۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش ( 2 ) ، صنف همان صنف است و سیاست همان سیاست ... فقط آدم ها عوض شده اند !












سخن معلم پس از برگزاری انتخابات هیات مدیره شرکت تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش یادداشتی با عنوان
حاشیه ای بر" انتخابات هیات مدیره تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش " - جمعه ۱۴ آبانماه ۱۳۸۹ – این یادداشت برای ثبت در تاریخ نگارش شد .
به رشته تحریر درآورد .
پس از گذشت بیش از دو هفته از برگزاری انتخابات ، هنوز پاسخ و یا جوابیه ای از سوی هیات مدیره منتخب این شرکت برای سخن معلم ارسال نشده است ؛ تنها کامنتی بوده است که از سوی آقای علی رضا هاشمی دبیر کل سازمان معلمان ایران برای سخن معلم  وبا این مضمون ارسال گردیده است :
« بنده از طرف خودو نه گروه مدیران از بیان دیدگاهها استقبال کرده وتذکرات پیدا وپنهان عزیزان را به جان خریدارم . »
ذکر این نکته در مطلع سخن مهم و راهبردی است : " سخن معلم بر نظریه پیشین خود در مورد القای حس محافظه کاری اجتماعی بر فعالان صنفی – مدنی فارغ از کاریزما و کاراکترهای شخصیتی و در پس فعالیت های اقتصادی برگرفته از اعتماد جمعی همچنان استوار است " .
پس از آن آقای شیرزاد عبداللهی در چند نوبت نسبت به این خبر واکنش نشان داده و در آخرین پست یادداشتی با عنوان " از کانون صنفی معلمان تا شرکت فرهنگ و سرمایه " را در این مورد نگاشته است .

هنوز چارچوب و تئوری مشخصی برای صنف و کنش صنفی ارائه نشده است
با وجود گذشت مدت نسبتا زیادی هنوز نه ایشان و نه طیفی که خود را شاخه صنفی کانون صنفی می نامند تعریف و چارچوب مشخصی برای " صنف " ارائه نکرده اند .
تنها پاسخی که پس از یاداشت های سخن معلم در باب صنف و سیاست و کنش های آن در عرصه اجتماع ارائه شده است چند مطلب منقطع ، بدون انسجام ، احساسی و فاقد پیام و محتوا تحت عنوان " طنز " بوده است !
دایی جان ! غلط کردند شعر بی قافیه گفتند !
طرفداران نظریه جدایی صنف و سیاست ( آموزش و پرورش ) در حالت مطلق ، هیچ گاه وارد بحث ها و مفاهیم محتوایی و مفهومی نشده اند و سکوت آن ها موجب توقف بحث گردیده است .
به عبارت دیگر ، آن ها نخواسته و یا نتوانسته اند متدلوژی جدایی مطلق صنف از سیاست را در عرصه اجتماع ارائه و یا به طور منطقی از آن دفاع کنند .
 به عنوان نمونه ، بازگویی نامه معلم در بند آقای هاشم خواستار با حذف برخی بندها و جملات اصلی و نام بردن مداوم از وی تحت عناوین " معلم صنفی و... " که اتهام وی نمی تواند هیچ گونه ارتباطی با فعالیت های صنفی او داشته باشد می تواند تنها گوشه ای از این بلاتکلیفی در ارائه تئوری مشخص در یک جامعه توسعه نیافته و البته پرمدعا باشد .
در نسبی بودن مفاهیمی چون صنف و سیاست و نیز چاشنی " صداقت " برخی دوستان همین بس ؛ هنوز هم الصاق اجباری و یا زورکی صفت " صنفی " به یک فعال مدنی چون آقای هاشم خواستار و در مقابل به محاق بردن فعالانی دیگر همچون آقایان محمد داوری ، عبدالله مومنی ، عبدالرضا قنبری و... که در ماهیت و نوع فعالیت ها تفاوت چندانی ندارند ؛ برای ما و افکار عمومی مشخص و شفاف نیست ...
بخوانید :
در حاشیه نامه " هاشم خواستار" به مناسبت روز جهانی معلم ... دوستان ! چرا شعری می گویید که در قافیه اش بمانید ؟

ارتباط احزاب سیاسی و اصناف ممنوع
به دلایل مختلف که مهم ترین آن توسعه نیافتگی جامعه و پانگرفتن نهادهای مدنی برای ساختن جامعه ای قانون مند است همیشه تحت عناوین مختلف سعی شده است که از ارتباط تعریف شده ، قانون مند و منطقی میان احزاب سیاسی و اصناف جلوگیری شود .
در ایران هرگز تقارنی میان خواست‌های صنفی کارکنان یک وزارت‌خانه یا سازمان با احزاب سیاسی وجود ندارد و اجازه ندارند خارج از منافع صنفی مرتبط با خود در امور دیگر مداخله کنند و یا با مطالبات بخش دیگری از اصناف و جامعه ابراز همبستگی کنند.
 به عنوان نمونه ، اتحاد احزاب چپ فرانسه با مجمع عمومی دانشجویان، معلمان و کادر آموزشی دانشگاه ها و از جمله اتحادیه ملی مدارس در اعتراضات و اعتصابات اخیر نشانه ای از این "  همگرایی "  بود .
خط قرمز کشیدن به دور سیاست و تعریف خاص از صنف به طوری که این دو مقوله در عرض هم قرار بگیرند موجب می شود که جامعه و افکار عمومی آن به تدریج نسبت به خواسته های صنفی بی اعتنا شده و آن صنف را زیاده خواه و یا انحصار طلب بپندارد .
منافع صنفی آموزش و پرورش و کنش های صنفی باید در داخل جامعه و در ارتباط با دیگر مطالبات مدنی جامعه تعریف و تببیین شود .
اگر جامعه ای از خواسته های صنفی یک قشر حمایت نمی کند در کنار عوامل و پارامترهای گوناگون باید اصل " تقارن " مورد بازبینی مجدد و تعریف دقیق قرار بگیرد .
نباید پرچم دار نظریاتی شد که پشتوانه تئوریک برای آن وجود ندارد .
پافشاری غیر منطقی ناشی از عدم احاطه و یا دانش کافی و متاثر از فضای دولت ساخته و  نیزعام پسند بر این گونه نظریات و سخنانی که فاقد هر گونه دیالکتیک منطقی و یا سیتماتیک هستند می تواند فقط مبین و موید حس لجاجت و یا استبداد زدگی باشد ؛ ضمن آن که می تواند تسهیل کننده نقشی " بدون مزد " و در غایت به ظهور رساننده نقش " ابراز وجود " به هر قیمت باشد .
 " سخن معلم " از نظرات گوناگون در این زمینه استقبال کرده اما انتظار دارد که این گونه بحث ها مورد کنش های احساسی و یا خطی قرار نگیرند ...


۱۶ نظر:

ناشناس گفت...

با سلام
من به عنوان یک معلم منتظر پاسخگویی اعضای هیٍثت مدیره تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش می باشم زیرا وجاهت اجتماعی که دوستان کسب واینگونه آنان را صاحب رای نموده است نه از فعالیت های اقتصادی بلکه هزینه فعالیت های دو تشکل کانون صنفی و سازمان معلمان میباشد .

سخن معلم گفت...

دوست محترم ناشناس
درود
دوستان به جای این که پاسخگو باشند بلافاصله پس از انتشار یادداشت شماره 1 سخن معلم شروع به ارسال پیامک هایی با عنوان معرفی اعضای جدید شرکت تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش نمودند !
لابد این هم یک نوع پاسخگویی است !
ما خیلی اوقات به مسئولان خرده می گیریم که چرا پاسخگو نیستند اما به نظر می رسد که اول باید این فرآیند را از خود شروع کنیم .
به قول معروف :
تلنگری به درون ...
سبز و پایدار باشید.

ناشناس گفت...

Found your web site by accident for the 2nd time these days so I thought I would have a closer look. I've just started creating my personal web site and modeling it right after what you might have done. I wish mine is going to be as prosperous as yours.

--------------------------------------------
my website is
http://hohnerharmonica.org

Also welcome you!

ناشناس گفت...

راستی این آقای هاشم خواستار کیه ؟

سخن معلم گفت...

دوست محترم ناشناس
درود
آقای هاشم خواستار معلم بازنشسته مشهدی است که فعلا در زندان و در شرایط سختی به سر می برد .

آقای خواستار به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی کشور دستگیر و با استناد به

1- برگزاری بزرگداشت دکتر مصدق در خانه

2- تبلیغ درباره برابری زن ومرد

3- دعوت از طاهر احمدزاده جهت گفتن خاطرات رژیم شاه به خانه. تو می خواستی بزرگداشت دو فرزند شهیدش مسعود و مجید را بگیری (طاهر احمدزاده اولین استاندار خراسان بعد از انقلاب, با اقای خامنه ای در منزل اقای شانه چی در تهران بودند که مسعود چریک وارد شده و رد پایش به علت عرق پا که نتوانسته کفشش را در بیاورد بر روی ملافه باقی مانده که اقای خامنه ای میگوید این رد پنجه شیر است)

4- سرکشی از خانواده های زندانیان سیاسی

5- به اعتصاب کشاندن معلمان از طریق کانون صنفی فرهنگیان خراسان.

6- بودن در پارک ملت همزمان با تظاهرات اعتراض امیز مردم به نتایج انتخابات.

به جمعآ شش سال زندان محکوم شده است .

امیدواریم که ایشان و همه معلمان دربند به زودی آزادشوند .

سبز و پایدار باشید.

سخن معلم گفت...

Hi
admin
Im so glad youve seen my blog for two times .
I think we have a commom view about people and events .
around us.
I love music especially traditional or classic one .
your modeling is good .
I wanted to know your idea about my blog.
I added you to my links .
GOOD LUCK .
ALI POURSOLEYMAN

ناشناس گفت...

سلام
آقای پورسلیمان
خسته نباشید
آقای شیرزاد عبداللهی قبل از انتخابات و در آن روزها وبلاگش انتخاباتی شده بود و پس از این بگیر و ببندها فقط شد آموزش و پرورشی
حالا هم که به انتخابات مجلس و... نزدیک می شویم یواش یواش دارد مثل آن روزها می شود !
راستی شما درست گفته اید آدم ها فقط عوض شده اند
از طرف یک معلم
موفق باشید.

سخن معلم گفت...

درود
ممکن است همکار محترم جناب شیرزاد عبداللهی پس از این یادداشت طنزی " جانانه" نثار سخن معلم کنند و یا این که سکوت کنند .
ایشان تاکنون حداکثر انتقادی که به سخن معلم وارد کرده است چیزهایی مثل این هاست :
استفاده از کلمات قلنبه و سلمبه ، استفاده از کلمه" قابل ملاحظه" به جای معنادار، همقطار واژه نظامی است ( در حالی که همقطاران واژه مدیریتی است و نه نظامی )، استفاده از ضمیر ما به جای من ( لابد ایشان فکر می کنند سخن معلم وبلاگ شخصی است ) ، استفاده مداوم از کلمه آیتم ، استفاده زیاد از کلمات سیستم و نظایر این ها ...
استفاده زیاد از علائم پرسشی و تعجب و احتمالا نقطه ، گیومه ، نقطه و گیومه ، پرانتز و غیره ( شاید بهتر باشد که علایم نگارشی زبان فارسی به درخواست و یا صلاحدیدایشان تعطیل شود و متن ساده تر و بی تکلف تر شود) ؛ آقای علی پورسلیمان به نوعی" دن کیشوت وار " رفتار می کند که قصد دارد به گونه ای نوستالژیک ویا تراژدیک به دشمن های خیالی حمله کند و هنوز در توهم " خود بزرگ پنداری " به سر می برد ، آقای پورسلیمان با انتقاد از نحوه برخورد دوگانه حاکمیت در مورد مصاحبه فعالان معلمان با رسانه های خارجی آزادی بیان را نقض کرده و به گونه ای به دشمن خدمت کرده است و اصول دموکراسی را زیر پاگذاشته است ( البته این انتقاد ایشان با ادعاهای قبلی ایشان در مورد دن کیشوت بودن ، توهم ، عدم نفوذ و نظایر این ها کمی منافات دارد )، عدم ویرایش نهایی قبل از انتشار پست که مهم ترین دلیل آن همان ایرادات بالاست !، طرح دائم سوالات مختلف و عدم ارائه راهکار ( به نظر ایشان سخن معلم در پایان هر پست و یا مطلب باید راهکار و یا راه حل ارائه کند و اگر چنین نشود ایشان به سوالات سخن معلم به جای مسئولان پاسخگو پاسخ خواهد داد !
احتمالا تا مدتی بعد و طبق پیش بینی آقای عبداللهی سخن معلم به خاطر طرح سوالات کلی و مبهم و عدم ذکر مصادیق و ارائه راهکار (البته منهای موضوع مطلب - چون ایشان اشاره ای به موضوع پست نکرده اند )تعطیل خواهد شد !
( کف گیر به ته دیگ خواهد خورد )
در مقابل ، انتقادات سخن معلم در مورد ایشان و در آیتم " درج استفاده از منبع و یا منابع اینترنتی " موثر افتاده است و ایشان برخی مواقع و به به صلاحدید از عبارت " منابع اینترنتی " در پایان برخی پست ها و مطالب استفاده می کنند ...

ناشناس گفت...

با عرض خسته نباشید به گردانندگان سخن معلم
می خواستم ببینم این طیف صنفی چگونه و کی ایجاد شد ؟
ممنون

سخن معلم گفت...

درود
پس از وقایع بهمن و اسفند سال 1385 ، معلمان و تشکل های معلمان که عمده ترین آن سازمان معلمان ایران و کانون صنفی معلمان ایران بوده و هستند تحت فشارها و تضییقات مختلف قرار گرفتند .
پس از مدتی عده ای از فعالان این دو تشکل که آقای محمد داوری هم جزء این گروه بود تصمیم گرفتند در انتخابات مجلس هشتم شرکت فعال داشته باشند .
سرانجام سه نفر به نام های آقایان گرامی مقدم ، رضایی و خانم مینایی پور در لیستی مستقل مورد حمایت شورای فعالان صنفی – مدنی قرار گرفتند .
در همان زمان آقای شیرزاد عبداللهی که خود نیز نامزد انتخابات و البته رد صلاحیت شده بود ؛ انتقادات و حملات تندی را علیه این شورا در وبلاگ و نیز رسانه های همکار و نزدیک خود ترتیب داد .
تحت این انتقادات تند و دامنه دار و احساسات ناشی از آن گروهی تحت عنوان " طیف صنفی " که به نوعی رهبر آن آقای محمد خاکساری بود از کانون صنفی معلمان جدا شده و اعلام موجودیت نمودند .
دبیر کل مستقل برای خود تعیین و وبلاگی با همین نام برای خویش انتخاب کردند .
از آن موقع تاکنون بیانیه های مختلفی نیز صادر کرده اند .
انشعاب این طیف تحت رهبری معنوی آقای شیرزاد عبداللهی همواره در اذهان و نیز در تاریخ باقی خواهند ماند .
آقای عبداللهی از آن موقع تا کنون همواره سعی کرده است این انشعاب و این حمایت را به گونه ای توجیه نماید .
جالب این جاست که آقای عبداللهی تا کنون بیانیه های طیف صنفی را در وبلاگ خود نیاورده است و گاها بیانیه های همان طیف به اصطلاح سیاسی – تجاری را منعکس کرده است .
طیف صنفی کانون و نیز شخص آقای عبداللهی هیچ گاه پاسخی در خور و قانع کننده به انتقادات سخن معلم نداده اند .

ناشناس گفت...

سلام
آقای پورسلیمان
به نظر شما و با این وضعیت چه باید کرد ؟
آیا امیدی به تشکل های معلمان است ؟

سخن معلم گفت...

دوست عزیز
سلام
قبلا هم گفته ام رویه ای که دوستان در پیش گرفته اند غیر منطقی است و نتیجه ای برای جامعه معلمان نخواهد داشت .
زمانی که مسئول سازمان معلمان منطقه 9 تهران بودم با توجه به عملکرد ضعیف صندوق رفاه منطقه برخی از همکاران پیشنهاد دادند که خود معلمان و به صورت مستقل چنین صندوقی تاسیس کنند .
من با آن مخالفت کردم و دلیل هم داشتم . مهم ترین دلیل من این بود که اشتغال فکری و عملی به چنین کارهایی فرصت تفکر و برنامه ریزی را از فعالان تشکل ها خواهد گرفت و همان گونه که قبلا هم گفتم یک نوع محافظه کاری اجتماعی و حتی شخصی را هم در پی خواهد داشت .
کاری به این شخص و آن شخص هم ندارد .
تعارف هم ندارد !
باید واقع بین بود و از تجربیات درس گرفت .
بنده به عنوان عضوی از شورای فعالان صنفی – مدنی با این که می دانستیم رد صلاحیت می شویم در انتخابات مجلس هشتم ثبت نام کرده و رد صلاحیت هم شدیم !
من فکر می کردم که طرف مقابل ما بیشتر از این ها می فهمد !
با این حال دوستان می دانند آن موقع هم با مشارکت مستقیم فعالان در این کار مخالف بودم و آن را هم بیان کردم .
نتیجه کار هم شد همان چیزی که مطلوب بود .
سه نفر مورد حمایت شورای فعالان صنفی – مدنی قرار گرفتند که از فعالان نبودند .
اگرچه در اواخر کار و اعلام مواضع رسمی شورای فعالان صنفی - مدنی در تایید این سه نفر ، به دلایلی خیلی از دوستان کانون صنفی معلمان که قبلا در جلسات شرکت می کردند دیگر نیامدند و عقب کشیدند ...
در مسائل اقتصادی خیلی بیشتر باید مواظب بود .
یک زمانی آدم خودش از یک کاری خسته می شود و دیگر نمی تواند ادامه دهد . انسان دور اندیش و منطقی و به قولی سیاست مدار باید این زمان مناسب را تشخیص دهد ؛ قبل از آن که دیگران مبادرت به این کار کنند .
نمی شود دو پهلو عمل کرد هم این را داشت هم آن را !
انگار همه چیز یک جوری دائم بازتولید می شوند .
این یعنی عدم صداقت .
من فکر می کنم دوستان ما ، هم می خواهند همان موقعیت سابق یعنی عنوان فعال صنفی را داشته باشند و هم می خواهند که از قافله اجتماع عقب نمانند !
باید توجه داشت که برای دو تشکل یعنی سازمان معلمان و کانون صنفی معلمان زحمات زیادی کشیده شده است . نمی شود از اعتبار سابق استفاده کرد اما مانند سابق نبود !
از یکی از دوستان به صورت غیر مستقیم شنیده ام که یکی از فعالان مطرح در پاسخ به سوالی در مورد وضعیت فعلی کانون صنفی گفته است که منتظر هستیم تا دادگاه تشکیل شود و کرکره را پایین بکشیم !
کانون صنفی معلمان قبلا وبلاگی داشت و الان مدت هاست که تعطیل است و آن را مسدود کرده اند .
دوستان پس از این کار حتی آیدی سابق را هم برای خود نگه نداشته اند !
سخن معلم پس از این که وبلاگ کانون یعنی moalleman
به قولی هک شد و از اختیار کانون خارج شد در یادداشتی به دوستان کانون پیشنهاد داد ؛ با توجه به عملکرد این سایت دیگر در بلاگفا فعالیت نکنند و از سایت های مطمئن تر استفاده کنند ؛ اما در ناباوری و تعجب دوباره آیدی دیگری در همان بلاگفا راه اندازی شد !
می شود این گونه تعبیر کرد که دوستان نمی خواستند و یا نمی توانستند در عرصه اینترنت فعالیت کنند و مسدود شدن علتی شد برای توجیه این که " دیگر نمی گذارند " ...
شاید از این لحاظ طیف صنفی کانون نسبت به آن ها جلوتر باشند .
در جلساتی تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش که چند بار خود حضور داشته ام کوچک ترین سخنی از معلمانی که در بند هستند به میان نیامده است .
آیا هدف این بود ...
کافی است شما به آخرین بیانیه کانون صنفی توجه کنید .
به قول آقای شیرزاد عبداللهی ، چند جمله کوتاه و رمانتیک !
البته این انتقاد به سازمان معلمان و دبیر کل آن نیز وارد است که در این زمینه سکوت کرد . به قول معروف دیکته نانوشته غلط ندارد !
هر چند آقای هاشمی دبیر کل سازمان معلمان قبلا استعفا داده است که البته مراحل اداری آن طبق اساسنامه و به علت مهیا نبودن شرایط پذیرفته نشده است .
شاید دوستان فکر می کنند که باید این مرحله را به گونه ای رد کرد و فعلا تعطیل تا موسمی دیگر ...
باید با افکار عمومی صادق بود .
تاریخ در آینده قضاوت خواهد کرد .
با این حال باید امیدوار بود و تلاش کرد .
باید متناسب با شرایط ابزار ها را تغییر داد .
باید تشکیلات را حفظ و آن را با کم ترین هزینه گسترش داد .

ناشناس گفت...

سلام دوستان عزیز
به نظر من یقیننا انسان ها به راحتی خیلی از مساٍیل را فراموش خواهند کرد اما تاریخ هیچ چیز را فراموش نخواهد کرد . لذا پد واضح است که ثبت این مسایل کمک بزرگی به حافظه ی تاریخ خواهد نمود . موفق و موثر باشید .

مهدی بهلولی گفت...

درود به پورسلیمان
درباره ی شرکت تعاونی فرهنگ و سرمایه ی دانش من نظری منفی ندارم و انجام این کار و عضویت دوستان را در هیات مدیره ی آن نادرست نمی بینم. اگر شرایط و موقعیت دوستان حالت عادی داشت و از کار و تلاش گذشته ی خویش فاصله می گرفتند آنگاه می شد خرده گرفت. اما دوست گرامی،شما بیانیه های کنونی کانون را به کارهای این دوستان پیوند نزنید و اگر نقدی بر آنها دارید بهتر است مستدل بنویسید. شما خود گله مندهستید که شیرزاد درست شما را نقد نکرده و نمی کند! کانون در یکی دو ماه گذشته یک بیانیه داده است و یک پیام کوتاه. چنین می نماید که شما بیانیه و پیام را عوضی گرفته اید. آیا آخرین بیانیه ی کانون رمانتیک بود؟ من از شما درخواست می کنم نخست "رمانتیک" را تعریف کنید سپس این بیانیه را درست و حسابی نقد کنید.

سخن معلم گفت...

دوست عزیز
جناب آقای بهلولی
درود
نظر شما در مورد وضعیت فعلی تعاونی فرهنگ و سرمایه دانش و عضویت دبیر کل و نیز سخنگوی کانون به عنوان هیات مدیره و مدیر عامل و ارتباط آن ها و نیز خروجی این مساله ، محترم ؛ اما به لحاظ تئوریک و مفهومی چیزی را اثبات نمی کند .
استدلال سخن معلم در مورد صنف و سیاست بحث جدیدی نیست و مبانی آن قبلا و نیز در این پست به آن پرداخته شده است .
سخن معلم موضوعات و مطالبی را به لحاظ تئوریک مطرح و در مقابل انتظار نقد دارد .
نمی شود یک جا کلیت مساله را زیر سوال برد .
این همان پاک کردن صورت مساله می شود که رویه ای غالب در میان جامعه و به ویژه مسئولان است .
این که به قول شما من " بیانیه " و " پیام " را " عوضی " گرفته ام عذر می خواهم.
من قصد نقد این پیام را ندارم اما رویکرد این پیام ماهیت فلسفی دارد و به نظر می رسد که در نگارش پیام و یا بیانیه باید به دقیق بودن ، شفاف بودن ،قابل فهم بودن برای عموم ، عدم استفاده از صنایع مجازی نظیر ایهام ، کنایه و استعاره وسایر عوامل توجه کافی مبذول داشت .
آیا به عنوان مثال و به نظر شما این پیام وضعیت فعلی آموزش و پرورش را به درستی می نمایاند ؟
آیا به صورت مساله ای در آموزش و پرورش و از دیدگاه صنفی اشاره ای شده است ؟
آیا در آن راهکاری یافت می شود ؟
بازهم می گویم ... بنده قصد نقد بیانیه کانون را ندارم اما نباید تصور کرد که نمی شود کسی و یا نهادی را نقد کرد .
همه باید مورد نقد و ارزیابی قرار گیرند .
هیچ چیزی مقدس و غیر قابل نقد نمی تواند باشد .
سخن معلم هم به عنوان یک تفکر و جریان باید مورد نقد قرار بگیرد و من هم از این بابت از شما و دوستان کانون سپاسگزار هستم .
جناب بهلولی
مهم ترین دستاورد تفکر فلسفی ، پرورش روحیه انتقادی و نیز پرهیز از عوام گرایی است .

ناشناس گفت...

باسلام
همکار گرامی جناب آقای بهلولی به نظر میرسد بیانیه اخیر کانون را شاید شما به تنهایی نوشته باشید که در مقابل نظرات آقای پورسلیمان چنین برافروخته شده وشتاب زده پاسخ داده اید!
همکار محترم جناب آقای پورسلیمان با جدیت اقدام به ثبت واقعی همه مسایل در حافظه تاریخ بنمایید زیرا روزگار چنین نخواهد ماند .