظهار كرد آن وزير مىرود توى خانهاش مىنشيند. آن وقت مجددا اكثريت مجلس يك دولتى را سر كار مىآورد. خوب اگر شما مىخواهيد كه رييس الوزراء شاه بشود با مسؤوليت اين ارتجاع است و در دنيا هيچ سابقه ندارد كه در مملكت مشروطه پادشاه مسؤول باشد ولي اگر شاه بشوند بدون مسؤوليت اين خيانت به مملكت است براى اين كه يك شخص محترم و يك وجود مؤثرى كه امروز اين امنيت و آسايش را براى ما درست كرده و اين صورت را امروز به مملكت داده است برود بى اثر شود. هيچ معلوم نيست كى به جاى او مىآيد؟ اگر شما يك كانديدايى داريد و كسى را پيش خود معين كرديد بفرماييد ما هم ببينيم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر