۱۳۸۹ بهمن ۳, یکشنبه

از خود راضیان کوچک ...انحصار گرایان در پرده !


علی رضا هاشمی  :


1 ) غزالی اندیشمند مسلمان ، پرسشی را این چنین در برابر ما می نهد ؛ اگر فردی در مقابل شما چوب دستی اش را تبدیل به اژدها کند و زمانی بعد ادعا کند عدد سه بزرگتر از ده است ؛ شما چه می کنید ؟

آیا چون آن توانایی معجزه گون را دیده اید ادعای دوم او را نیز می پذیرید ؟
شاید هر دو را رد کنید؟
ولی بهتر است ادعای دوم را صد درصد مردود اعلام کرده و مطلب اول را قابل بررسی بدانید !
حکایت ما و بهشتی لنگرودی هم چنین است ( فعلا بسط بیشتر لازم نیست ) !
2) تشکلی که مغر متفکرش ، گفته و می گوید : " برای ما اصلا مهم نیست که طرف ما دولت خاتمی است یا دولت احمدی نژاد .... " و از فهم چنین تفاوت آشکاری عاجز است ، چگونه می تواند فعالیت صنفی – مدنی داشته باشد ؟
آن ها که هنوز الفبای فعالیت های اجتماعی را درک نکرده اند و نمی دانند انحصار گرایی و مطلق اندیشی در سیاست راهی ندارد ، بهتر است مانند خوارج علیه همه قیام کنند ، صدای داود و انکر الاصوات برایشان یکسان باشد ، سرکوب شوند و بازیچه دست سیاست مداران قرار گیرند !
اینان سرکوب شدن شان را دلیل حقانیت گرفته اند و نمی دانند بیشتر ضربه را از افکار خود می خورند نه عوامل بیرونی !
3) سازمان معلمان ایران در خفا و علنا بارها اعلام کرده مهم ترین مطالبه خود را همانا خواسته تاریخی ملت ایران ، " حاکمیت بر سرنوشت خویش " می داند و از جایگاه معلمی ( صنفی – مدنی ) این خواست را فریاد زده و همه مطالبات صنفی دیگر را ذیل آن تعریف می نماید .
ما آموزش و پرورش را در ایران امروز متغیر مستقل ندانسته و متغیر وابسته می دانیم و باورمان این است که تا آن مشکل بزرگ حل نشود این مشکل نیز حل نخواهد شد !
4) اولین تجمع معلمان حول محور مسائل صنفی را سازمان معلمان ایران در 25 دی سال 1380 سازمان دهی کرد و پس از آن نیز عملکردش از مدعیان صنفی کانون بسیار روشن تر و چه بسا پر بارتر بوده است .

5) در انتخابات سال 88 موسوی متن کذایی کانون را امضا نکرد و کمیته فرهنگیان ستاد او زیاده خواهی های کانون را بزرگوارانه بی پاسخ گذاشت !
اینک به جای اقرار به اشتباه خود با آوردن چند باره نام موسوی به دنبال جبران مافات و کسب مشروعیت برای خویش می باشند که قطعا در این امر نیز موفق نخواهند بود !

۴ نظر:

ناشناس گفت...

برای ما اصلا مهم نیست که طرف ما دولت خاتمی است یا دولت احمدی نژاد .( این جمله از کیست ودر کجا ایراد شده)

ناشناس گفت...

آقای هاشمی عزیز ماهیت بهشتی و سایر همنظرانشان خیلی پیش از اینها برای ما روشن شده بود ما فریاد میزدیم وهشدار میدادیم ولی گوش شنوایی نبود ولی ناراحت نشوید وواکنشی اینچنین نشان ندهید زیرا به نظر من مثال آنان مثال آن مورچه ای است که در قطره ای آب گرفتار است و فریاد وای در دریا غرق شده ام را سر میدهد . پس لطفا ایشان را اینقدر بزرگ نکنید زیرا تنها حربه ی ایشان استفاده از روش غوغا سالاری و پیشبرد اهدافشان است زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد وتاریخ بهترین داور است .

ناشناس گفت...

آقای بهشتی نه صاحب نظر و ایده است و نه اعتقادی واقعی به فعالیت های صنفی ومدنی در جهت احقاق خواسته های صنفی ومدنی معلمان دارند ! ایشان فقط بوی کباب مستشان کرده بود واینک هم اینگونه رفتارها کاملا طبیعی است ! این هنوز از نتایج سحر است .

هاشمی گفت...

این جمله را محمود بهشتی لنگرودی درمصاحبه با نشریه ی نامه شماره 50 فرموده اند.