انسانی که تشنه باشد اولویت اول وی رفع تشنگی است .
انسانی که گرسنه باشد بزرگ ترین نیاز وی به دست آوردن غذا خواهد بود .
این یک اصل اجتناب ناپذیر در مورد نیازهای انسان است .
برای انسان هایی که در سطوح اولیه و اساسی نیازها مانده و فرصتی برای اشباع آن ها پیدا نکرده اند سخن راندن از نیازهای سطح بالا گفتار بیهوده ای بیش نخواهد بود !
بر همین اساس می توان این گونه استنتاج کرد که نوع نگاه و زاویه نگرش انسان ها به پدیده های اطراف و روابط آن ها ناشی از همین کنش ها و واکنش هاست .
تناسب میان سایق و انگیزه و سرانجام کنش و دریافت واکنش یک اصل انکارناپذیر در تفسیر روابط و رفتارهای انسانی است .
انسان ها موجودات پیچیده ای هستند اما رفتارشان در ظروف و شرایط همسان اجتماعی تا حدودی قابل پیش بینی است .
گاهی برخی از افراد با استفاده از برخی مفاهیم و سازه ها و ترکیب غیر منطقی و نامتعارف آن ها به نتایجی می رسند که شاید برخاسته از همان نیاز درونی آن ها باشد و لاغیر .
خرده فرهنگ ها و شرایط اجتماعی و گاهی سیاسی نیز در تشدید این مکانیسم ها نقش به سزایی دارند .
این مقدمات بدیهی و بدیهیات عقلی از آن جهت بیان شد که اخیرا به یاداشتی در سایت رجانیوز به قلم آقای دکتراکبر جباری با عنوان " زیست جهان جنسی و مقولهي حجاب " برخورد کردم .
در قسمتی از این مقاله چنین آمده است :
« ورزش جنسی
ماهیت ورزشهای قهرمانی امروزه کاملاً سکسشوآل است. ورزش قهرمانی اساساً دیگر ورزش نیست چراکه دیگر نه برای سلامت بلکه برای تولید لذت است، لذتی سکسشوآل.
شاید مفهوم سکس در ورزشی مانند بدنسازی، بسیار آشکار باشد، هنگامی که شخص بدنساز در برابر آیینه میایستد و اندام خود را نظاره میکند. آیینه ابزاری لازم برای این «خود ارضایی» بدنساز است. اما نه تنها بدنسازی بلکه همهي ورزشهایی که امروزه به ورزش قهرمانی بدل شده است، چنین ماهتی دارند. فوتبال را در نظر آورید. شاید ماهیت سکسشوآل فوتبال بسی شدیدتر از دیگر ورزشهای قهرمانی باشد. عناصر جنسی موجود در این ورزش، به شکل فزایندهای سکسشوآل است.
داخل کردن یک توپ درون یک سوراخ (دروازه) و لذت حاصل از این فعل. لایی زدن بازیکن مقابل به مثابه یک حریف جنسی و لذت حاصل از آن برای شخص فاعل(لایی زن) و خشم مفعول(لایی خور). فریادها و خوشحالیها و حتی عصبایتهای حاصل از برد یا باخت، همگی کنشهایی سکسشوآل هستند. »
در مقدمه ایشان چنین می گویند :
« بیحجابی، یا بد حجابی، در جامعهای مانند ایران، علل متعددی دارد که این علل در مجموع، عالمی را برای ایرانیان بطور عام ساخته است که من از آن به «زیست جهان جنسی» و یا «عالم سکسشوال» یاد میکنم.
در جامعهای که معماری، شهر سازی، ترافیک، صنعت، ورزش، هنر، رسانه، سینما، سیاست و بسیاری از امور آن ساختار و ماهیت سکسشوآل دارد، بطور طبیعی، رفتار افراد نیز ماهیت سکسشوآل پیدا میکند. یکی از مظاهر این زیست جهان، «بیحجابی» و یا «بدحجابی» است. بیحجابی، کنشی است از یکسو هم معلول زیست جهانِ سکسشوآل است و ازسوی دیگر هم علت آن. »
اما ایشان در پایان کلام خود این گونه می گوید :
« بیحجابی هنوز مقولهای پیچیده و بیحجاب نیز فردی ناشناخته است. »
هر چند در بیان راهکارها به علت ناشناخته بودن علل موجده ، همگان را از اقدامات عجولانه و سطحی برحذر می دارد !
به نظر می رسد بهتر است این گونه فیلسوفان در درجه اول پدیده ها را بر مبنای دیدگاه های قالبی و آن چه مشاهده می کنند بازگویی نکنند و نیز کار جامعه و مطالعه رفتارها و آسیب های آن را به متخصصان آن بسپارند .
تراوش های ذهنی با لعابی از فلسفه را نمی توان نامش " فلسفیدن " و یا متدلوژی نامید !
شما چه فکر می کنید ...
۲ نظر:
با درود
بزرگی گفته است انسان طوری زندگی می کند که می اندیشد. در شگفتم که این نخبگان را بعنوان برنده ی جایزه نوبل بر نمی گزینند!زیرا کسی باید بسیار فلسفیده باشد! تا پیوند توپ و دروازه و لایی زننده و لایی خورنده را دریافته باشد.بیمار را کسی به درستی درک می کند که گرفتار همان بیماری باشد.
از تلاش های شما سپاسگزارم
درود
دوست من
جناب نیک نژاد
متاسفانه برخی صورتی پهن اما مغزی کوچک دارند و البته مقصر کسانی هستند که مدارک کیلویی صادر می کنند !
از نظر شما سپاسگزارم .
سبز و پایدار باشید.
ارسال یک نظر