۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

می خواهم درس بخوانم ...نظام آموزشی را از سیطره کتاب خارج کنید !











چندی پیش در یکی از خبرها آمده بود که یک دانشجوی داشنگاه صنعتی شریف به خاطر خسته شدن از درس به طرز نامعلومی فوت کرده است .
در وصیت نامه این دانشجو چنین آمده بود :
" "من از درس خواندن خسته شدم زیرا تمام تمریناتی که اساتید رشته فیزیک به ما می‌دهند در کتابی جواب آنها نوشته شده و ما تنها مجبوریم آنها را دوباره نویسی کنیم. "
سخن دیگر از انباشتن حافظه از معلومات نیست .
شاید نام " در جا زدن نظام آموزشی " برای آن مناسب تر باشد .
در نظام آموزشی ما هدف کتاب است .
تمام فعالیت های آموزشی بر اساس این ابزار تععین هدف ، تنظیم و طراحی می شوند .
جای هدف و وسیله عوض شده است .
اما با این حال همین ابزار  ناقص هم ناکارآمد شده است .
در بازار بی حساب و کتاب ، کتاب های درسی کمک آموزشی همچون قارچ رشد کرده اند .
در این کتاب ها تمام پاسخ های سوالات بی کم و کاست آمده است و نقش معلم در کلاس به گفته آن دانشجوی مرحوم فقط بازنویسی و یا تکرار تمرینات حل شده است .
شاید بتوان گفت با توجه به انبوه و تراکم این نوع کتاب ها ، نظارتی بر آن وجود ندارد .
سال ها پیش انتشار چنین کتاب هایی ممنوع بود اما اکنون در رنگ ها و انواع گوناگون وجود دارد .
رنگ و نوع جلد پارامتر مهمی برای ناشران است .
انتظار نظام آموزشی و جامعه  از معلم که باید " رهبر آموزشی "  باشد در حد تمام کردن کتاب است و متاسفانه کتاب درسی به بزرگترین مانع بروز خلاقیت تبدیل شده است .
نقش معلم به چیزی در حد ماشین حل مساله تنزل پیدا کرده است ، مسائلی که از قبل دانش آموزان اول و آخر آن را می دانند .
حال باید از مسئولان و دست اندکاران این سوال جدی و اساسی را مطرح کرد :
این گونه کتاب ها که هیچ گونه بار علمی و آموزشی ندارند و کارکرد آن ها فقط راحت تر کردن کار دانش آموز و جلوگیری از بروز فرآیند حل مساله است چگونه و بر چه مبنایی منتشر می شوند ؟
دو راه وجود دارد :
یا این که بر این کتاب ها نظارتی موثر صورت بگیرد .
ویا این که نظام آموزشی را از سیطره کتاب خارج کنید ...

۲ نظر:

ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.
ناشناس گفت...
این نظر توسط یک سرپرست وبلاگ حذف شد.