۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

" جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند "...


" جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد
مي‌زنند "...

سيد علي يزديخواه در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: عزت، افتخار، سربلندي و سرافرازي انقلاب‌ اسلامي ايران نتيجه مقاومت و ايثار كم‌ نظير ملت ايران در برابر تمام تهديدها و زياده‌خواهي‌هاي دشمنان است. وي ادامه داد: اگر دانش‌آموزان بدانند كه آزادي و افتخاري كه در حال حاضر ايران اسلامي دارد، نتيجه مقاومت ملت ايران در برابر دشمنان بوده است، به طور خودجوش به سوي ترويج اين فرهنگ خواهند رفت. رئيس آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران گفت: معتقدم اگر دانش‌آموزان به طور شايسته با فرهنگ مقاومت آشنا شوند، مطمئناً انقلاب ‌اسلامي براي هميشه بيمه خواهد شد. يزديخواه تصريح كرد: شرايط آموزش و پرورش امروز اقتضا مي‌كند كه با چنگ زدن به فرهنگ مقاومت در شناختن الگوهاي اين فرهنگ، به نسل امروز و انتقال آن به نسل‌هاي آينده از طريق كتب درسي بيش از پيش تلاش شود. وي با اشاره به اين مطلب كه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت يكي از عوامل سربلندي ايران است، افزود: در زمينه موضوعاتي كه به ترويج شايسته اين فرهنگ ارتباط دارد، بايد به طور جدي و دقيق كار شود. رئيس آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران اضافه كرد: معتقدم اگر مي‌خواهيم در اين زمينه موفق عمل كنيم بايد تمام مسائلي كه در راستاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مورد خشم و غضب دشمنان انقلاب اسلامي است، احيا كرده و با آن عمل كنيم .»
پس از گذشت بیش از 3 دهه از انقلاب اسلامی و گذراندن یک جنگ 8 ساله به نظر می رسد که مسئولان هنوز از وجود یک خلا در انتقال ارزش های مورد نظر خود به نسل کنونی نگران هستند !
چرا تا کنون دانش آموزان ندانسته و یا نمی دانند كه آزادي و افتخاري كه در حال حاضر ايران اسلامي دارد، نتيجه مقاومت ملت ايران در برابر دشمنان بوده است !
مشکل کجاست ؟
از سوی دیگر ، رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش که به نظر می رسد نسبت به دیگران دیدگاه های علمی تر و به روزتری نسبت به آموزش و پرورش دارد و با توجه به سمت ایشان انتظاری جز این نیز نمی رود به اظهار نظر در این مورد پرداخته است :
« اگر آموزش و پرورش برنامه‌اي هماهنگ و جامع براي تربيت و اجراي تحول نداشته باشد، ديگران براي نوباوگانمان برنامه‌ريزي مي‌كنند.
يكي از مشكلات امروز آموزش و پرورش اين است كه نمي‌تواند كساني را تربيت كند كه بتوانند به مخالفان و ارزش‌هاي سراب گونه «نه» بگويند. تربيت زماني مطلوب است كه قضاوت صحيح را بين فرزندانمان ايجاد و آنها را به آينده اميدوار و مصمم كند.
در طراحي و اجراي تحول بايد از جوان‌ها بپرسيم و ديدگاه‌هاي امروز و نيازهاي فرداي آنها را در نظر بگيريم؛ جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند.
امروزه رسانه‌ها با مدارس هماهنگ نيستند و ممكن است در رفتار و شكل‌گيري ارزش‌ها در فرزندان پارادوكس و تضاد ايجاد كنند ».
منبع : باشگاه خبري فارس «توانا» به نقل از روابط عمومي پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش
قبل از آن که وارد این موضوع شویم به مثالی در این مورد می پردازم :
مدتی است که روزنامه ایران که ارگان دولت به شمار می آید شروع به تبلیغات وسیع نموده است و می توان گفت خیابانی به در تهران به ندرت یافت می شود که تبلیغات روزنامه ایران در آن به چشم نخورد !
آیا روزنامه ایران را کسی نمی شناسد ؟!
پاسخ این است که روزنامه ایران از فضای افکار عمومی جامعه فاصله گرفته و به نظر می رسد به علت کاهش وسیع مخاطب سعی می کند تا با تبلیغات فراوان بیش از آن که به فکر توسعه روزنامه و یا گسترش فرهنگ روزنامه خوانی باشد به فکر تبلیغ و بزرگ نمایی اقدامات دولت در زمینه های مختلف است !
به نظر می رسد که مشکل در محتوای آن است و اگر کمک ها و رانت های دولتی نبود اکنون این روزنامه و یا نظایر آن مانند کیهان و... خیلی وقت ها پیش باید ورشکست می شدند !
حال فرآیند آموزش را در کشوری مانند ایران در نظر بگیرید .
آیا در این 3 دهه آموزش و پرورش در اختیار بخش خصوصی بوده است ؟
آیا در این 30 سال تلویزیون و یا رادیوی خصوصی داشته ایم ؟
پس چگونه است که مسئولان ابتدا به ساکن صحبت می کنند گویی که در ابتدای راه هستند !
برخی تصور می کنند با بودن این همه رسانه در اختیار حاکمیت باز هم ضمن استمرار آن سیاست ها و برنامه ها باید آن را توسعه و گسترش داد !
به عنوان مثال ، از تغییر کتاب های درسی و ... سخن می رانند !
فرضا کتاب های درسی هم هم سو با تریبون های رسمی شوند آیا مشکل حل می شود ؟
معلمی که از وضعیت شغلی و اجتماعی اش ناراحت و معترض است را چه می کنید ؟
خانواده های آن ها را چه می کنید ؟
رسانه ها و ابزارهای ارتباطی پیش رونده در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات را چه می کنید ؟
آیا قرار است همه این ها مطابق قرائت رسمی بازتعریف شوند ؟!
آیا نباید به ریشه یابی پرداخت و پذیرفت که هر معلولی علتی دارد ؟!
مسئولی که دم از فرهنگ ایثار و شهادت می زند اما برای ماندن در پست و مقام خویش حاضر است که هم خود را سانسور و هم دیگران را کنترل کند چگونه می تواند این فرهنگ را به دیگران منتقل کند ؟
مسئولی که خود می داند به درد این کار نمی خورد و بر اساس شایستگی های شغلی و توانایی های فردی و تخصص به این مقام نرسیده است آیا حاضر است در راستای همان فرهنگ ایٍثار از خود گذشتگی کرده و جای خود را به افراد توانمند تر و شایسته تر بدهد ویا آن که آن پست را موهبت و یا غنیمتی می داند که حفظ آن جزء اهم تکالیف و تعهدات به شمار می آید ؟ !
مسئولان باید بپذیرند که زمان سر دادن حرف ها و سخنان بی پایه گذشته است !
به قول خانم تحریری نیک صفت ... " جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند "
مسئولان باید ضمن قبول و اعتراف این که سیاست های قبلی در زمینه برنامه ریزی آموزشی و تربیتی نادرست بوده باید که در این برنامه ها تجدید نطر کنند و گرنه روند جامعه و آگاهی افکار عمومی آن ها را وادار به پذیرش آن ها خواهد نمود !
شاید آن موقع کمی دیر شده باشد ....

هیچ نظری موجود نیست: