۱۳۸۹ دی ۱۵, چهارشنبه

حاجی بابایی ، متکی نیست !











پس از انتشار بیانیه کانون صنفی معلمان در نقد کارنامه وزیر آموزش و پرورش دولت دهم ، سخن معلم در یادداشتی چند سوال را مطرح نمود .
آقای محمود بهشتی لنگرودی سخنگوی کانون صنفی معلمان در مطلبی کوتاه چنین نوشت :
" آقای حاجی بابایی آیا از سرنوشت آقای متکی عبرت نمی گیرید ؟! دوشنبه سیزدهم دی 1389 8:32
آقای حاجی بابایی شما می توانستید وزیر محبوب معلمان باشید ودر این دوره ی حساس که بی اعتمادی به شدت ریشه دوانده با رفتاری شایسته و استفاده از توانمندی هایی که در گذشته از خود نشان داده اید نام خود را درتاریخ آموزش وپرورش ایران ثبت کنید . اما عملکرد فعلی شما حاصلی جز ایجاد یاس از اصلاح امور و ناامیدی از ایجاد تغییری شایسته ، به همراه نداشته است .
آیا نمی خواهید قبل از آن که به سرنوشت کسانی همچون منوچهر متکی وزیر برکنار شده ی امور خاجه دچار شوید در رفتار خود تجدید نظر نمایید ویادگاری شایسته از خود برجا گذارید . فرصت اندک است قبل از آن که دیر شود کاری کنید . "

ایشان به گونه ای همان مطالب قبلی را تایید اما در آخر سرنوشت آقای حاجی بابایی را به آقای متکی پیوند زده است و از آقای حاجی بابایی خواسته است تا دیر نشده در رفتار خود تجدید نظر کرده و یادگاری شایسته از خود بر جای گذارد .
سخن اول این است که آقای بهشتی به جای نقد و یا پاسخ از منظر صنفی ، آن را به عالم سیاست پیوند زده است و این با توجه به رسالت کانون صنفی نمی تواند قابل قبول باشد .
سخن دوم این که ، به دلایل و براهین مختلفی حداقل تا پایان مجلس هشتم ، آقای حاجی بابایی به سرنوشت آقای متکی دچار نخواهد شد .
به دلایل شخصیتی و فردی که آقای بهشتی قبلا در مصاحبه خود با روزنامه اعتماد به آن اشاره کرده است و مهم ترین آن " سازگاری و تطبیق  فوق العاده " با شرایط است چنین امری رخ نخواهد داد .
آقای حاجی بابایی به وزارت آموزش و پرورش به مثابه " ابزاری " برای صعود به مناصب بالاتر می اندیشد و از این رو وی وارد ریسک هایی با ضرایب غیر قابل پیش بینی نخواهد شد .
آقای بهشتی در این پروسه تغییر نقشی برای تشکل ها قائل نشده و هر گونه جابه جایی را منوط به تغییرات در راس هرم قدرت کرده است و این با فلسفه وجودی و عملکرد یک تشکل مستقل منتقد که به دنبال اعمال تحولات از پایین و بدنه است نمی تواند همخوانی داشته باشد .
در این زمینه می توان به برکناری آقای فرشیدی اشاره کرد .
بدون تردید برکناری آقای فرشیدی حاصل نقش مستقیم تشکل ها و فشار افکار عمومی ناشی از بدنه بوده است .
یکی از خواسته های مهم تشکل ها در تجمعات سال 85 برکناری آقای فرشیدی بود . اگرچه این امر در همان زمان و مقارن با تجمعات اتفاق نیفتاد که البته این جزئی از جامعه شناسی و طبیعت ایرانی است  - به  علت غرور کاذب و فقدان صداقت در روابط  ، پاسخ به ویژه زمانی که آن با باورها و پیش بینی های او مطابقت نداشته باشد را به بعد موکول می کند - اما مهم این است که چند ماه بعد این مطالبه محقق شد .
شاید گفته شود که شرایط حاضر با آن زمان قابل مقایسه نیست ، در حالی که کارکرد یک تشکل نباید هماهنگی  خودکار با تغییرات و توجیه شرایط باشد . تشکل خود باید حامل یک تئوری و نقشه راه بوده و بتواند یک تحلیل کاربردی متناسب با جامعه شناسی تغییر در جامعه ایرانی و نیز جامعه معلمی  ارائه دهد و این نیازمند تعریف دقیق از شرایط و نیز تببین علل و باور به باورهاست ...
تشکل ها نباید دچار روزمرگی شوند که این بزرگترین آفت است .
بیانیه نسبتا طولانی کانون صنفی و نقد محتوایی سخن معلم به صورت منطقی نمی تواند چنین پاسخ کوتاهی داشته باشد .
شاید باز خوانی یک تشکل ، کارکرد ها ولزوم توجه به نقش ها ونیز توجه به این تغییرات بتواند به این چرخه و دور باطل خاتمه دهد ....

هیچ نظری موجود نیست: