۱۳۸۹ مهر ۱۳, سه‌شنبه

« روز معلم » و « بحران هویت »




تاریخ هر قدر که جلو تر می رود بارش سنگین تر و کتابش قطور تر می شود، اتفاقات زندگی بشر و تغییر و تحولات در ابعاد مختلف و در مقاطع گوناگون کمیت و کیفیت زندگی انسان ها را متحول می سازد و این تحول در مسیری برگشت ناپذیر به گونه یی رقم خورده است که هر عصری را نسبت به عصر قبل از خود با ویژگی ها، نام و هویت متفاوت شکل داده است و امروزه هویت های تاریخی انسان ها در مسیر تاریخ با نام ها و نشان های متفاوت به ثبت رسیده است که این نام ها و نشان ها سندیت هویت ها را ممکن ساخته است.«روز معلم» یکی از مناسبت های ثبت شده در تاریخ کشورمان است که همه ساله در این روز نام معلم بیشتر برده می شود و دستگاه دولتی آموزش و پرورش و رسانه صدا و سیما در این ایام از معلم سخن می گویند، در مدارس و مناطق برنامه های رسمی بر اساس بخشنامه های صادرشده برگزار می شود، اما سوالی که می تواند این روز را در ابعاد هویتی به چالش کشیده و ما را به تامل وادارد این است که آیا این روز با ابعاد هویت معلمی عجین شده است و با آن سنخیت دارد؟
هویت جهانی معلم؛ حرفه معلمی یک حرفه بومی و محلی نیست بلکه از نظر تاریخی یک حرفه همزاد بشر و از نظر گستردگی نیز یک حرفه فراگیر و جهانی است، به گونه یی که می توان گفت معلم یکی از اولین واژگانی است که در قاموس ادبیات بشر شکل گرفته و از زمانی که انسان برای زنده ماندن به اکسیژن نیاز داشت برای ادامه زندگی نیز به معلم محتاج بوده و امروزه در بعد حرفه یی به معنای خاص معلمی، در نظام رسمی تعلیم و تربیت نیز در تمام دنیا تعریف مشترکی از معلمی وجود دارد که این تعریف تمام معلمان جهان را به یکدیگر پیوند زده و هویت جهانی معلم را شکل می دهد.

اما متاسفانه روز معلم در کشور ما تداعی کننده و تقویت کننده این هویت نیست و به دلیل بی توجهی مسوولان به روز جهانی و عدم پیوند آن با روز ملی معلم در کشور، معلمان ما در این روز هیچ احساسی در این زمینه و در پیوند با هویت جهانی خود ندارند و این مساله به بحران هویت معلمان بیشتر دامن می زند.

هویت ملی معلمی؛ روز معلم در جمهوری اسلامی ایران به بهانه شهادت مرتضی مطهری نامگذاری شده است تا تمام ایرانیان و معلمان حول محور شخصیت این شهید در یک روز با پیوندی ملی به یکی از مهم ترین اقشار جامعه توجه نشان داده و با همراهی و همدلی خود در ارتقای سطح عملکرد این قشر تاثیرگذار باشند، چرا که مناسبت های ملی برای تقویت این همراهی ها نامگذاری می شود و فلسفه وجودی هر مناسبت با مشخصه های خاص خود چیزی غیر از این نیست.لذا واکنش های افراد و دستگاه ها در روز معلم تعیین کننده میزان تحقق اهداف نامگذاری این مناسبت است. متاسفانه آنچه در این روز ما از طرف اقشار، نهادها و دستگاه های مختلف خارج از آموزش و پرورش می بینیم چیزی نیست که نشان از یک عزم و توجه ملی به این روز داشته باشد بلکه فقط آموزش و پرورش است که در قالب برنامه های رسمی و در حداقل ها برنامه هایی دارد و سایر دستگاه ها اگر برنامه یی داشته باشند توجه به شهید مطهری است نه معلم و معلمی.بنابراین این روز در مسیر شکل گیری هویت ملی در راستای حرفه معلمی نیز چندان موثر نیست تا فضایی را ایجاد کند که هر ایرانی حداقل در یک روز به معلم بیندیشد و نگاه مثبتی را فراگیر کند که در پیشبرد اهداف آموزش و پرورش مثمرثمر واقع شود.

هویت شغلی؛ کدام معلم در روز معلم به خود و حرفه اش بیشتر می اندیشد و این روز را در پیوندی معنی دار با شغل خود همچون نوروزی برای آغاز فصلی دیگر با شور، هیجان، تغییر، تحول و نوآوری می داند؟ آیا در این روز اوج فوران احساس و هیجان معلمی را شاهد هستیم؟ این روز در حرفه معلمی توانسته است یک نقطه عطف و یک معیار باشد تا هر معلم کارنامه خود را مورد ارزیابی قرار داده و از فردای آن روز مصمم تر و امیدوارتر آماده انجام رسالت حرفه یی خود باشد؟ با اندکی تامل و بدون تحقیق، همچون خورشید در روز آشکار است که متاسفانه این گونه نیست و این روز نتوانسته هویت بخش شغل معلمان باشد.

به طور خلاصه باید گفت روز معلم نه تنها تقویت کننده مثلث هویتی معلمی در ابعاد جهانی، ملی و شغلی نیست بلکه بیشتر به بحران هویت معلمی دامن می زند چرا که در این روز با تامل به زوایای مربوطه، حس گسست هویت، او را خالی از انگیزه کرده و توانش را برای ادامه راه کاهش می دهد و به همین دلیل معلمان را در این روز چندان بانشاط تر و امیدوارتر از روز های دیگر نمی بینیم و سرخوردگی ناشی از بی هویتی در کلام و رفتار آنها نمایان است.


محمد داوری
مسئول آموزش و اطلاع رسانی سازمان معلمان ایران

هیچ نظری موجود نیست: