۱۳۸۹ آبان ۷, جمعه

نامه " محمد داوری " به مادر - در اعتراض به قطع بودن تلفن زندان ، از هفته ی آینده به ملاقات من نیایید !











به نام خدا
خدمت خانواده ی محترم و عزیزم مادر مهربان و صبورم وبرادران و خواهران مهربانم
یک سال بیشتر است که رنج رفت و آمد وسفر را تحمل می نمایید تا با چند دقیقه ملاقات با هم تسکین یابیم ،می دانم خم به ابرو نمی آورید و با افتخار این همه مشقت را به جان می خرید و هر بار که به ملاقات می آیید ده ها خاطره ی شیرین نیز به همراه می آورید، خاطرات شیرینی که پر است از لطف و بزرگواری اقوام ،دوستان و آشنا یان و حتی کسانی که من آنها را نمی شناختم اما گویا آشنا تراز هر کسی هستنند، خاطراتی که هر کدام برایم مایه ی افتخار است. پس از هر ملاقات نیز قلبتان را با تپش های امید بخش تازه تری اینجا جا می گذارید و قلبم را با خود می برید تا هم من هم شما ، شب ها با طنین قلب یکدیگر بخوابیم و آرام گیریم و می دانم بعد از هر ملاقات با ده ها خاطره از دیدار با خانواده های زندانیان و پرسنل زندان و همسفران و .... بر می گردید . عزیزان من ، هرچند به دیدار شما سخت نیازمندم و اگر هر روز هم شما را به ویژه مادر عزیزم را ببینم باز هم شوق دیدن و گفتن و شنیدن ها کاهش نمی یابد ،اما علی رغم اینکه سخت است خودم را از دیدار با شما محروم کنم خواهش می کنم شما هم تحمل پیشه نمایید و به اعتراض قطع بودن تلفن زندان ،از هفته ی آینده به ملاقات من نیایید و چنانچه، مسئولین زندان اقدام به وصل تلفن بند 350 نمودند ،من با شما تماس خواهم گرفت و دوباره از فرصت اندک زمان ملاقات استفاده خواهیم نمود .
برای اطلاع شما ، به دلایل این تصمیم اشاره ای دارم:
1. چون همه ی شما ساکن شهرستان(خراسان)هستید ،در صورت وصل بودن تلفن نیاز به ملاقات حضوری کاهش می یابد.
 2.چون مادرم ، مسن و مریض احوال می باشد ،رنج سفر مسیر هزار کیلومتری ، سلامتی او را تهدید می کند و در هر سفر روزها من نگران هستم که آیا به سلامت بر می گردد یا نه.
 3.چون تلفن های بند 350 قطع می باشد پس از هر ملاقات من از برگشت شما بی اطلاع می مانم وهمیشه این بی اطلاعی تا ملاقات بعدی مرا آزار می دهد.
4.محدودیت زمان ملاقات کابینی (تلفنی)که حداکثر 20 دقیقه می باشد،ارزش تحمل رنج این سفر طولانی را ندارد.
 5.محدودیت صدور مجوز برای ملاقات حضوری نیز مزید بر این علت است.
6.مشکل گرفتن مجوز ملاقات حضوری ، که مدت هاست در اختیار شخص دادستان است ،در حالی که قبلا توسط رئیس زندان صادر می شد،دلیل دیگری بر اهمیت وصل تلفن می باشد.
7.اگر شما ساکن تهران و یا شهر های نزدیک بودید،کمی قابل تحمل تر بود ولی، متاسفانه در هر سفر شما مجبورید دو هزار کیلو متر راه طی کنید که تحمیل این رنج بر شما مرا می آزارد.
 8.و نکته ی دیگر اینکه برای گرفتن مجوز ملاقات حضوری که حداکثر نیم ساعت در ماه می باشد باید خانواده ها شخصا،روز های قبل از ملاقات به دادستانی مراجعه کنند ، که این مسئله نیز برای شما دردسر آفرین است. دلایل فوق و دلایل دیگری که ذکر آنها را ضروری نمی دانم و همچنین مشاهده ی اثرات مخرب قطع تلفن بر روح و روان دوستان هم بندی ام که خیلی از آنها ، همسران ، فرزندان وخانواده هایشان سخت به ارتباط با آنها نیازمند هستنند ،مرا وا داشت تا ضمن اتخاذ این تصمیم شخصی ،قدمی را بردارم تا شاید در رفع این محدودیت و جلوگیری از استمرار این تضییع حق موثر واقع شود.
بدرود - دوشنبه 19 مهر 89 بند 350 اوین - محمد داوری

هیچ نظری موجود نیست: