چرا همیشه کسری بودجه در آموزش و پرورش نمود دارد ؟
چرا به محض کوچک ترین افزایش در اشل حقوقی معلمان به قدرت چندین برابر توسط دولت و رسانه های وابسته مدیریت صوتی می شود ؟!
اگر آموزش و پرورش بودجه دارد پس این همه نالیدن ها و کاسه های مفتوح از برای چیست ؟!
اگر هم آموزش و پرورش بودجه ندارد به عنوان نمونه ، برگزاری این افطاری های وسیع و پرخرج و یا اعلام رایگان استخرها، یک وعده غذای مجانی در مراکز رفاهی و... چه معنایی می دهد ؟
ممکن است برخی به ویژه مسئولان تصور کنند و یا بگویند که اصلا خوبی به این معلمان نیامده است و هر کسی که کار کند زیر سوال می رود !
و اما ...
زمانی که آموزش و پرورش بر خلاف اعلام قبلی خود و در بخش بیمه تکمیلی ( طلایی ) به تعهدات خود به طور درست و منطقی عمل نمی کند چه باید فکر کرد و چه باید گفت ؟
زمانی که چیزی به شروع سال تحصیلی نمانده ، اما هنوز و بر خلاف وعده مسئولان سرانه مدارس پرداخت نشده است چه باید گفت ؟
زمانی که و هنوز علی رغم تبلیغات فراوان مشکل مقاوم سازی مدارس بلاتکیلف و سرگردان است ...
زمانی که مشکل ناهنجاری های قامتی و اسکلتی دانش آموزان به علت استفاده از نیمکت های غیر استاندارد گریبان گیر همه دانش آموزان تهرانی و 60 درصد دانش آموزان سراسر کشور است و شاید با اختصاص این مبالغ آن مشکلات مرتفع می شد ...
و ده ها کار بر زمین مانده و یا مغفول ...
چه باید گفت ؟
آیا در وزراتخانه ها و نهادهای دیگر هم چنین است ؟
دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را !
تجربه وزرای مختلف آموزش و پرورش نشان می دهد که در این دستگاه مادر ، مدیریت بودجه و منابع مالی به درستی اعمال نمی شود !
البته هنوز تجربه مدیریت آقای احمدی نژاد بر شهرداری تهران و برخی ( اقدامات ) ایشان از اذهان پاک نشده است ...
آقای مهدی بهلولی به نکته درستی اشاره کرده است :
« حاجی بابایی یکریز،دم از "تحول بنیادین"می زند. یکریز از سند ملی می گوید؛ که روشنگر است و راه را بر کارهای سلیقه ای می بندد. اما یک بار به جامعه ی مدنی فرهنگیان اشاره نمی کند،همان مفهومی که در سند ملی از آن سخن رفته است. حاجی بابایی، وزیر درخوری برای فرهنگیان نیست، چراکه نمی داند فرهنگیان از طبقه ی متوسط جامعه اند،طبقه ای که خواسته های اجتماعی نوینی دارد. او فرهنگیان را در چارچوب گروه های پویا و به سامان نمی خواهد، برعکس، آنان را توده ای می نگرد و خواستار است. گفتمان وی،همراه و همگام زمانه نیست. گفتمان وی، گفتمان تحول نیست. او دغدغه ی انجام کارهای بنیادین را ندارد. درست است، از آن زیاد می گوید اما تعریف و راهکار فراخوری نشان نمی دهد ... »
آقای حاجی بابایی از اول هم به درد آموزش و پرورش نمی خورد !
او نماد یک کارگزار پوپولیست در نهاد آموزش و پرورش است .
او به دنبال ساختن آموزش و پرورش نیست ؛ اما با تعریف و تمجید های بسیار از فرهنگیان و معلمان سعی کرده و می کند تا جای خالی مدیریت علمی و کارآمد و یا مبتنی بر برنامه را پر کند !
اما باید دید که آیا شرایط جامعه و فضای اجتماعی و سیاسی آن هنوز همان تصوراتی است که برخی دارند ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر