گاهی اوقات افرادی در پست های مهم و کلیدی آموزش و پرورش اظهار نظرهایی می کنند که واقعا هر فردی را به شگفتی و تعجب وا می دارد !
از جمله این نظرات که متاسفانه از فرط تکرار در این چند سال اخیر شکل یک رویه و یا سنت را به خود گرفته است آموزش فلسفه به کودکان در دوره دبستان است !
بخوانید :
" آموزش فلسفه به دانش آموزان دوره ابتدایی
معاون پژوهش و برنامه ریزی وزارت آموزش و پرورش گفت: یکی از حوزه هایی که در برنامه درس ملی پیش بینی کرده ایم آموزش حکمت، فلسفه و تفکر به دانش آموزان دوره ابتدایی است.
حجت الاسلام دکتر محی الدین بهرام محمدیان در گفتگو با خبرنگار مهر با اعلام این خبر افزود: یکی از حوزه هایی که در برنامه درس ملی پیش بینی کرده ایم، آموزش حکمت، فلسفه و تفکر به دانش آموزان است.
معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش ادامه داد: فلسفه به صورت تلفیقی در دوره ابتدایی آموزش داده خواهد شد و در دوره متوسطه نیز در رشته علوم انسانی به شکل یک کتاب تدریس می شود.
محمدیان درباره نحوه چگونگی تدریس فلسفه و حکمت به دانش آموزان دوره ابتدایی ادامه داد: عمده سئوال فلسفه چرا، چگونگی و چیستی است و می خواهیم در دانش آموزانمان این توانایی را ایجاد کنیم که بتوانند در مورد آنچه که از پدیده های اجتماعی و سیاسی برایشان پیش می آید این سه سئوال را مطرح کنند و به جواب برسند.
رئیس سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی تاکید کرد: قرار نیست کتابی در این باره تدوین شود بلکه فلسفه را به شکل تلفیقی به دانش آموزان آموزش می دهیم.
معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش تاکید کرد: امیدواریم با تصویب درس ملی، هرچه زودتر فلسفه یا فلسفی اندیشیدن را به دانش آموزان آموزش دهیم. "
۱۳۸۹/۰۳/۲۴
این در حالی است که کودکان به هیچ وجه ظرفیت درک تفکر و مفاهیم انتزاعی را ندارند و حتی در دوره دوم آموزش که در سنین بین 9 تا 13 سالگی است نباید مفاهیم انتزاعی تدریس شود و در پاسخ به سوالات دانش آموزان باید آن ها را به احساسات و تجربیات خودشان ارجاع داد .
حال باید این سوال اساسی و جدی را از این دوست روحانی مطرح کرد که بیان این سخنان بر اساس کدام یافته و یا پژوهش روان شناختی است ؟
آیا ایشان مدرسه را با حوزه علمیه اشتباه گرفته اند ؟
در حالی که در مدارس ما حتی محیط استاندارد و یا مناسب برای آموزش مفاهیم عینی وجود ندارد و بیشتر کلاس ها به روش سخنرانی و فارغ از روش های نوین تدریس اداره می شود چگونه می توان این مفاهیم را بدون توجه به مقتضیات سنی و شرایط آموزش داد ؟
در تعلیم و تربیت نوین از همان ابتدای آموزش بر روی تفکر انتقادی ( Critical thinking ) و نیز تفکر خلاق تاکید می شود و جهت گیری آموزش نیز بر فرآیند طبیعی خودش استوار است و سعی می شود که هر فردی استعداد خودش را در این فرآیند بازیابی نماید .
آیا این چرخه در مدارس ما وجود دارد و یا این که انتظار این است که دانش آموزان اصولا افرادی مطیع و غیر پرسشگر بار آیند ؟
آیا در مدارس فرصت کافی به دانش آموزان برای تمرین و آداب " گفت و گو " و " تحمل یکدیگر " داده می شود و یا این که هدف پر کردن ذهن از انبوهی از معلومات و تکرار جریان رسمی و روزمره است ؟
البته همان گونه که ایشان در بحت تاسیس سازمان نظام معلمی پس از کلی تبلیغات و مصاحبه فراموش کرد که اساسا چه گفته است شاید این سخنان ایشان نیز بر همان سیاق باشد !
بگذریم ....
۵ نظر:
نتیجه دین زدگی سیاست، دین زدگی اجتماع، دین زدگی آموزش، دین زدگی... غیر از این نخواهد بود!
.
موفق باشید.
درود به جناب پورسلیمان
پیرامون دو سال پیش،نوراله اکبری،شماره ی نخست ماه نامه ای را به من داد به نام :"مدرسه سالم" که همچنان پیش من مانده است( شاید از سر رودربایستی، اکبری سراغش را نگرفت و من هم تاکنون،به اصطلاح آن را پیچانده ام!). ویژه نامه ای است درباره ی "فلسفه برای کودکان و نوجوانان". در این مجله،چند کتاب که از زبان انگلیسی، برگردانده و منتشر شده هم، معرفی شده است :"داستان های فکری برای کودکان" و "راهنمای معلم" نوشته ی فیلیپ کم و برگردان احسانه باقری. می خواهم بگویم گویا اصل مطلب چندان پربیراه نیست اما آنچنان که در مقاله های این نشریه آمده است،انجام آن،ساده و سرسری هم نیست وشرایطی نیاز دارد. کلاس فلسفه برای کودکان و نوجوانان،با خوانش داستان هایی ویژه آغاز می شود و سپس با رهبری آموزگار، پرسش ها درباره ی داستان آغاز و بحث به پیش می رود. با این شیوه دانش آموزان با گام های اندیشیدن، آشنا می شوند : طرح پرسش،توجه به دیدگاه های دیگران،کشف مشابهت ها،تنظیم معیار و استفاده از آن، پرداختن به تصحیح نظر خویش و...
من البته فکر می کنم که اگر چنین کلاسی پدید آید،با این سامانه ی آموزشی و اندیشه حاکم برآن، چیز دیگری از آب درخواهد آمد که دانش آموزان را حتی از نام فلسفه بیزار خواهد کرد!
سلام
دوست عزیز
معلم نامه
از نظر شما سپاسگزارم .
متاسفانه بیم آن می رود که این بحث در کنار سیاست زدگی به چیزی منجر شود که نامش را بتوان " شست وشوی مغزی " نام نهاد ...
سبز و پیروز و پایدار باشید.
سلام
دوست گرانمایه
جناب بهلولی
همان که گونه که شما عنوان کرده اید شرایط و مهم تر از همه " آموزگار " در پیاده شدن این سامانه نقشی مهم و راهبردی دارند .
و بعید است با چنین سامانه ای که اساسا با پرسش و پرسشگری مخالف است راه به جایی ببرد ...
در کلاسی که معلم آن برای طرح موضوعات روزمره اجتماعی دائم خود را " سانسور " می کند چگونه می توان از فلسفه ای سخن گفت که خط قرمزی نمی شناسد و همه چیز را مورد پرسشگری قرار می دهد ...
طبیعت کودکان کنجکاوی و واکاوی در مورد همه چیز است و در یک نظام آموزشی ایدئولوژیک همان فرجامی را خواهد داشت که شما به آن اشارت داشته اید .
سبز و پیروز و پایدار باشید.
دموکراسی میگوید: حرفت را خودت بزن نانت را من می خورم.
مارکسیسم میگوید: نانت را خودت بخور حرفت را من میزنم.
فاشیسم میگوید: نانت را من میخورم، حرفت را هم من میزنم، تو فقط برای من کف بزن.
اسلام حقیقی میگوید: نانت را خودت بخور، حرفت را هم خودت بزن، من برای اینم که به حق برسی.
اسلام دروغین میگوید: تو نانت را بیاور بده به ما، ما قسمتی از آن را جلویت می اندازیم و تو حرف بزن ... اما حرفی که ما می گوییم.
ارسال یک نظر