۱۳۸۹ شهریور ۲۳, سه‌شنبه

نامه شماره 3 محمد داوري به مادرش از بند 350 اوين در تاريخ15 شهريور 89



















سخن معلم مصاحبه هایی را قبلا با مادر آقای محمد داوری ، معلم دربند انجام داد :
مصاحبه " سخن معلم " با مادر آقای محمد داوری

یا پسرم را آزاد کنید، یا مرا هم بازداشت کنید
مصاحبه اختصاصی سخن معلم با مادر آقای " محمد داوری " – معلم دربند ( 2 )
و نیز آقای داوری تا کنون دونامه ( اینجا و اینجا ) خطاب به مادر نگاشته است .
این سومین نامه ایشان است .
به امید آزادی همه معلمان دربند

      به نام مادر
       سلام مادر
 خوبم هفته ي گذشته آغوش گرم تو و خواهر عزيزم در ملاقات حضوري مرا پر از عشق نمود و هرچند بغض خواهرم تركيد و قلب شكسته ي من و تو به تپش افتاد و گونه هايمان خيس باران صداقت شد اما چه خوب شد اين غرش بهاري بغض خواهرانه !چشمان خشكيده ي مرا خيس نمود . مادر صبورم ،وقتي رنج سفر مسير هزار كيلومتري را تحمل مي نمايي و به ملاقاتم مي آيي از شرمندگي مي مانم چه بگويم و چگونه اين بزرگي و صبوري را بستايم ،آخر با اين سن و سال و مشكلات جسمي كه داري تحمل سختي هاي ديگر ظلمي نابخشودني است كه در حق تو روا داشته مي شود. مادرم ،مقاومت و صبوري تو مثال زدني است چراكه همه ،مادران را دلداري مي دهند و توصيه مي كنند تا اشك نريزنند ،اما اين تو يي كه هميشه ديگران را به ايستادگي فرا مي خواني و در ملاقات ها با چشم خود ديدم و با گوش هايم شنيدم چگونه خاله و برادر و خواهرم را به مقاومت توصيه مي كردي و مي گفتي اشك نريزند. هفته ي گذشته سالن ملاقات از عطر وجود مادرانه وخواهرانه ي شما و ساير اعضاي خانوادهاي زنداني پر شده بود و بوي خوش آن ، فضاي زندان را بهاري ساخته بود و چقدر زمستان رو سياه شد از رو سفيدي شما. مادر جان ديدي اينجا چگونه بچه ها به هم عشق مي ورزند و با تمام وجود با هم يكي شده اند و به طور حتم مي داني كه زندان بايد مايه ي شرمساري و موجب ندامت گردد نه بهانه ي افتخار و زمينه ساز مقاومت ، و اين راز زندانياني است كه در تلاش براي رهايي حقيقت ،خود در بند ظلمت گرفتار شده اند و اين حقيقت است كه زندان را معناي ديگري مي بخشد و به زنداني حال و هواي ديگري مي دهد . مادر عزيزم ، در نامه ي قبلي برايت از حال و هواي دوران كودكي ام گفتم و خواستم آن را ادامه دهم اما حيفم آمد حال و هواي ملاقات هفته ي گذشته را يادي نكنم ، اميد وارم در نامه هاي بعدي بيشتر و بهتر برايت بنويسم .
 "قربانت محمد"

هیچ نظری موجود نیست: