۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

نگاهی به کارکردهای مدرسه ... از آشغال ریختن در کلاس تا آماده شدن برای زندگی در اجتماع !












چرا دانش آموزان به مدرسه می روند ؟
آیا این آمد و شدها و صرف هزینه ها برای این است که فقط در آینده شغلی را انتخاب کنند ؟
آیا رسالت و وظیفه معلمان فقط در انتقال و تکرار مطالب و موضوعات درسی همچون کتاب است ؟
چرا مسئولان هنوز نمی خواهند از مفاهیم ایدئولوژیک و قالب های آن خارج شوند ؟
تصاویری که در این یادداشت می بینید از یکی از مدارس نه چندان محروم تهران و متوسط به بالای آن گرفته شده است .
آیا معلمان تاکنون درباره این معضل و نهادینه شدن  آن ها در رفتارهای آینده سخنی گفته اند ؟
یا این که فقط به اتمام کتاب و مطابق خواسته مسئولان به " درصد قبولی " می اندیشند ؟!
آیا معلمان فکر می کنند که آموزش حقوق شهروندی و نیز نحوه زندگی در اجتماع و برقراری روابط اجتماعی و... به آن ها مربوط نیست و باید به فرض معلم علوم اجتماعی و...  در مورد آن ها صحبت کند ؟!
یا فکر می کنند که دانش آموزان آموزش های خود را از جای دیگری می گیرند و صحبت کردن و یا نکردن آن ها تاثیری در عوض کردن صورت مساله ندارد ؟
نگارنده با وجود این که خود در این حرفه اشتغال دارد اما زمانی که به فرض کودک و یا نوجوانی را می بیند که به راحتی در محیط بیرون ، زباله خود را به بیرون پرتاب می کند و یا سایر رفتارهای نابهنجار را بروز می دهد ؛ به او می گوید که واقعا خانواده و مدرسه و معلمان چه چیزی به او آموخته اند !
البته معلمانی هستند که خود را محصور در کتاب و قالب های کلیشه ای نمی دانند ؛ اما با توجه به شیوع این گونه رفتارها در جامعه به نظر می رسد که در اقلیت باشند !
در اتاق معلمان ، وقتی که می نشینید ، تکیه کلام معلمان بر مسائل فردی و حداکثر حقوق و بیمه و... است ، سر کلاس هم که می روند کاری به چیزی ندارند ...
مهم کتاب است و درصد قبولی !
آیا در مدارس واقعا دانش آموزان برای زندگی فردا آماده می شوند ...

تصویر یکی از دیوارهای کلاس ها :




حضور دانش آموزان ، آینده سازان فردا !
معلم در حال سخنرانی برای ساختن فرداست ...


معلم روی این زباله ها راه می رود !


بقیه کلاس ها هم وضعیت مشابهی دارند !







زباله ریختن طبقه نمی شناسد !
چه بالا و چه پایین ...
سیستم آموزشی همه تقربیا یکسان است !



هیچ نظری موجود نیست: