۱۳۸۸ آبان ۲۳, شنبه

آموزش و پرورش را به حال و طبیعت خود رها کنید ! تعلیم و تربیت بیش از این توان به دوش کشیدن وظایف خارج از قاعده را ندارد ...






« محمد صالح جوکار، رئیس سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان، روز دوشنبه از تشکیل شش هزار واحد مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی برای اولین بار در ایران خبر داد.
به گزارش خبرگزاری «مهر»، رئیس سازمان بسیج دانش آموزی و فرهنگیان هدف از ایجاد پایگاه مقاومت بسیج در مدارس ابتدایی را « گسترش فعالیت‌های بسیج در این دوره» دانست و گفت: «اثر پذیری دانش آموزان در سنین پایین بیشتر از سایر سنین است و به همین دلیل، قصد ترویج و نهادینه کردن تفکر انقلاب و بسیج را در بین دانش آموزان ابتدایی داریم.»
بر اساس این گزارش، هم اکنون چهار میلیون و ۶۰۰ هزار دانش آموز در مقطع راهنمایی و متوسطه و ۳۲۰ هزار فرهنگی و معلم عضو بسیج هستند ».

متاسفانه یکی از مشکلات نظام آموزشی ما که البته ریشه ای تاریخی دارد آلوده شدن آموزش به سیاست است .
این یک واقعیت است که آموزش ما به شدت ایدئولوژیک است و سعی می کند تا آموزه های خود را به صورت یک طرفه و بدون اجازه " طرح پرسشگری " به اذهان و افکار دانش آموزان تزریق کند .
اما سوال این است که این فرآیند تا چه حد موفق بوده است ؟
آیا توانسته است حداقل به آن اهداف مصوبی که در شورای عالی آموزش و پرورش پردازش و نهایی می شود تا حدودی نزدیک شود ؟
آیا آن گونه که مسئولان گفته اند طرح اعزام روحانیان و نیز اخیرا حداقل 4 هزار مدرس سیاسی کافی نبوده است ؟
آیا ارتقا یک پست در مدرسه تا سطح " معاونت پرورشی " کافی نبوده است ؟
آیا طرح رساندن " برای هر 96 دانش آموز یک مربی پرورشی به آماری پایین تر کافی نبوده است ؟
.... این در حالی است که بنا بر گفته معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش ، سرانه پرورشی تخصیص یافته برای هر دانش آموز در سال 1387 ، 18 هزار تومان بوده است ؛ در حالی که به سرانه دانش آموزی بهداشت فقط 500 تومان اختصاص یافته است؟!
آیا مسئولان درصدد بازسازی دهه 60 هستند و آیا تصور می کنند با گشودن جبهه مقابل و نه از نوع تعامل و تضارب افکار – که به نظر می رسد بیشتر برای طراحی و نهادینه کردن یک فضای امنیتی و پلیسی باشد – می توانند دانش آموزان را بر اساس قرائت رسمی مورد تربیت و پردازش قرار دهند و شخصیت آن ها مطابق تصورات آن ها شکل بگیرد ؟
آیا با این روند ، " بحران هویت " تشدید نخواهد شد ؟
درگیر کردن کودکان با مسائلی که ارتباطی با مراحل رشد شخصیت ندارد و آن ها را دچار " تعارض شدید شخصیتی " خواهد کرد با کدام معیارهای علمی و تخصصی سازگار است ؟
آیا ارائه یک تصویر از فضای اجتماعی و سیاسی که با واقعیت و آن چه که در جامعه و یا خانواده مطابقت ندارد در آینده نوعی بدبینی و پرخاشگری را در آن ها ایجاد نخواهد کرد ؟
این گونه برنامه ریزی ها و اقدامات مطابق با کدام مدل های تربیتی صورت می گیرد ضمن آن که به نظر می رسد این گونه اعمال زیر پاگذاشتن شخصیت و حقوق انسانی کودکان نیز باشد .

آموزش و پرورش را به حال و طبیعت خود رها کنید !


تعلیم و تربیت بیش از این توان به دوش کشیدن وظایف خارج از قاعده را ندارد ...










۲ نظر:

علی گفت...

سلام.آیت اله مطهری در یکی از کتابهایش به گمانم بیست گفتار در باره بعضی از همصنفانش می گوید : کودکان را با خود به حوزه و کلاس درس می آوردند و حتی برای آنها نعلین و قبا سفارش داده بودند می گوید من اعتراض می کردم که این کودک حالا باید کودکی کند جواب می شنیدم که می خواهیم ملاصدرا شوند.وی می گوید ملاصدراها در بیست سالگی مرتکب قتل شدند چون در کودکی یک تفکر قشری مانع بازی کودکانه و تخلیه ÷تانسیل مخصوص کودکی شده بود.حالا با کودکان امروز ما چه می شودتا فردا چه شوند خدا می داند.یاحق

ر گفت...

سلام موفق باشید