۱۳۸۸ آبان ۱۷, یکشنبه

کارکردهای بیرونی و درونی آموزش و پرورش تابعی از رویکردها !







زبان انگلیسی سال سوم دبیرستان در درس دوم مطلبی با عنوان " ارزش تعلیم و تربیت " وجود دارد که در نوع خود قابل تفکر و تامل است .
در قسمتی به این مساله اشاره می شود که " آموزش برای همه است " و نیز " هدف از تعلیم و تربیت آماده شدن برای زندگی است " ...
همیشه سعی می کنم به این قسمت که می رسم بحثی در کلاس داشته باشم .
پس از حدود بیست سال تدریس و آموزش به این نتیجه رسیده ام که بزرگترین مانع در برابر فرآیند یاددهی و یادگیری و پروسه " خلاقیت " چیزی است به نام " کتاب درسی " !
اخیرا مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش سخنانی را در مورد کارکرد بیرونی و درونی آموزش و پرورش عنوان کرده است :

« فضلی خانی مطرح کرد:
شکاف جدی بین کارکرد درونی و بیرونی آموزش وپرورش
خرم آباد - خبرگزاری مهر: مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش گفت: متاسفانه در حال حاضر شکاف جدی بین کارکردهای درونی و بیرونی آموزش و پرورش وجود دارد.
به گزارش خبرنگار مهر در خرم آباد، منوچهر فضلی خانی ظهر یکشنبه در گردهمایی کارشناسان مسئول راهنمایی لرستان اظهار داشت: هر سازمان دارای دو کارکرد درونی و بیرونی است که کارکردهای درونی عبارتند از ارتقا نمرات، پوشش تحصیلی و اعداد و ارقام و همچنین کارکرد بیرونی، مهارت های اساسی زندگی، تفکر، خلاقیت، آسیب شناسی و تصمیم گیری را شامل می شود.
وی با بیان اینکه نشانگرهای بیرونی خانواده و جامعه با مدرسه تطبیق ندارد، خاطر نشان کرد: باید کارکردهای درونی و بیرونی در یک راستا حرکت کنند.
مدیرکل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به عوامل تضاد بین کارکردهای درونی و بیرونی، عنوان کرد: عدم درک صحیح از منبع درسی، تدریس مبتنی بر انتقال دانش، محدود بودن آموزش در کلاس درس و ..از جمله این عوامل محسوب می شود.
معلمانی که فقط فرمول، تعریف و عدد آموزش می دهند/عدم درک صحیح از اهداف کتابها
فضلی خانی با اشاره به اینکه متاسفانه بعضی از معلمان اهداف کتاب ها را نمی دانند و تنها اهداف ظاهری یعنی فرمول، تعریف و عدد را آموزش می دهد، بیان داشت: متاسفانه دانش آموز مهارت حل مسئله های جدید و خارج از کتاب درسی را یاد نمی گیرید.
وی ادامه داد: در این صورت دانش آموز ممکن است در کلاس درس عالی باشد ولی درعرصه زندگی با بی سواد فرقی نداشته باشد.
مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش یادآور شد: به عنوان مثال اگر یک مسئله ریاضی را به دانش آموز بدهیم و تنها عدد را عوض کنیم و یا مسئله جدیدی خارج ازکتاب به او بدهیم در حل این مسئله متاسفانه ناکارآمد خواهد بود.
فضلی خانی با طرح مثالهای دیگر در این زمینه، عنوان کرد: همچنین به طور مثال با وجود اینکه درس علوم بر پایه حساس شدن به پدیده ها است ولی متاسفانه در دانش آموزان این خصوصیت به وجود نیامده است.
مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: یا دانش آموزان ما با وجود اینکه در زمینه جغرافیا آموزش می بینند ولی در عمل گاهی اوقات برای تشخیص جهت های شمال، جنوب و شرق و غرب مشکل دارند.
تدریس در مدارس با رویکرد انتقالی است/دانش آموزان در چهارچوب کلاس محدود نشوند
فضلی خانی در ادامه با تاکید بر ضرورت استفاده از روش های اکتشافی و تعاملی بین دانش آموزان، خاطر نشان کرد: متاسفانه تدریس در مدارس ما به روش رویکرد انتقالی و استفاده از روش های ظاهری و فرمول ها و لغت های کتاب درسی است.
مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش با اشاره به ارزشیابی عملکردی، کیفی، مشاهده ای و پروژه ای در مدارس کشور بر ضرورت ارتقا کارکرد بیرونی آموزش و پرورش تاکید کرد.
فضلی خانی با انتقاد از محدود کردن دانش آموز در چهار دیواری کلاس درس، یادآور شد: باید روحیه جستجو گری و ریسک پذیری را در بین دانش آموزان تقویت کرد.
مدیر کل دفتر آموزش و پرورش دوره راهنمایی وزارت آموزش و پرورش همچنین با اشاره به ترسیم استانداردها و تبیین آنها در منطقه، مشخص کردن سیاست ها و راهبردها، بستر سازی و تعامل تجربیات در قالب برگزاری سمینارها و کارگاههای آموزشی بر ضرورت ارزشیابی و نظارت براساس اقدامات و فرایند ها تاکید کرد ».

سخنان بالا حاکی از یک رویکرد جدید نسبت به آموزش است اما در آن اثری از یک " رابطه علی و معلولی جدی " مشاهده نمی شود !
زمانی که " کتاب درسی " به عنوان یک " هدف " مطرح و تمام فعالیت های آموزشی حول آن تعریف و تبیین می شود و سایر عوامل و شرایط و از جمله خود " دانش آموز " به عنوان ابزار مطرح می شوند ؛ آیا می توان انتظاری جز وضعیت موجود را داشت !
نکته جالب آن است که فعالیت هایی با عنوان" فوق برنامه " نیز با همان رویکرد یعنی " فربه تر کردن " همان کتاب درسی مورد استفاده قرار می گیرند !
کتاب هایی که " معلم مدرس " آن هیچ نقشی در تدوین و یا ویرایش آن ندارد و غالبا عوامل  "بیرونی غیر تخصصی " در تدوین و تالیف آن ذی نفوذترند !
کتاب هایی که به اذعان اکثر کارشناسان با واقعیت ها و مهارت های زندگی فاصله داشته و برخی مسئولان البته با کمی تعارف و حاشیه روی درصدد پررنگ تر کردن ابعاد " ایدئولوژیک " آن ها نیز هستند !
این که کارکرد های بیرونی و درونی آموزش و پرورش با یکدیگر همخوانی و تطابق ندارد سخن درستی است .
اما کسی از چرایی آن سخن نمی گوید !
شاید وارد شدن به علل و عوامل بعضا در خطوط قرمز قرار نیز بگیرد !
به عنوان مثال ،به چند نمونه کوچک اشاره می شود :
دانش آموزان در ابتدای ساعت آموزشی مانند پادگان باید به صف شده و از معاون مدرسه سان ببینند !
هرگونه فعالیت فیزیکی به علت محدودیت فضا از سوی مسئولان مدرسه جرم شناخته می شود !
دانش آموز باید همیشه و به صورت یکنواخت و در یک فضای تقریبا سینوسی در حال حرکت باشد !
به برکت دستور العمل سامان دهی نیروی انسانی و افزایش جمعیت کلاس ها تا 40 نفر و یا بیشتر چگونه می توان فضای " طرح و بحث " در کلاس ایجاد کرد !
آیا فضای کلاس اجازه می دهد که معلم بخواهد برای چنین فضایی " طراحی " کند ؟
از انگیزه ها فاکتور می گیریم ...
چگونه می توان کارکرد های بیرونی و درونی را در یک راستا قرار داد در حالی که شرایط برون سیستمی زیر سیستمی مانند آموزش و پرورش را در خود حل و استحاله کرده اند ؟
چگونه می توان از معلم انتظار طراحی یک مدل مدرن داشت در حالی که عنصر " استقلال " هنوز برای معلم به رسممیت شناخته نشده است ؟
چگونه می توان برای معلم نقش " محوریت " قائل شد در حالی که سیستم جذب نیرو در آموزش و پرورش به مانند بنگاه های خدماتی وشرکت های نظافتی است !
چرا هنوز " نظام معلمی " برای مسئولان یک مفهوم غیرقابل هضم است و از الان در حال طراحی داده هاو مکانیسم هایی برای کنترل آن هستند ؟!
این ها تنها گوشه ای از بی شمار مسائلی است که هر روز در نظام آموزش و پرورش ما جریان دارد و این ارگانیسم با ویروس " روزمرگی " به گونه ای ناگسستنی یک رابطه همزیستی مسالمت آمیز برقرار کرده است ...
به راستی ..


چه باید کرد ؟


هیچ نظری موجود نیست: