آقای محمد رضا تاجیک بلافاصله پس از آزادی از زندان در تلویزیون دولتی ظاهر شد و نظرات خود را بیان کرد .
از آن جا که ایشان مشاور سابق آقای خاتمی بوده و نگارنده همواره " نقد درونی " را مهم تر و راهبردی تر از نقد بیرونی می داند لازم دانستم چند نکته ای را در مورد آن بیان کنم .
نگاهی اجمالی به سخنان ایشان موید این مطلب است که آقای تاجیک در دو بعد اصلی و یک طرفه جامعه را متهم و مقصر دانسته ونقش عوامل خارجی و یا بیگانه را خیلی پررنگ کرده اند .
من در این جا قصد نقد جدی سخنان ایشان را ندارم ، اما از باب نمونه به چند مورد اشاره می کنم :
آقای تاجیک به گونه ای " علت و معلولی " سخن نگفتند !
چرا اساسا آن بسترها آماده می شود ؟
اگر قرا باشد این بسترها دائما با موج سواری بیگانگان به غلیان درآید آیا نباید در ساختارهای تعریف شده و سازوکارها تعریف مجددی به عمل آورد ؟
آیا به فرض اگر ارگانیسم یک بدن و سیستم ایمنی آن دچار بیماری و یا اختلال شود باید آن را تقویت و یا بهسازی کرد و یا آن که به جای پیشگیری و یا درمان دائما آن " ویروس " و یا " میکرب " را متهم کرد که چرا به طبیعت خود عمل کرده است ...
ایشان هیچ اشاره ای به علت اصلی و یا علت العلل این مسائل و حوادث نکرد !
ایشان هیچ اشاره ای به مدیریت و مهندسی حاکمیت در حوادث اخیر نکردند !
فرضا حرف های آقای تاجیک درست باشد آیا شیوه و برخورد حاکمیت منطقی و انسانی بوده است ؟
آیا سخنان آقای احمدی نژاد و دیگران درفرایند این حوادث چگونه بوده است ؟
و...
وقتی سری به نظرات ارائه شده در مورد سخنان ایشان به ویژه در شبکه های اجتماعی انداختم متوجه شدم که این سخنان انعکاس خوبی در بییندگان نداشته است و شاید مهم ترین ابزاری که معمولا و ما ایرانی ها از آن استفاده می کنیم زدن اتهام " خیانت " است !
این موضع را نباید از یاد برد که که آقای تاجیک و یا دیگران سخنگوی جنبش سبز نیستند !
شاید مهم ترین وجه این حرکت اجتماعی استفاده از ظرفیت ها و پتانسیل های مختلف برای تعمیق فضای " گفت و گو " باشد ، بنابراین نباید از مطرح شدن عقاید و نظرات مخالف ایده ما هراس داشته باشیم !
اگر قرار باشد هر فردی ولو اصلاح طلب مخالف نظر ما سخن بگوید و ما به شدت " احساس ناامنی " کنیم و شروع به اتهام پراکنی کنیم ، پس در آن صورت فرق ما با دیگران و یا تمامیت خواهان چه خواهد بود ؟
مهم ترین تهدیدی که می تواند " جنبش سبز را در یک چرخه باطل و یک فرآیند برگشت ناپذیر گرفتار کند فرار از یک فضای گفت و گوست .
به نظر می رسد که جنبش سبز نباید به دنبال " اسطوره سازی " و یا " قهرمان پروری " باشد . باید سعی کرد ضمن حفظ اصول و چارچوب های اخلاقی و تشکیلاتی حتی از رهبران جنبش هم انتقاد کرد !
متاسفانه مهم ترین آسیبی که همواره جامعه را تهدید می کند این است که غالبا زندگی ما عاری از برنامه ریزی و مدیریت بر مبنای هدف است . تا زمانی که یک موضوع و یا مساله ، زندگی ما به چالش نکشد به فکر رفع آن بر نمی آییم !
خیلی از دانش آموزان ما شب امتحانی هستند ، چرا که آن ها نیز انعکاسی از رفتارهای بزرگترها هستند !
آیا می توان " حاکمیت " را تافته جدابافته ای از سطوح و لایه های پایین جامعه دانست ؟
آیا فرضا و به محض این که مناسبت ها تمام شود آیا تلویزیون دولتی بازهم این فضای گفت و گو را ادامه خواهد داد ؟
اگر این رسانه هم به وظیفه خود عمل نکند ما باید وظیفه خود را فراموش کنیم ؟
تنها راه همان ارتباط با افکار و ایده ها از طریق " گفت و گو " ست ...
هیچ " میان بری " هم نیست !
۲ نظر:
خوب است كه شما فضاي نقد را خوب قدر دانستيد .
موافقم با تحليلتان .
نمي خواهم بدبينانه نگاه كنم و بگويم فلان است و فلان .
اما چالب است ايشان صبح آن روز آزاد شند و شب آن مصاحبه.
ضمن اينكه در اين گونه موارد شرايط و ويژگي ها و سوابق و اعمال افراد رو در نظر بگيريم.
ابطحي ،عطريان و ..
اگر روزي زيد آبادي اعتراف كرد . من هم اعتراف خواهم كرد ..
دوست من
فرشاد
سلام
از نظرتان سپاسگزارم.
یادداشت من در تایید سخنان او و پیشنیان نبوده است .
ظرفیت افراد متفاوت است .
خوب بود حداقل آقای تاجیک از علت زندان رفتنش می گفت ...
مهم این جاست که بدانیم جنبش سبز نباید به دنبال قهرمان باشد .
آقای تاجیک که زمان اصلاحات به عنوان دوران ملولیت مردم نام برد فراموش کرده بود که خودش نیز جزیی از چرخه بوده است !
در هر حال ...
جامعه ایران حوصله گفت و گو ندارد و باید عادت کنیم که از زبان استفاده کنیم به نحو منطقی و عقلانی .
سبز و پیروز و پایدار باشید.
ارسال یک نظر