۱۳۸۹ اسفند ۴, چهارشنبه

کلک چال همان کلک چال است .... و گوش همان گوش !














سخن معلم مطلبی را مدتی پیش با عنوان " یک روز در کلک چال آموزش و پرورش "  منتشر نمود .
انتظار این بود که حداقل تغییراتی ولو اندک در موارد مطروحه رخ می داد .
اما به نظر می رسد که گوش ، همان گوش است و ناله هم همان فریاد !
چرا باید مسئولان این گونه در مورد وظایف ذاتی خود برخورد کنند ؟
آیا مشکل در نوع نظارت و کنترل است ؟
آیا مساله به ناکارآمدی سیستم بر می گردد ؟
آیا مشکل از نوع " فرهنگی " و زیر ساخت های آن ناشی می شود ؟
یکی از کارکنان این مجتمع به سخن معلم چنین گفت :
" مسئول کلک چال در اردوگاه شهید باهنر مستقر است . اما تاکنون یک بار هم به این جا نیامده است !
تعداد کارگران را از حدود 15 نفر به 5 نفر کاهش داده اند ، می گویند بودجه نداریم !
سال ها پیش ، زمانی که آقای ناطق نوری رئیس مجلس بود ، یک روز صبح زود به این جا آمد . زمانی که به مسجد برای ادای نماز رفته بود ، گویا محوطه مسجد کثیف و پر از زباله بوده است .
همان موقع ، ایشان گفت که هر روز فقط یک ساعت و در وقت نماز ، مسجد را باز کنید و سپس ببندید .
این در حالی بود که قبل از آن مسجد معراج همیشه باز بود !
( هر چند این یک ساعت هم فقط به یک روز در هفته منتهی شده است ! )
وقتی به او گفتم : زمانی که در این ایستگاه هیچ امکاناتی برای کوهنوردان وجود ندارد . نه خوابگاهی وجود دارد . نه محل استراحتی و... طبیعی است که اگر مسجد هم باز باشد عده ای در آن بخوابند و احیانا کثیف شود !
این جا بود که پاسخی وجود نداشت ... "
شایسته است که معاونت پرورشی وزارت آموزش و پرورش نظارتی دقیق تر بر این مکان داشته باشد و نیز بودجه لازم را در اختیار آن قرار دهد .
اگر قادر به انجام آن نیست ، حداقل از بخش خصوصی کمک بگیرد .

هیچ نظری موجود نیست: