اولين باري كه او را ديدم در يكي از كنگره هاي سازمان معلمان در سال 1379 بود .
اين همايش در دبيرستان البرز انجام شد .
مرحوم " غلامرضا قنبري " در گوشه اي از سالن با آرامش خاصي روي يكي از صندلي ها نشسته بود و چيزي را يادداشت مي كرد .
جلو رفتم و از او بابت صحبتي كه در تربيون آزاد كرده بود تشكر كردم .
اين سرآغاز آشنايي من با او بود .
به تدريج با گسترش فعاليت مناطق او كه در منطقه 5 تهران و در شوراي سازمان معلمان منطقه نيز فعاليت مي كرد با من كه آن موقع مسئول تشكيلات سازمان معلمان بودم در يك رابطه فعال قرار گرفت .
با قنبري رفت و آمد خانوادگي داشتم .
هيچ موقع آن شبي را كه قرار بود " سازمان معلمان ( تهران ) در 25 دي ماه سال 1380 تجمعي را برگزار كند فراموش نمي كنم .
من و قنبري سوار بر موتور تعدادي اطلاعيه همراه با سريش برداشته و تا ساعت 4 صبح نقاط مهم تهران را پوشش داديم.
چه شور و حرارتي در وجود او موج مي زد ....
امكان نداشت كاري از او بخواهي و صرف نظر يا بي اعتنايي كند .
اگر هم قادر به انجام دادنش نبود علتش را توضيح مي داد .
او معلم رياضي بود .
عاشق كارش بود .
به معلم بودنش افتخار مي كرد .
از روي اجبار معلم نشده بود !
هميشه با يونيفورم خاص در جلسه درس حاضر مي شد .
شاگردان و همكاران وي احترام زيادي به او مي گذاشتند .
يك روز در تماس تلفني به من گفت كه در حين شركت در كلاس هاي IT دچار سردرد مي شود و به دكتر مراجعه مي كند .
از آن جا كه اين سردردها استمرار مي يابد پزشك وي او را به آزمايشات تخصصي فرامي خواند .
پزشكان با معاينه و عكس برداري وجود توموري را در مغز وي تشخيص مي دهند .
سرانجام قرار مي شود او را جراحي كنند .
جراحي انجام مي شود و آقاي قنبري حالش بهتر مي شود .
روزي كه او را در بيمارستان " ايران مهر " ديدم خيلي خوشحال بود .
من و دوستان از ديدن او و خوشحالي او بسيار شادمان و مسرور بوديم .
اما اين شادماني ديري نپاييد ....
دوباره همان علائم پس از مدتي به سراغ وي آمد !
چقدر باورش سخت بود !
تومور او از نوع " بدخيم " بود .
قنبري دوباره در بيمارستان بستري مي شود ...
پس از مدتي با درخواست خود او به منزل منتقل مي شود .
حال ايشان از ماه آبان روبه وخامت مي گذارد.
پيكر او روز به روز نحيف تر و لاغر تر مي شود .
شب آخر كه به بالين وي رفتم حتي قادر به ديدن و شنيدن هم نبود !
با آرامش خاصي روي تخت خوابيده بود .
آن اواخر از طريق بيني به او غذا مي رساندند .
فرداي همان صبح كه با منزل وي تماس گرفتم ...
دختر وي پشت تلفن گريه امانش نداد ....
قنبري از ميان ما رفته بود ...
در اين جا يكي از يادداشت هاي او را كه در خبر نامه سازمان معلمان منطقه 9 منتشر شده بود را در معرض ديد شما مي گذارم.
درد دل يك معلم
نوشته : قنبري
بعد از يك سال ، از اعلام اسامي قبول شدگان فرهنگيان فوق ديپلم شركت كننده در كنكور سراسري سازمان سنجش ، سال تحصيلي گذشته در مقطع فوق ديپلم به ليسانس سهميه آ - پ بعد از گذشت 12 ماه هنوز محل ونحوه تحصيل انها مشخص نيست . احتمال دارد تابستان امسال وضعيت آنها مشخص شود اين پاسخ مسئولين مربوطه در آ -پ است . سئوالي كه مطرح است اين ست : آيا قبل از طراحي و اجراي آزمون در رشته هاي متعدد نبايد فكر محل و نحوه تحصيل قبول شدگان بود ؟
خطاب ما فرهنگيان به شما دست اندركاران حاكميت اين است كه فرض كنيد دسته و گروهي از كاركنان دولت ناراضي باشند و بعد از سال ها خون دل وفرياد در گلو ، حالا مي خواهند فرياد بكشند و حق مسلم خود را مطالبه كنند ، اگر به خيابان بيايند مورد ضرب وشتم قرار مي گيرند ، اگر اعتصاب كنند چون خلاف قانون است و آن گاه مجرمند ومستحق مجازات ، در روز نامه ها و جرايد و تماس ها مي گويند ومي خواند ، گوش شنوا و زبان پاسخگو و مرد عمل نمي يابند . شما بگوئيد اين كاركنان چگونه به حقوق خود دست يابند و ازچه راهي ؟؟؟
ديوان عدالت اداري باشكايت تعداد زيادي ازمعلمين نسبت به كسر 2 ساعت تدريس هفتگي دبيران ليسانس و تبديل 24 به 22 ساعت ، اعلام راي به نفع معلمين نموده است ولي وزارت آ - پ و سازمان استخدام كشوري زير بار نمي رود . فرهنگيان چه بايد بكنند و چگونه به اين حق مسلم خود برسند ؟ آقاي پرورش وزير وقت آ – پ در اوايل جنگ كه اين 2 ساعت را بر ساعات تدريس افزودند حالا بيايند و اين حق معلمين را به آنها پس بدهند اين حق الناس به گردن ايشان است . ما فرهنگيان اين 2 ساعت را در دوران جنگ براي كمك به دولت پذيرفتيم همانطو ر كه ديگر وزارتخانه ها يك روز حقوق خود را اهدا مي كردند و باپايان جنگ آن را قطع كردند نه تنها براي ما قطع نشد بلكه ادامه يافت و اينك ما قطع آنرا خواهانيم و دستمزد آنرا از پايان جنگ تا به حال حق خود مي دانيم. فرهنگيان تا كي بايد تبعيض بين خود و ديگر كاركنان دولتي ( وزارتخانه ها – شركتهاي دولتي – بانكها ) رادر همه زمينه ها تحمل كنند ، مقايسه كنيد : حقوق و در يافتي ها را – كمك هزينه هاي مسكن اياب وذهاب – تغذيه – اضافه كاري هاي بي در و پيكر و نديده وانجام نداده – سودهاي تقسيم شده – پاداش هاي دوره باز نشستگي – وام هاي بخشيده شده – بيمه هاي درماني خاص – استخدام فرزند به جاي والدين باز نشسته – مراكز درماني خاص – مراكز تفريحي ، باشگاه ها ، هتل ها و مهمانسراها - سفرهاي داخلي وخارجي تفريحي واداري امكان درآمد هاي جنبي مشروع و غيرمشروع - استفاده از امكانات اداري و دولتي و توليدات - تعاوني هاي مصرف و مسكن - همه اين ها تفاوتهاي فاحشي با وضعيت فرهنگيان دارد . به طو ر مثال فقط حق مسكن نمايندگان مجلس كه 400000 تومان(به نقل از روز نامه ها و صدا وسيما ) است بيش از دو برابر بيشترين حقوق يك معلم آن هم در آخرين سالهاي كاري اوست . شما پيدا كنيد عدالت را ......
بياييد درون خود آ - پ وتبعيض را در آن نگاه كنيم . در انتخابات ، امتحانات ، تصحيح اوراق امتحاني - ترم تابستاني كلاسهاي جبراني بيشترين و مهم ترين وظيفه و تلاش متعلق به معلمين است ولي بيش ترين درآمد و دستمزد از بالا شروع به تقسيم مي شود و همانند داستان گلوله برف، در اخر چند قطره ناچيز به معلمين مي رسد . حالا از حقوق مسئولين - رؤ سا ......مي گذريم كه نمي دانيم چقدر است احيانا اگر ازما معلمين خيلي بيشتر است ناديده مي گيريم چون بخيل نيستيم و آنها را ازخودمان مي دانيم اللهم ارزقنا ....
آيا فرهنگيان عزيز خبر دارند كه وزارت متبو ع آنها نيز داراي خانه هاي سازماني است ؟ ولي حتما مثل ما از اين كه چه كساني از آنها استفاده مي كنند بي خبرند.
آيا فرهنگيان عزيز از ميزان حقوق ونحوه استخدام وتعيين هيات مديره و دارايي صندوق ذخيره فرهنگيان اطلاع دارند؟ اساسنامه اين صندوق در اختيار چند نفرهست ؟ آيا اين صندوق بجز ارسال ورقه اي در سال ، با اعداد وارقام ، خودرا ملزم به اداء توضيح و پاسخ در مورد عملكرد صندوق به فرهنكيان مي داند؟
آيا فرهنگيان عزيزمي دانند صندوق هاي وام ضروري در ادارات داراي چه سرمايه اي است و بازرسين آن چه كساني هستند ؟ نحوه اداره دخل وخرج آن چگونه است ؟ كار مزدها ورسوب موجودي چقدر است وچگونه هزينه مي شود ؟ چه مقدار وام پرداخت مي شود ( با صف هاي طولاني و رفتارهاي تحقير آميز ) و مازاد آن اگر هست چقدر است وكجاست ؟
آيافرهنگيان محترم از نحوه اداره و انتخابات هيات مديره شركتهاي مصرف فرهنگيان ودخل و خرج كه از سرمايه فرهنگيان تشكيل شده اطلا ع دارند ؟ آيا هيات مديره خود را موظف به تو ضيح عملكرد شركت مي دانند ؟ وآيا تراز مالي شركت وميزان سود اگر هست به اطلاع اعضا مي رسد ؟
آيا فرهنگيان عزيز مي دانند چه سود هايي را دانسته وندانسته عايد ديگران مي كنند وخود از آن بي نصيبند ؟ در اول هر سال تحصيلي مبلغي از هر دانش آموز (امسال 600 تومان ) به عنوان بيمه حوادث دريافت مي شود . آن را در تعداد دانش آموزان ضرب كنيد و كل پرداختي سالانه اين بيمه به دانش آموزان حادثه ديده را از آن كسر كنيد ، حالا عدد رابخوانيد (سود سپرده را در نظر نگرفتيم )
انتشارات -آموزشگاههاي علمي و كنكور و مراكز مشابه كه به مثابه قارچ از وزارت آ - پ وزارت ارشاد ، شهرداري و.....مجوز مي گيرند وبعضي بي مجوز ، چه مجموع در آمدي از قبيل تلاش ما فرهنگيان كسب مي كنند و از نياز مند بودن ما سوء استفاده مي كنند .
قال رسول الله صلي الله عليه واله وسلم
من سمع مسلما ينادي ياللمسلمين فلم يجبه فليس بمسلم
" اگر مسلماني ، فرياد دادرسي مسلماني را بشنود و اجابت نكند مسلمان نيست ""
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر