۱۳۸۸ شهریور ۶, جمعه

نقدی بر برنامه های ارائه شده توسط " سوسن کشاورز " وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش (2)


نقدی بر برنامه های ارائه شده توسط وزیر پیشنهادی
" آموزش و پرورش "- قسمت آخر

ادامه از قبل :
در راهبرد دوم این گونه بیان شده است :
5-2- بهره‌گيري از توانمندي‌هاي نخبگان با تشكيل اتاق فكر در حوزه صف و ستاد در راستاي هر يك از مسائل‌هاي اساسي نظام آموزش و پرورش
حال سوال این است که آیا قرار است تشکیلات جدیدی با همین نام یعنی اتاق فکر به ساختار آموزش و پرورش اضافه شود ؟
آیا اتاق فکر آموزش و پرورش همان شورای عالی آموزش و پرورش نیست ؟
آیا ایشان قادر هستند که این تشکیلات را از نو بازتعریف و بازسازی کنند ؟
برنامه وزیر پیشنهادی برای تحول در این بخش چیست ؟
در بند 6-2- این چنین آورده شده است :
6-2- سازماندهي انتصابات به ويژه در حوزه مديريت آموزش و پرورش با تأكيد بر شايسته‌سالاري
آیا قرار است پروژه " تغییر از فرق سر تا نوک پا " که در همه ادوار شامل حتی نگهبان درب وزارتخانه می شود هم در این دوره به اجرا درآید !
به علت همان " بحران اعتمادی " که گفته شد وزیر نیز اعتمادی به لایه های قبل ندارد و سعی می کند تحت عنوان " تیم سازی " افراد موثر در تصمیم گیری را یکسان و همنوا کند !
در حالی که در بحث های مدیریت سازمانی ، مفهوم " تیم " بر اساس " اهداف سازمان و منافع مجموعه " شکل می گیرد نه بر اساس موفقیت های شخصی مدیر ، خوشایند مقامات بالا و یا فاکتورهای دیگر !
اگر واقعا هرگونه انتصاب و یا انتخاب بر این اساس و مفهوم شکل بگیرد دیگر چه نیازی به این همه تغییر و یا نوسان خواهد بود ؟
قرار است بر اساس بند 8-2- یک دوره جدید به طول دوره های تحصیلی اضافه شود .
بهتر بود ایشان فلسفه این اقدام را توضیح دهند و این که درگیر کردن کودک با آموزش رسمی قبل از تکوین رشد شخصیت و سایر جنبه های تربیتی چه منافعی را در پی خواهد داشت ؟
چه بسا آموزش های غیر رسمی ارائه شده به کودکان بسیار جلوتر از آموزش های رسمی باشد و در این زمینه ها لازم باشد که دوره آموزش رسمی کوتاه تر نیز بشود !
در بند 6-3- چنین آورده شده است :
6-3- جهت‌گيري صندوق ذخيره فرهنگيان به سمت رفع نيازهاي فعلي زندگي معلمان و فرهنگيان علاوه بر سودآوري موجودي هر يك از فرهنگيان.
صندوق ذخیره فرهنگیان و سایر موسسات مالی مشابه عملکرد موفق و قابل قبولی در تاکنون نداشته اند .
این صندوق ملک طلق هر وزیر برای انجام امور مالی شده است و در سایه عدم نظارت نهادها به خصوص نهادهای غیر دولتی و مستقل به حیاط خلوت مدیران ستادی تبدیل شده است !
آیا بهتر نیست که به جای تغییر جهت گیری ، اساسا " ساختار و تعریف این نهادها " دچار تحول بنیادین شود ؟
در5-4- چنین آورده شده است :
5-4- توسعه دامنه مسئوليت معلمان در طراحي و اجراي برنامه‌ها در سطح مدرسه، منطقه، استان و كشور براساس رويكرد برنامه‌ريزي درسي مبتني بر مدرسه
مسئولیت همراه با اختیار تعریف و تبیین می شود . اگر قرار باشد مسئولیت معلمان افزایش ولی در این زمینه اختیار و تصمیم گیری با دیگران و مراکز دیگر باشد در این مسیر چه چیزی غیر از سرخوردگی و تشدید بحران اعتماد کنونی نصیب سیستم خواهد شد جز آن که بخواهیم در این بحران اعتماد دیگران را نیز سهیم کرده و کوتاهی ها را در زمین شرکا پاسکاری کنیم !
بهترین راه در این مورد همان پیشنهاد قبلی سخن معلم در مورد " نظام معلمی " و " شورای عالی آموزش و پرورش " است .
در راهبرد پنجم چنین بیان شده است :
3-5- توجه به خرده فرهنگ‌ها، مقتضيات محلي، بومي و جنسي، پاسخ‌گويي به نيازهاي دانش‌آموزان داراي نيازها و استعدادهاي ويژه فاقد سرپرست يا داراي سرپرست ناصالح
این راهبرد به نوعی به احیای اصل 15 قانون اساسی بر می گردد اما راهکار " توجه " چگونه می تواند باشد ؟
آیا این دیدگاه با نگرشی که اساسا به مدیران بومی اعتمادی ندارد و به عنوان مثال استاندار اردبیل از سمنان آورده می شود چگونه می تواند قابل جمع باشد ؟!
در راهبرد هشتم از تبیین یک رویکرد جدید برای احیای فعالیت های پرورشی سخن به میان آمده است و از سوی دیگر خانم کشاورز در بیان مسائل یکی از مشکلات آموزش و پرورش را تفکیک پرورش و آموزش دانسته اند . آیا بهتر نبود به طور مشخص تر از نقش معلمان در این چرخه نام می بردند به جای آن که نقش اصلی را به صورت مبهم به متربیان بدهند ؟!
از راهبرد نهم چنین برمی آید که پی گیری مطالبات فرهنگیان در ايجاد یک نظام فراگير اطلاع‌رساني تعریف می شود .
سوال این است که نقش تشکل های مستقل معلمان در این طراحی مدل چگونه تعریف و تبیین می شود ؟
نقش نهادهای اطلاعلاتی و امنیتی در این نظام جامع اطلاع رسانی چگونه بیان می شود ؟
در راهبرد دهم از همه نهادها نام برده شده است غیر از تشکل های معلمان !
آیا خانم کشاورز که درصدد یک تعریف جدید از فلسفه تعلیم و تربیت هستند نمی خواهند که قرائت دیگر و یا جدیدی را در این زمینه از سوی افراد دگر اندیش مستقر در تشکل ها پذیرا باشند ؟
آقای علی احمدی بر خلاف فرشیدی که خود دبیر یک تشکل در آموزش و پرورش بود و تشکل ستیزی او زبانزد همه گردیده بود ؛ سعی کرد که ارتباط ضابطه مند و مستمری با تشکل های فرهنگیان داشته باشد و از نظر نگارنده تا حدودی توانست در این امر موفق شود اگرچه ایشان می توانستند از ظرفیت های همه تشکل ها بهره مند شوند .
اما خانم کشاورز در این برنامه موضع صریح و شفاف خود را با این امر مشخص نکرده است .
هر فرد که به عنوان یک وزیر وارد مجموعه آموزش و پرورش می شود و نیز تیم همراه او باید که " تشکل ها " را به عنوان یک واقعیت بپذیرند . نتیجه ستیز با تشکل ها همان بود که بر سر فرشیدی آمد !
دستگاه رسمی باید فاصله خود را با فضای غیر رسمی آموزش و پرورش و مدرسه از طریق ارتباط دوسویه با تشکل ها کاهش دهد . تشکل ها زیاده خواه نیستند . آن ها فقط در پی اجرای قانون در مجموعه هستند .
خانم کشاورز !
آیا وقت آن نرسیده است که از " شعار گرایی " فاصله گرفته و واقعیات را در نظر بگیریم .

سخن روز - سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات



سید محمد خاتمی در دیدار با اعضای جبهه اصلاحات:


لازم می‌دانم بر این نکته تأکید کنم که اصلاح‌طلبان چه در قالب جمع حاضر و چه در قالب سایر تشکلها، باید با قوت در صحنه حضور یافته و به فعالیت خود ادامه دهند.
آنچه که در این ایام رخ داده خود دلیلی است محکم برای حضوری قوی‌تر در صحنه با شعار اصلاح طلبی؛ چرا که ما همه دلبسته به انقلاب هستیم نه پشیمان از انقلاب.
این انقلاب مایه افتخار ما ایرانیان است، حرکتی مردمی‌ برای رسیدن به استقلال، آزادی و پیشرفت، در عین پایبندی به موازین دینی با هدایت رهبری بزرگ.
آنچه موجب می‌شود اصلاح‌طلبان قوی‌تر از قبل در صحنه بمانند این است که امروز مدعیان و احیانا متصدیان بی‌اعتقاد به انقلاب و راه امام(ره) و یا افرادی که از انقلاب پشیمان‌اند با تمام قوا در صدد مسخ و تحریف انقلاب‌اند، اگرچه در ظاهر خود را انقلابی می‌دانند.
جمهوری اسلامی‌ در عصر پذیرش اصل حاکمیت مردم بر سرنوشت خود و عصر نفی استبداد و خودکامگی به عنوان شاهکار حرکت آزادی‌خواهی مردم ایران به رهبری حضرت امام(ره) مطرح شد و با تکیه بر رأی مردم به عنوان محور و مدار در کنار ارزشهای اسلامی ‌به سرعت نگاه‌ها را به خود معطوف ساخت.
آنچه امروز مایه نگرانی است خطری است که جمهوری اسلامی‌، یعنی هم جمهوریت و هم اسلامیت را تهدید می‌کند.
امروز باید مصمم‌تر از پیش بر خواسته به حق جنبش اصلاح‌طلبی یعنی "تغییر" پای فشاریم. مراد ما از تغییر همانگونه که از ابتدا گفتیم و در انتخابات اخیر هم بر آن تأکید کردیم بازگشت دوباره به اصول قانونی اساسی و آرمانهای امام و انقلاب است.
مگر آنچه مردم در انتخابات فریاد زدند چیزی جز این بود؟ مگر مردم چیزی جز حاکمیت رأی مردم و عدالت و کرامت انسان و اخلاق و بازگشت به اصول قانونی اساسی و حتی بازگشت به مسیر رسیدن اهداف سند چشم انداز مطالبه کردند؟
تمامی ‌آنچه امروز نظاره‌گر آن هستیم، انگیزه‌ای بسیار قوی است برای پافشاری مردم بر خواسته‌های به حق خویش و مایه قوت و اعتبار بیشتر جنبشی که خواستار تغییر جهت‌گیری نظام به سمت احیاء اصول متروک و زیر پا گذاشته شده قانون اساسی و ارزشهایی است که از امام آموخته‌ایم.
امروز هم سخن ما این است که شائبه بی‌اثر شدن رأی مردم در نظام باید برطرف شود و اعتماد خدشه دار شده مردم به عنوان مهم‌ترین پایگاه و پشتوانه اعتبار نظام به سرعت ترمیم شود.
اتفاقاً این حرف حرف انقلابی است و هرکس خلاف آن را دنبال کند، بر ضد انقلاب و مسیری که امام و مردم در انقلاب برگزیدند، حرکت می‌کند.
بی‌اعتنایی آشکار به نظر خیرخواهان و برخوردهای نامناسب زیان‌های هنگفتی را متوجه نظام ساخت؛ دشمنی با انقلاب و نظام امری است که همواره پس از پیروزی انقلاب به اشکال نظامی، تبلیغاتی و سیاسی و ... وجود داشته و دارد، اما تلاش برای نسبت دادن حرکت آرام و متین مردم در اعتراض به نتایج انتخابات به اغتشاشی که عامل بیرونی دارد اشتباهی بسیار بزرگ و توهمی‌ زیان‌بار وپرهزینه برای نظام بود.
از ابتدای استقرار جمهوری اسلامی ‌در ایران، بزرگترین هدف دشمنان نظام جدایی مردم از حکومت و حذف سرمایه‌های اجتماعی کشور بوده است.
آیا آنچه امروز شاهد آن هستیم و همه خیرخواهان نسبت به وقوع آن هشدار داده‌اند جز این است که چهره نظام در جهان غیرمنطقی، خشن، ناسازگار با معیاری مسلم انسانی و اخلاقی، بی‌اعتنا به رأی مردم و حتی بی‌اعتنا به قوانین و موازین خود نشان داده می‌شود؟ تهاجم یک طرفه به مردم و نیروهای مورد علاقه مردم و تبلیغات ناجوانمردانه تمامی‌ دستگاه‌ها و تریبونهای در دست حکومت بر علیه چهره‌های محبوب و ارزشمند کشور و وابسته نشان دادن اعتراضات مردمی ‌به جریانات پلید و خطرناک تنها با هدف توجیه برخوردهای خشن، غیر قانونی و انحصار طلبانه است.
آنچه تاکنون رخ داده از جمله برگزاری دادگاه‌های کذایی از سوی هیچ یک از علمای بزرگ دینی، نخبگان حوزه و دانشگاه و جامعه و فرهیختگان، جریان‌های مستقل سیاسی و حتی افکار عمومی‌ مورد پذیرش و تأیید قرار نگرفته است و این خود نشانگر اشتباه بزرگی است که رخ داده است.
حقوقدانان برجسته و فرهیختگان جامعه، به اتفاق روند بازداشت‌ها، نگهداری دستگیرشدگان، برخورد با خانواده‌ها و وکلای آنها و برگزاری دادگاه را با استدلالهای روشن حقوقی زیر سؤال برده‌اند و این هشداری است جدی به نظام که به فکر چاره‌اندیشی باشد.
جریانی خاص امروز به هر روشی و با هر نسبت ناروایی قصد دارد چهره‌های خوش سابقه نظام را به جرم دفاع از حقوق مردم دشمن معرفی کند! این مایه سرافکندگی است که کسانی امروز به خاطر دفاع از حقوق مردم و خواست تطبیق روش‌ها با اصول قانون اساسی، آیین دادرسی و حقوق شهروندی مورد حمله‌ای اینچنین ناجوانمردانه قرار گرفته‌اند.
تریبون مقدس نماز جمعه در اختیار عده‌ای قرار گرفته که به شخصیتهای برجسته نظام و مراجع بزرگوار شیعه اهانت کرده و حتی در مقام دادستان خواستار برخورد با آنان می‌شوند، حال آنکه خود در پیشگاه وجدان عمومی ‌متهم به خیانت در امانت‌اند. مگر همین‌ها نبودند که با گستاخی تمام مرجعی بزرگوار را که افتخار عالم تشیع است دست نشانده انگلیس معرفی کردند؟و بحمدالله در نزد مردم هم از اعتباری برخوردار نیستند.
در جریان حوادث پس از انتخابات به آیت الله شاهرودی که برایشان احترام قائلم تذکر دادم و ایشان را به عنوان مسؤول قوه قضائیه مورد خطاب قرار داده و خواستار رعایت اصول قانون اساسی و موازین آئین دادرسی و حقوق شهروندی در برخوردها شدم و اینکه جلو با اهانت‌ها، دستگیری‌ها و نگهداری‌های غیرقانونی متهمان و برگزاری دادگاه‌های ناسازگار با موازین را بگیرند، شدم و صد افسوس که ایشان در پایان دوران مسئولیتشان که به اعتقاد من می‌توانستند بسیار پرشکوه‌تر منصب را ترک کنند نخواستند یا نتوانستند اقدام کنند.
حرفی که امروز هم خواست مردم و ما از رئیس محترم جدید قوه قضائیه است، جلوگیری از سم‌پاسی و فضاسازی برای تخریب افراد با نسبت های ناروا و یک سویه خلاف قانون و شرع و نیز رعایت موازین از جمله آیین دادرسی در بازداشت و محاکمات است.
نمی‌توان براساس اعترافاتی که به اصل آن اشکالات جدی حقوقی و قانونی وارد است یک سویه همه را مورد تهاجم قرار داد، بی آنکه کوچکترین حقی برای دفاع در نظر گرفته شود.
از سوی دیگر انتظار مردم تشکیل دادگاه‌های علنی برای رسیدگی به جنایات مسلم و مشمئز کننده‌ای است که همگان شاهد آن بوده‌اند از جمله به رگبار بستن مردم در خیابان‌ها، دستگیری‌های خلاف قانون، بازداشتگاه‌های غیر استاندارد، جنایات مسلمی‌که مورد اعتراف همه است و آنچه که موجبات لطمات سنگین روحی به ملت و خدشه به اعتماد عمومی‌شده است. آیا این بود آن چهره اسلام رحمانی که مدعی دفاع از اخلاق و حقوق اساسی مردم و آزادی بیان و امنیت در جامعه بود؟!
متأسفانه در جریان انتخابات و وقایع پس از آن انحرافات بسیار بزرگی وجود داشته و دارد.
رسالت اصلاح‌طلبان و تمامی ‌خیرخواهان جامعه مقابله با این انحرافات برای حفظ اصول واقعی نظام و ترمیم اعتماد مردم است و در این راه پرداخت هیچ هزینه‌ای زیاد نیست و ما هم از هیچ هزینه‌ای دریغ نخواهیم کرد تا انشاء‌الله انقلاب با کمترین هزینه به مسیر اصلی خود بازگردد و راه خود را ادامه دهد.
به صراحت تأکید می‌کنم حذف دلبستگان به انقلاب با این عناوین بی‌اساس بزرگ‌ترین توطئه علیه انقلاب است و نتیجه آن سوق دادن نیروهای اجتماعی به سوی جریاناتی است که با اصل انقلاب و نظام در تعارض‌اند.
همواره سخن ما در مجامع بین‌المللی دفاع از اسلام به عنوان مدافع حقوق مردم و ارزش‌های انسانی بود و الگو و نمونه کار جمهوری اسلامی ‌ایران بود در مقابل سایر جریان‌هایی متحجر، افراطی و ضد انسانی که به نام اسلام شکل گرفته بود؛ اما با این رفتارها چه جای دفاعی باقی گذاشته‌اند؟
ما باید علی‌رغم تمام فشارهایی که برای بیرون کردن اصلاح‌طلبان و عقلای منصف از صحنه وارد می‌شود در صحنه بمانیم و با فریاد زدن، تذکر دادن و مذاکره هزینه‌ها را برای بازگشت انقلاب به مسیر اصلی خود کاهش دهیم.
ان‌شاء‌الله مسئولان نظام هم با پایان دادن به روشهای غلط و آزادی زندانیان و پایبندی به موازین و اصول قانون اساسی و برخورد جدی با خاطیان و جنایتکاران اصلی این راه را هموار سازند و اعتماد لطمه خورده مردم را با تدبیر و حسن نیت ترمیم کنند.
منبع :
http://www.mowjcamp.com/article/id/23085

نقدی بر برنامه های ارائه شده توسط سوسن کشاورز ؛ وزیر پیشنهادی آموزش و پرورش ( 1 )


نقدی بر برنامه های ارائه شده توسط وزیر پیشنهادی
" آموزش و پرورش "


خانم کشاورز ، وزیر پیشنهادی احمدی نژاد برنامه های خود را ضمن بیان مسائل پیش روی آموزش و پرورش در 10 راهبرد ارائه کرده است :
« جزئيات برنامه‌هاي سوسن كشاورز، وزير پيشنهادي آموزش و پرورش اعلام شد. به گزارش خبرنگار اجتماعي باشگاه خبري فارس "توانا "، در مقدمه برنامه پيشنهادي سوسن كشاورز آمده است: تربيت بخشي از جريان آفرينش آدميان براي تحقق هدف آفرينش يعني دستيابي به قرب الي‌الله است؛ در اين راستا تربيت از يك سو از طريق شناسايي منابع هستي‌بخش وجود آدمي و كمك به شناخت و توسعه و بكارگيري شيوه‌هاي دستيابي به آنها و از سوي ديگر با شناخت منابع هستي‌زدا در زندگي انسان و معرفي و تسهيل ساز و كارهاي پرهيز از آنها، به تداوم و تكامل هستي انسان مدد مي‌رساند؛ تربيت زمينه‌ساز بروز و ظهور و شكوفايي مناسب فطرت پاك آدمي در راستاي هدايت افراد جامعه براي انتخاب آگاهانه و آزادانه مباني و ارزش‌هاست. معرفي تربيت به عنوان رسالت اصلي انبياء و مأموريت نخستين اديان الهي سبب مي‌شود كه تربيت جهت‌دهنده و بنيان اساسي ديگر نهادهاي اجتماعي محسوب شود بنابراين بي‌ترديد موفقيت ساير نهادهاي اجتماعي در ارايه كاركرد اصلي خود در راستاي دستيابي به حيات طيبه، مستلزم كمك جريان تربيت به آنهاست؛ بدين منظور مقام معظم رهبري نيز در بيانات ارزشمند خويش تاكيد دارند كه "كار آموزش و پرورش مهمترين كار كشور است " و همچنين رئيس جمهور مي‌فرمايند "اصلي كه بايد بسازد و پايه‌هاي آينده را بنا كند آموزش و پرورش است اگر اين جريان در مسير خود با استحكام جلو برود، هيچ گاه در هيچ جايي آسيب نخواهيم ديد ". براي آنكه نظام آموزش و پرورش به عنوان يكي از دستگاه‌هاي اصلي تحقق جريان تربيت در كشور، موفقيت لازم را در دستيابي به اهداف مورد‌نظر در راستاي ماموريت اصلي خويش كه همان فراهم نمودن زمينه كسب شايستگي‌هاي لازم جهت دستيابي افراد 17 ـ 6 سال به مرتبه قابل قبولي از حيات طيبه به صورت نظام‌مند، همگاني، عادلانه و الزامي است، در ساختارهاي كارآمد و اثربخش، به دست آورد، ‌بايد برنامه مشخصي را تدوين كرد و در راستاي عملياتي نمودن محتواي برنامه، سياستگذاري‌هاي لازم را در اين نظام اتخاذ كرد. بديهي است انجام هرگونه برنامه‌ريزي در وزارت آموزش و پرورش مستلزم عنايت ويژه به محورهاي شامل تكيه بر مفاد آموزه‌هاي بنيادي و اصيل اسلامي، تكيه بر رهنمودهاي امام امت (ره) و منويات مقام معظم رهبري در ديدگاه‌هاي رياست محترم جمهوري، بررسي و تحقيق دقيق از وضعيت موجود نظام آموزش و پرورش چالش‌ها و مسائل آن، توجه همه جانبه به تحولات ملي و جهاني و مورد نظر قرار دادن خط مشي‌هاي اساسي مطرح شده در اسناد بالادستي كشور مرتبط با نظام آموزش و پرورش است. *مسائل فراروي نظام آموزش و پرورش كشور آموزش و پرورش در شرايط كنوني با برخي معضلات و مشكلات روبروست كه به برخي از آن اشاره مي‌شود: ـ ضعف در سياست‌گذاري و برنامه‌ريزي مبتني بر معيارهاي فلسفه تربيت متناسب با جامعه اسلامي ايران به عنوان "چارچوب نظري راهنماي هدايت و ساماندهي انواع تربيت در راستاي ايجاد هماهنگي و انسجام بين انواع فعاليت‌ها و برنامه‌هاي گوناگون تربيتي و برقراري رابطه شايسته ميان آنها با فرهنگ و نظام فكري و ارزشي مقتضيات بومي در جامعه اسلامي ايران با توجه به تأكيدات مقام معظم رهبري كه مي‌فرمايند "آموزش و پرورش كنوني ما ساخته و پرداخته فكر ما، برنامه‌هاي ما و فلسفه‌هاي ما نيست و بناي كار بر آن فلسفه‌اي نبود كه ما امروز دنبال آن هستيم " و در رهنمودي ديگر مي‌فرمايند "بهترين و برجسته‌ترين فكرها بايد بنشينند براي آموزش و پرورش طراحي كنند بايد فلسفه آموزش و پرورش اسلامي واضح باشد و براساس اين فلسفه افق آينده آموزش و پرورش كشور روشن باشد معلوم باشد ما دنبال چه هستيم و كجا مي‌خواهيم برويم و براساس آن خط‌كشي بشود برنامه‌ريزي بشود و راه‌ها مشخص بشود ". ـ حضور كمرنگ نظام ارزشي جامعه اسلامي در بسياري از برنامه‌ها و دچار شدن به تقليد و يا التقاط و عدم ‌بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي مفاهيم ارزشي موجود در آموزه‌هاي ديني در محتواي برنامه‌هاي درسي و روش‌هاي ياددهي و يادگيري ـ ابهام در جايگاه مناسب نهاد آموزش و پرورش در جامعه ـ بي‌سوادي در فرآيند سياستگذاري، برنامه‌ريزي و اجرا و سليقه‌اي عمل كردن ـ‌ تفكيك بين فعاليت‌هاي آموزشي و پرورشي ـ عدم هماهنگي لازم بين نهاد آموزش و پرورش با ساير عوامل دخيل در جريان گسترده تربيت (آموزش عالي خانواده، رسانه،‌ مسجد و غيره) ـ‌ عدم حاكميت رويكرد يك‌پارچه‌نگر و هماهنگ در سياستگذاري‌ها و برنامه‌ريزي‌ها ـ‌ عدم توجه لازم به تقويت مصونيت بخشي و خودكنترلي در دانش‌آموزان با توجه به تحولات رخ داده در عرصه جهاني ـ مشاركت ضعيف عوامل دروني مدرسه در تصميم‌گيري‌ها و تصميم‌سازي‌ها در سطوح بالا ـ عدم توجه به مصالح تربيتي در برنامه‌ريزي‌ها و سياستگذاري‌ها ـ عدم سياست‌گذاري مطلوب در راستاي تقويت انديشه‌ورزي، عقلانيت، خلاقيت و حاكميت نگرش حافظه محور در فرايند ياددهي و يادگيري ـ تمركزگرايي افراطي و بي‌توجهي به مقتضيات بومي و محلي و عدم توجه به بسط عدالت تربيتي ـ آرمان‌گرايي غيره واقع‌بينانه در سياست‌ها و برنامه‌ها ـ وجود نگاه مصرفي به آموزش و پرورش و عدم نگاه سرمايه‌اي به ويژه در مسئولان و تصميم‌گيران ـ عدم سرمايه‌گذاري لازم در راستاي دستيابي دانش‌آموزان به شايستگي‌ها و توانمندي‌هاي لازم جهت تكميل و تعالي هويت انساني اسلامي و ملي خويش ـ عدم بهره‌مندي مناسب و تجربيات دانش ايده‌هاي متفكران، صاحبنظران و كارشناسان زبده لذا با ملاحظه موارد فوق‌الذكر برنامه اينجانب در آموزش و پرورش در قالب راهبردها و راهكارها در راستاي حل مسائل و دستيابي به وضعيت مطلوب به شرح ذيل عنوان مي‌شود. *راهبرد يك: تحقق تحول بنيادين در مولفه‌هاي اصلي نظام آموزش و پرورش با نظر به محتواي اسناد تحولي تدوين شده ‌راهكارها: 1-1- تأييد و تصويب نهايي اسناد فلسفه تربيت، فلسفه تربيت رسمي و عمومي، رهنامه و سند ملي از طريق مراجع ذي‌ر‌بط 2-1- انجام پروژه‌هاي تحقيقاتي ذيل هر يك از مؤلفه‌هاي اصلي نظام آموزش و پرورش در راستاي عملياتي نمودن مباني نظري مطرح شده در اسناد تحول 3-1- بسترسازي براي اصلاح اهداف، محتوا، روش‌ها، ساختار، مديريت و قوانين و مقررات متناظر با يافته‌هاي حاصل از نتايج پروژه‌هاي تحقيقي مرتبط با اسناد تحول نظام آموزش و پرورش *راهبرد 2: تأكيد بر توسعه كيفي تعليم و تربيت راهكارها: 1-2- تدوين برنامه‌ها براساس پژوهش‌هاي كاربري و منطبق با دانش روز آموزش و پرورش، آخرين تحولات در عرصه جهاني و بكارگيري فناوري‌هاي نوين 2-2- بازنگري در نظام بودجه‌ريزي، كنترل و نظارت مالي در آموزش و پرورش 3-2- افزايش و هدفمند كردن اعتبارات پژوهشي در بودجه آموزش و پرورش 4-2- برنامه‌ريزي و تصميم‌گيري مبتني بر پژوهش و طراحي راهكارهاي علمي در كاربست نتايج، پژوهش‌ها براي رشد شاخص‌هاي تعليم و تربيت 5-2- بهره‌گيري از توانمندي‌هاي نخبگان با تشكيل اتاق فكر در حوزه صف و ستاد در راستاي هر يك از مسائل‌هاي اساسي نظام آموزش و پرورش 6-2- سازماندهي انتصابات به ويژه در حوزه مديريت آموزش و پرورش با تأكيد بر شايسته‌سالاري 7-2- بهره‌گيري از توانمندي‌هاي مجموعه آموزش و پرورش (صف و ستاد) در اداره امور با تأكيد بر ارتقاء بخشي با فعاليت‌هاي تربيتي 8-2- اصلاح ساختار دوره‌هاي تحصيلي و تأكيد بر قرار گرفتن دوره پيش‌دبستاني به عنوان دوره آموزش عمومي اجباري *راهبرد 3: توسعه و تقويت مشاركت مردمي و بهره‌گيري از ظرفيت‌هاي بخش غيردولتي در فعاليت‌هاي آموزش و پرورش راهكارها: 1-3- فراهم كردن زمينه استفاده از امكانات و ظرفيت‌هاي سازمان‌هاي دولتي و غيردولتي به منظور كاهش هزينه‌ها و افزايش درآمدها و سرمايه‌ها 2-3- پي‌گيري براي پرداخت يارانه سود تسهيلات به سرمايه‌گذاري بخش خصوصي (مدارس غيردولتي) و تعاوني 3-3- تشويق خيرين مدرسه‌ساز و مدرسه‌دار و احيا و گسترش سنت حسنه وقف 4-3- ساماندهي و اصلاح شيوه‌هاي واگذاري و توسعه بخش غيردولتي 5-3- توسعه دامنه همكاري‌هاي بين‌المللي در حوزه‌هاي علمي و آموزشي با استفاده از فرصت‌هاي سازمان‌‌هاي منطقه‌اي و بين‌المللي 6-3- جهت‌گيري صندوق ذخيره فرهنگيان به سمت رفع نيازهاي فعلي زندگي معلمان و فرهنگيان علاوه بر سودآوري موجودي هر يك از فرهنگيان 7-3- كسب مجوزهاي لازم براي فروش دارايي‌هاي مازاد بر نياز براي پشتيباني از توسعه سطح معيشت فرهنگيان *راهبرد 4: اصلاح نظام جذب،‌ نگهداشت و توسعه منابع انساني راهكارها: 1-4- بازنگري در نحوه جذب نيروي انساني با تأكيد بر توانمندي‌هاي اخلاقي،‌ مهارت‌هاي حرفه‌اي و صلاحيت‌هاي علمي 2-4- توسعه مراكز تربيت معلم و گسترش آموزش‌هاي ضمن خدمت معلمان 3-4- تلاش در راستاي ارتقاء مستمر توانمندي‌هاي حرفه‌اي و تخصصي معلمان و صيانت از منزلت معلمان 4-4- حمايت از نخبگان فرهنگي و اعطاي تسهيلات به معلمان خلاق و نوآور 5-4- توسعه دامنه مسئوليت معلمان در طراحي و اجراي برنامه‌ها در سطح مدرسه، منطقه، استان و كشور براساس رويكرد برنامه‌ريزي درسي مبتني بر مدرسه 6-4- ارتقاء منزلت معلمان با مجهز نمودن آنان به توانمندي‌ها و شايستگي‌هاي مورد نياز امر مربيگري *راهبرد 5: توسعه عدالت تربيتي (آموزش و پرورش) راهكارها: 1-5- پيگيري در راستاي ريشه‌كن كردن مدارس كپري در كشور 2-5- اولويت‌ قرار دادن تخصيص امكانات و تجهيزات و جذب نيروي انساني جهت مناطق محروم 3-5- توجه به خرده فرهنگ‌ها، مقتضيات محلي، بومي و جنسي، پاسخ‌گويي به نيازهاي دانش‌آموزان داراي نيازها و استعدادهاي ويژه فاقد سرپرست يا داراي سرپرست ناصالح *راهبرد 6: توجه به خانواده به عنوان ركن تربيت راهكارها: 1-6- مشاركت فعال خانواده‌ها در اجرا، هدف‌گذاري، برنامه‌ريزي و ارزشيابي از برنامه‌ها و اقدامات در جريان تربيت 2-6- فراهم كردن زمينه اجرايي قوانين جهت توسعه نقش خانواده‌ها در مديريت مدارس *راهبرد 7: اصلاح و بهسازي قوانين و مقررات و ضوابط فرآيند انجام امور با تأكيد بر مديريت نيمه متمركز و اصلاح الگوي مصرف راهكارها: 1-7- توسعه مدارس هيات امنايي به منظور افزايش كارآمدي، تسهيل و روان‌سازي تصميم‌گيري‌ها و تصميم‌سازي‌ها و توسعه اختيارات مديران مدرسه 2-7- الزام تمامي‌ بخش‌هاي آموزشي به تدوين پيوست فرهنگي براي اصلي‌ترين طرح‌ها و برنامه‌ها 3-7- بهره‌گيري از فناوري‌هاي نوين و بكارگيري آموزش‌هاي مجازي جهت انتقال مطالب و تجربيات مفيد به دانش‌آموزان، معلمان، كاركنان و اولياء در راستاي نهادينه سازي فرهنگ اصلاح الگوي مصرف 4-7- تلاش در جهت بسترسازي مناسب براي تحقق رويكرد مديريت مشاركت در اداره امور مدارس *راهبرد 8: تأكيد بر تربيت دانش‌آموزان با برجستگي‌هاي اخلاقي، علمي، ديني، اجتماعي و داراي سلامت جسماني و رواني براساس آموزه‌هاي ديني در اجراي بيانات مقام معظم رهبري راهكارها: 1-8- تدوين نهايي و تأييد سند برنامه درسي ملي در مراجع ذيربط 2-8- اصلاح محتواي كتب درسي در راستاي ارتقاء سطح معرفت‌هاي ديني و علمي و برجستگي‌هاي اخلاقي و تقويت توانمندي‌هاي عقلاني و مهارت‌هاي اجتماعي دانش‌آموزان 3-8- عملياتي نمودن ارزشيابي توصيفي و كيفي در كليه مدارس در مقاطع ابتدايي و راهنمايي 4-8- گسترش بكارگيري روش حل مسائل و روش‌هاي ياددهي ـ يادگيري فعال در مدارس در تمامي دوره‌هاي تحصيلي 5-8- تبيين رويكردي جديد براي احياي فعاليت‌هاي پرورشي و شكوفايي استعدادهاي برتر فردي متربيان در ساحت‌هاي مختلف تربيتي 6-8- تبديل طرح سنجش سلامت و آمادگي تحصيلي نوآموزان بدو ورود به دبستان به برنامه *راهبرد 9: ايجاد نظام فراگير اطلاع‌رساني و دريافت و پاسخگويي و پي‌گيري مطالبات فرهنگيان پيشنهادي مردمي و رهنمودهاي مسئولان راهكارها: 1-9- ايجاد شبكه ارتباطي جهت دريافت نظرات و پيشنهادهاي فرهنگيان و مردم 2-9- برگزاري نشست‌هاي استاني مسئولين و آموزش و پرورش با فرهنگيان و اولياء 3-9- ايجاد سازوكار مناسب براي برقراري ارتباط مناسب با رسانه‌ها *راهبرد 10: تعامل فعال با بخش‌هاي اثرگذار در امر تعليم و تربيت شامل نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي و كميسيون‌هاي مربوطه و حوزه‌هاي علميه راهكار‌ها: 1-10- ايجاد تعامل و هماهنگي لازم با نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي بالاخص با كميسيون آموزش و تحقيقات 2-10- زمينه‌سازي جهت مشاركت فعال حوزه علميه در برنامه‌هاي آموزش و پرورش از جمله (تأليف كتاب‌هاي درسي، طراحي فعاليت‌هاي پرورشي، تعميق ارزش‌هاي ديني در برنامه مدارس) »

در مورد مسائل گفته شده ذکر چند نکته لازم است :
اذعان به این مساله که جایگاه آموزش و پرورش در جامعه مشخص نیست و این که در فرآیند سیاست گزاری ، برنامه ریزی و اجرا سوادی اعمال نشده و سلیقه ای عمل شده است ؛ در واقع بیان این مساله است که آموزش و پرورش ما بیش از آن که " تخصصی و حرفه ای " باشد ؛ ایدئولوژیک و سیاسی است .
این که آموزش و پرورش از یکدیگر تفکیک و به عبارت بهتر جدا شده است !
این که خود کنترلی و یا سانسور در رفتار دانش آموزان وجود دارد .
این که در این وزارتخانه از دانش ايده‌هاي متفكران، صاحبنظران و كارشناسان زبده استفاده نشده است !
و این که مدرسه اصولا در فرآیند تصمیم سازی ها و تصمیم گیری ها نقشی ندارد !
در مجموع می توان گفت خانم کشاورز در اکثریت موارد به مسائل پیش روی این وزراتخانه تا حدود بسیار زیادی واقف است و توانسته است صورت مساله را تا حد زیادی تعریف کند .
اما نکته مهم که در این میان مغفول مانده است همانا " بحران اعتماد " در لایه ها و عناصر درون نظام آموزشی است .
شاید انتظار بیان این مساله از سوی خانم کشاورز که قرار است نماینده دولتی باشد که خود از بحران مشروعیت رنج می برد کمی غیر واقع بینانه و بیش ازانتظار باشد !
اما مهم این است که از واقعیت نمی توان فرار کرد !
هر وزیری که در این مجموعه برسر کار بیاید و به هر جناح فکری تعلق داشته باشد باید این واقعیت را بپذیرد که بدون جلب اعتماد معلم و به تبع آن دانش آموز هیچ کاری از پیش نخواهد برد !
قبلا هم گفته ام که " شکاف میان اداره و مدرسه " یک شبه ایجاد نشده است ؛ اما به مرور و با تغییر شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه به سوی تک صدایی و تک قطبی شدن به ابعاد آن افزوده شده است !
اما راهبردهای ارائه شده توسط ایشان آن قدر وسیع هستند که هر مساله و هر موردی را در آن می توان گنجانید !
راهبردهای ارائه شده توسط خانم کشاوزر به غیر از چند مورد خاص اکثرا توسط وزرای قبلی بیان شده است و نکات جدیدی نیستند !
بهتر بود خانم کشاورز به جای کلی گویی چند برنامه مشخص و عملیاتی را مشخص می کرد .
البته مشکل این است که تجارب وزرای قبلی نشان داده است که به علت جایگاه معمولا نازل وزیر آموزش و پرورش در میان اعضای دیگر کابینه ، نقش آن ها معمولا و به تدریج کم رنگ می شود و در نهایت با آن که وزیر سعی می کند تحولی در وضعیت موجود به وجود بیاورد اما نمی تواند تغییری در روزمرگی جاری آن به وجود بیاورد . بنابراین سعی می شود که در بیان برنامه ها آن قدر کلی گویی شود تا بتوانند در مقابل منتقدان آینده راه فراری داشته باشند !
این بحث ادامه دارد ...

حکایت زندگان !










مسافری در شهر بلخ جماعتی را دید که مردی زنده را در تابوت انداخته و به سوی گورستان می برند و آن بیچاره مرتب داد و فریاد می زند و خدا و پیغمبر را به شهادت می گیرد که « والله، بالله من زنده ام! چطور می خواهید مرا به خاک بسپارید؟»اما چند ملا که پشت سر تابوت هستند، بی توجه به حال و احوال او رو به مردم کرده و می گویند: « پدرسوخته ی ملعون دروغ می ‌گوید. مُرده !»مسافر حیرت زده حکایت را پرسید. گفتند: «این مرد فاسق و تاجری ثروتمند و بدون وارث است. چند مدت پیش که به سفر رفته بود، چهار شاهد عادل خداشناس در محضر قاضی بلخ شهادت دادند که ُمرده و قاضی نیز به مرگ او گواهی داد. پس یکی از مقدسین شهر زنش را گرفت و یکی دیگر اموالش را تصاحب کرد. حالا بعد از مرگ برگشته و ادعای حیات می کند. حال آنکه ادعای مردی فاسق در برابر گواهی چهار عادل خداشناس مسموع و مقبول نمی افتد. این است که به حکم قاضی به قبرستانش می‌بریم، زیرا که دفن میّت واجب است و معطل نهادن جنازه شرعا ً جایز نیست!»
منبع : کتاب کوچه /ب2/ص ۱۴۶۳

مسئولان به جای " استحاله مساله " به فکر " حل مساله " باشند !


تحرک در صنف کارگر برای قبولاندن اصل تورم به مسئولان ...

برخی از مسئولان از مرحله " محو مساله " به " استحاله مساله " به جای " حل مساله " رسیده اند .

مسئولان باید با جامعه صداقت داشته باشند و همیشه بدانند که گفتار و عملکرد آن ها در یک " اتاق شیشه ای " قرار دارد و هرگز از اذهان فراموش نخواهند شد !



دو نفر داشتند سر این که در حوض آبی وجود دارد و یا ندارد بحث می کردند .

یکی می گفت : " من برای شما هفتاد دلیل می آورم که در این حوض آب وجود ندارد !

طرف مقابل گفت من یک دلیل می آورم ! او را برداشت و داخل حوض انداخت و گفت حالا آب هست یا نیست ...

( به نقل از آیت الله صانعی )

شاید حکایت جامعه ما نیز همین باشد !

این جا را بخوانید :

۱۳۸۸/۰۶/۰۴

« تشکیل جلسه فوری برای افزایش مجدد دستمزد

عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار از درخواست تشکیل فوری جلسه توسط شورای عالی کار برای افزایش دوباره حداقل دستمزد کارگران در سال جاری خبر داد.

علی دهقان کیا در گفتگو با مهر درباره آخرین تصمیم شورای عالی کار در اسفند ماه سال گذشته برای افزایش حداقل دستمزد کارگران گفت: با توجه به اینکه برای سالجاری دوبار دستمزد اعلام شد و بر اساس نظر بانک مرکزی در مصوبه دوم دستمزدها را 20 درصد افزایش دادند، برنامه ریزی امکان افزایش مجدد دستمزد در صورتجلسه گنجانده شد.

عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار اظهار داشت: اخیرا نیز توسط بانک مرکزی کاهش مجدد نرخ تورم نقطه ای و رسیدن آن به 14 درصد مطرح شده است که می خواهیم بدانیم به نظر بانک مرکزی کاهش در قیمتها چگونه اتفاق افتاده است؟

دهقان کیا ادامه داد: کاهش نرخ تورم نقطه ای به 14 درصد بیشتر به حرف شبیه است تا واقعیت، چون در حال حاضر هزینه های مربوط به خانوارها از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، تحصیل، حمل و نقل، درمان و غیره نه تنها نسبت به مدت مشابه در سال گذشته کاهش نیافته بلکه افزایش نیز یافته است.

به گفته وی، بر اساس ماده 41 قانون کار در زمان تعیین حداقل دستمزد کارگران باید علاوه بر نرخ تورم اعلام شده توسط مرکز آمار، سبد هزینه های خانوار و یا حداقل معیشت نیز در نظر گرفته شود.

این مقام مسئول کارگری خاطر نشان کرد: بانک مرکزی و هر نهاد دیگری که خود را مسئول اعلام نرخ می داند بگوید در سبد هزینه های خانوار چه چیزی ارزان شده است؟

دهقان کیا ادامه داد: برای دستمزد امسال کارگران ابتدا افزایش 25 درصدی حداقل دستمزد را ابطال کردند و حال نیز از کاهش نرخ تورم سخن می گویند.

عضو هیئت مدیره کانون شوراهای اسلامی کار تاکید کرد: بیش از 7 میلیون و 200 هزار نفر کارگر در این کشور زندگی می کنند که سرنوشت مزدی برای آنها مهم است و می خواهند بدانند بانک مرکزی چگونه گوشت، مرغ، شیر، روغن نباتی و سایر اقلام مصرفی خانوارها را ارزان شده می داند.

وی خواستار تشکیل فوری جلسه شورای عالی کار و عملی شدن وعده این شورا برای افزایش دوباره دستمزدها شد و بیان داشت: کارگران درخواست دارند تا هر میزانی که به گرانی ها افزوده شده به حقوق آنان نیز افزوده شود و این تغییر هرچه سریعتر انجام شود ».




در جریان مناظره انتخاباتی امسال ، یکی از محورهای بحث " نرخ تورم " بود .
آقای احمدی نژاد با ارائه آمارهایی سعی می کرد تا نرخ تورم را زیر 15 درصد و در حدود 14 درصد اعلام کند در حالی که طرف های مقابل این آمار را خیلی بالاتر و در حدود 25 درصد اعلام می کردند .

شاید در هیچ کشوری این چنین سراغ نداشته باشیم که نامزدها روی نرخ تورم این طور چانه بزنند !

سیاست سال هاست که روی خیلی از موضوعات عادی حتی آمار چنبره انداخته است ...

اما نکته مهم این بوده و است که آقای احمدی نژاد تصور می کند هر چه بگوید به جهت جایگاه حقوقی اش کاملا منطبق با واقعیات است و باید بی چون و چرا مورد پذیرش همه قرار گیرد !

به سخنان این نماینده مجلس و عکس العمل مجلس توجه کنید :

تاریخ انتشار: ٤ شهريور ١٣٨٨، ١١:٥٦

کد خبر: ٢٩٢٥ -

طرح تحقیق و تفحص از سفرهای استانی احمدی‌نژاد رای نیاورد

قنبری:متاسفانه در سفرهای استانی شاهد ارائه آمار غیرواقعی هستیم

« پارلمان‌نیوز: نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی امروز ( چهارشنبه) به اجرای طرح تحقیق و تفحص از سفرهای استانی محمود احمدی نژاد رای ندادند.

به گزارش ایلنا، نماینده مردم ایلام در مجلس شورای اسلامی به عنوان یكی از طراحان این طرح در دفاع از آن گفت:« تحقیق و تفحص از سفرهای استانی یكی از موضوعاتی است كه جهت تنویر افكار عمومی از سوی تعدادی از نمایندگان مطرح شده است.»

داریوش قنبری با تاكید بر اینكه یكی از محورهای این طرح علل عملی نشدن وعده‌های استانی رئیس جمهور در دولت نهم می‌باشد، گفت:« تعارض مصوبات استانی با قانون مصوب مجلس از دیگر محورهای تحقیق و تفحص می‌باشد.»

وی با تاكید بر اینكه تحقیق و تفحص به معنای مخالفت با سفرهای استانی نیست البته اگر به خوبی انجام شود، خاطرنشان كرد:« ما یك سری ایرادات را به مصوبات سفرهای استانی داریم كه یكی از آنها اینست مصوباتی كه از سفرهای اول احمدی نژاد داریم، هنوز عملی نشده‌اند.»

وی گفت:« متاسفانه در سفرهای استانی شاهد ارائه آمار و ارقام غیرواقعی هستیم كه ما در عمل این آمارها را ندیده‌ایم.»

نماینده ایلام افزود:« عدم تحقق وعده‌ها منجر به بروز بی‌اعتمادی مردم نسبت به دولتمردان و مسئولین اجرایی شده است.»

پس از دفاع نماینده ایلام، این طرح به رای گذاشته شد كه در نهایت با 84 رای مثبت، 129 رای مخالف و 2 رای ممتنع به تصویب نرسید. درخواست تحقیق و تفحص از سفرهای استانی پیش از این در كمیسیون برنامه و بودجه به تصویب رسیده بود ».



شاید همگان ماجرای " قیمت گوجه فرنگی " و نوع پاسخ های آقای احمدی نژاد را از یاد نبرده باشند !

آقای احمدی نژاد که در آن 4 سال در پاسخ به منتقدان از پاسخ های دم دستی و آماده استفاده می کرد انتظار داشت که در مناظره تلویزیونی و در حضور همگان ، مردم سخنان او را به عنوان یک " کارشناس بزرگ و مسلط " قبول کنند !

متاسفانه اگر در یک سیستم ، فرآیند " بازخورد " کارایی نداشته باشد پس از مدتی عوامل و عناصر تشکیل دهنده این سازوکار در معرض تجزیه و متلاشی شدن قرار می گیرند . تنها راه برای پویایی و یا حداقل ابقای یک سیستم توجه به بازخورد و تصحیح آن بر اساس داده های رسیده است .

حلقه واسط میان لایه ها و اقشار مختلف اجتماعی و حاکمیت در یک ارتباط طولی و عرضی " اعتماد " است و بدون این عنصر واحد امیدی به آینده وجود نخواهد نداشت !

دولت چه تورم را قبول داشته باشد و چه نداشته باشد ؛ تورم معطل حرف های غیرواقعی و قشنگ نخواهد نشست !

برخی از مسئولان از مرحله " محو مساله " به " استحاله مساله " به جای " حل مساله " رسیده اند .

فکر می کنند با دستکاری و یا تغییر اطلاعات می توانند صورت مساله را پاک کنند .

مسئولان باید با جامعه صداقت داشته باشند و همیشه بدانند که گفتار و عملکرد آن ها در یک " اتاق شیشه ای " قرار دارد و هرگز از اذهان فراموش نخواهند شد !

مسئولان فکر نکنند با پایین آوردن غیر واقعی آمارها می توانند مانعی در برابر نتایج بی برنامگی ها و نارضایتی ها ایجاد کنند !

به شرط آن که اصل مساله را پذیرفته باشند ...


۱۳۸۸ شهریور ۳, سه‌شنبه

وضعیت بلاتکلیف و مبهم اجرای قانون مقاوم سازی مدارس ...اگر مجلس ، مجلس بود !


چرا پس از گذشت بیش از ۳ سال از تصویب لایحه مقاوم سازی
مدارس تاکنون فقط یک سوم آن از سوی دولت به وزارت آموزش
و پرورش پرداخت شده است ؟!
چه کسی حافظ و مسئول تامین جان و امنیت فرزندان این کشور
است ...

در تجمعات سال 80 و پس از آن وقتی نمایندگان تشکل ها جهت رایزنی نزد نمایندگان مجلس می رفتند آن ها اعلام می داشتند که به ازای هر افزایشی در پرداخت باید ردیف تامین آن پرداخت نیز مشخص باشد و حتی به تشکل ها اعلام می کردند که شما این ردیف ها و یا منابع را مشخص کنید و ما پس از مشخص شدن و تایید آن ها ، حقوق شما را نیز افزایش خواهیم داد .
این سخنی منطقی است و تا زمانی که سیستم بودجه بندی و تخصیص اعتبارات و نیز اقتصاد آموزش و پرورش بازتعریف نشود تحول خاصی حداقل در عرصه بودجه آموزش و پرورش رخ نخواهد نداد .
اما روی اصلی این یادداشت چیز دیگری است !
سخن از تصویب 4 میلیارد دلار جهت مقاوم سازی مدارس در ۴ سال پیش است .
بر اساس آن چه در مجلس تصویب شده است دولت موظف است تا از محل صندوق ذخیره ارزی مبلغ 3 ميليارد و نهصد و پنجاه و چهار ميليون دلار طي سالهاي 1385 تا 1388 برداشت و در اختیار وزارت آموزش و پرورش قرار دهد تا صرف تخريب و بازسازي مدارس غير استاندارد و مقاوم سازي مدارس بدون استحكام شود .
بنابر تبصره يك اين لايحه مقرر شده است هر سال معادل تعديل قيمتها به مبلغ مصوب سالانه اضافه شود.
خبر را این جا بخوانید :
« اختصاص ۴ ميليارد دلار براي مقاوم سازي مدارسبا مجوز مجلس صورت مي گيرد• برپايه اين مصوبه وزارت آموزش و پرورش بايد اين مبلغ را براي تخريب و نوسازي ۱۳۱ هزار و ۹۳۵ باب كلاس خطرآفرين و مقاوم سازي ۱۲۶ هزار و ۱۰ باب كلاس بدون استحكام هزينه كند • در سال ۱۳۸۵ ، ۶۰۹ ميليون دلار اعتبار و در سالهاي ۸۶ ، ۸۷ و ۸۸ هر سال يك هزار و ۱۱۵ ميليون دلار اختصاص مي يابد گروه اجتماعي - نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به دولت اجازه دادند سه ميليارد و ۹۵۴ ميليون دلار از صندوق ذخيره ارزي براي نوسازي و مقاوم سازي مدارس برداشت كند. به گزارش ايرنا، اين اجازه در قالب لايحه اصلاح ماده يك قانون برنامه چهارم توسعه براي مقاوم سازي مدارس بدون استحكام در جلسه علني روز سه شنبه مجلس تصويب شد. در جلسه علني ديروز، ابتدا كليات اين لايحه و سپس جزئيات آن به ترتيب با ۱۶۱ و ۱۶۴ رأي موافق به تصويب نهايي مجلس رسيد. براساس ماده واحده اين لايحه كه به تصويب رسيد، براي اجراي بند(م) ماده ۵۲ قانون برنامه چهارم توسعه مصوب ۱۳۷۳ به دولت اجازه داده مي شود، مبلغ سه ميليارد و ۹۵۴ ميليون دلار مطابق جدول زير طي سالهاي ۱۳۸۵ تا ۱۳۸۷ از محل صندوق ذخيره ارزي برداشت و در اختيار وزارت آموزش و پرورش ( سازمان نوسازي، توسعه و تجهيز مدارس كشور) قرار دهد. بر پايه اين مصوبه وزارت آموزش و پرورش اين مبلغ را بايد براساس موافقتنامه هايي كه با سازمان مديريت و برنامه ريزي كشور مبادله مي كند براي تخريب و نوسازي ۱۳۱ هزار و ۹۳۵ باب كلاس خطرآفرين ومقاوم سازي ۱۲۶ هزار و ۱۰ باب كلاس بدون استحكام هزينه كند. براين اساس، در سال ۱۳۸۵ ، ۶۰۹ ميليون دلار اعتبار و سالهاي ۸۶ ، ۸۷ و ،۸۸ هرسال يك هزار و ۱۱۵ ميليون دلار اعتبار تخصيص مي يابد. براساس تبصره ۱ هر سال معادل تعديل قيمتها به مبلغ مصوب سالانه اضافه خواهد شد. همچنين به موجب تبصره ۲ دولت موظف است اعتبار مربوط به سال ۱۳۸۴ را در لايحه اصلاح بودجه و اعتبار مربوط به سالهاي بعد را در لوايح بودجه سالانه منظور نمايد. برپايه تبصره ۳ نيز مدارس ساخته شده بايد از نظر مقاوم بودن در برابر زلزله به تأييد پژوهشگاه بين المللي زلزله شناسي و مهندسي زلزله و از نظر واجد شرايط بودن استحكام ساختمان و استانداردهاي لازم به تأييد وزارت مسكن و شهرسازي برسد. براساس تبصره ۴ موارد موضوع اين لايحه بارعايت كامل مقررات ملي ساختمان ايران و الزامات مندرج در قانون نظام مهندسي و كنترل ساختمان انجام پذيرد. محمود فرشيدي وزير آموزش و پرورش در دفاع از اين لايحه گفت : ايران كشوري زلزله خيز است و در زلزله قشم و هرمزگان ۵۵۰ كلاس درس و در زلزله لرستان ۱۶۰۰ كلاس درس از دست رفت.بنابراين با توجه به اين امر در ارائه اين لايحه و لزوم اجراي آن ترديدي نيست . وي افزود: هزينه مقاوم سازي مدارس ۳۰ درصد كمتر از هزينه بازسازي آنهاست و مدارس استاندارد مي توانند پايگاه مناسبي براي امدادرساني به ساير آسيب ديدگان ناشي از زلزله باشند. فرشيدي افزود: هم اكنون دو هزار متخصص آماده هستند، تا تحولي را درآموزش و پرورش و چهره فيزيكي آن ايجاد كنند ».منبع : روزنامه ایران
این در حالی است که نه تنها به تبصره یک این قانون عمل نشده است بلکه به گفته معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش تاکنون فقط یک سوم این مبلغ پرداخت شده است !
این جا را بخوانید :
« معاون عمراني وزير آموزش و پرورش و رئيس سازمان نوسازي، ‌مرمت و توسعه مدارس با اعلام اين كه دولت توانايي پرداخت كل رقم اين لايحه را در طول چهار سال ندارد تاكيد كرد: كماكان از چهار ميليارد دلاري كه در اين طرح پيش‌بيني شده بود، تنها يك سوم آن پرداخت شده است. به گزارش خبرنگار ايلنا، مرتضي رئيسي در نشست خبري خود كه در محل مجمع خيرين مدرسه‌ساز كشور برگزار شد، در پاسخ به سوال خبرنگار ايلنا كه ”تاكنون چه ميزان از اعتبار لايحه مقاوم‌سازي مدارس مصوب سال 85 مجلس به آموزش و پرورش پرداخت شده‌است”، گفت: قانون تخريب و بازسازي به طور قطع يكي از كارهاي ويژه و بسيار بزرگ عمراني در تاريخ آموزش و پرورش بوده است و كارهاي بسيار خوبي در اين زمينه صورت گرفته است و مجلس در سال 85 چهار ميليارد دلار به صورت مستقيم براي اين طرح در نظر گرفت. وي افزود: در سال گذشته هفت هزار و 500 ميليارد تومان پرداخت شد كه در سال جاري 517 ميليارد تومان نيز پرداخت شده است كه در مجموع تا پايان سال دو هزار و 587 ميليارد تومان پرداخت مي‌شود كه به صورت كلي تاكنون يك سوم اين مبلغ پرداخت شده است. وي در ادامه با اعلام اين كه دو سوم باقي مانده اين بودجه در سال‌هاي آينده براي پرداخت پيش‌بيني شده است، گفت: در سال‌هاي بعد دو سوم باقي‌مانده پرداخت مي‌شود ».
کد خبر : 72053 1388/5/28
اگر محل های تامین اعتبار این قانون قبلا مشخص گردیده است و دولت موظف بوده است در جهت تامین امنیت و جان دانش آموزان این قانون را اجرا کند پس چرا چینن شده است ؟
آیا جان فرزندان این جامعه که در مدارس با ضریب امنیتی پایین و ریسک بالا تحصیل می کنند ارزشی ندارد ؟
آیا این مبالغ در جاهای دیگر مصرف شده است ؟
چرا باید در دولتی که خود را قانون مند ترین دولت می داند چنین مسائلی رخ دهد ؟ !
آیا از نظر اولویت و به عنوان مثال ساختن و نوسازی مساجد مهم تر است و یا مدارسی که هر روز پذیرای جمعیت فراوانی از دانش آموزان است ؟!
مساله و سخن ما این است که چرا مجلس با وجود همه ادعاها به وظایف نظارتی خود به طور
درست و موثر و بازدارنده عمل نمی کند ؟
این جا را نیز بخوانید :
" تصمیم هیات وزیران مبنی بر کاهش ساعات کار در ماه رمضان دست کم بار مالی 330میلیارد تومانی بر بودجه کشور تحمیل کرده است.به گزارش خبرنگار آینده، در حالی که مجلس شورای اسلامی معتقد است اقدام دکتر احمدی نژاد در کاهش ساعات 3 از ساعت کار کارکنان دولت غیر قانونی بوده است، کارشناسان بر اساس آمار رسمی خزانه، اتلاف مالی حاصل از این تصمیم را بالغ بر 330 میلیارد تومان برآورد کرده اند.براساس ارقام مندرج در لایحه بودجه، منابع در نظر گرفته شده برای پرداخت حقوق کارکنان دولت بالغ بر 11 هزار و دویست میلیارد تومان در سال بوده که معادل 930 میلیارد تومان در ماه می باشد. این مبلغ پرداختی حقوق به کارکنان دولت، بابت زمان موظف اداری می باشد، در حالی‌که با تصمیم هیات دولت در کاهش ساعات اداری از 9 تا 2 بعد از ظهر، عملا بیش از یک سوم ساعات کار کاهش پیدا کرده و مبلغ 330 میلیارد تومان ازبودجه مربوط به حقوق کارکنان دولت، بدون آنکه خدمتی ارائه شده باشد، اتلاف می گردد.از سوی دیگر با احتساب هزینه های جاری دولتی که بابت عملکرد خدماتی دولت هزینه می شود، بودجه جاری کشور در سال بیش از 52 هزار میلیارد تومان است که سرانه آن برای هر ماه معادل 4300 میلیارد تومان می باشد و با کاهش ساعات کار، بیش از یک سوم از این بودجه را نیز می توان تلف شده در نظر گرفت که مبلغی حدود 1500 میلیارد تومان برآورد می شود.برآوردهای مذکور بدون محاسبه خسارت عقب افتادگی تصمیمات و اقدامات در کشور، اتلاف وقت و هزینه مردم، بخش خصوصی و ارباب رجوع دستگاه های دولتی به دلیل کاهش ساعات کار و آسیب دیدن رشد کشور می باشد.اصرار هیات دولت بر کاهش ساعات کار در ماه رمضان که مغایر با آموزه های اسلامی مبنی بر فضیلت خدمت به مردم در این ایام است، همچنین موجب مخدوش شدن تصویر دینداری در جامعه می گردد و به سود تبلیغات ضددینی است که در تلاش‌اند دین را مغایر کوشش و رشد و پیشرفت معرفی کنند ".
اگر قرار باشد مجلس از قوانین مصوب خود حمایت و در جهت اجرای درست و کامل آن نظارت نکند پس به چه کسی باید امیدوار بود ...
اگر مجلس، مجلس بود ....

در حاشیه معرفی " سوسن کشاورز " به عنوان وزیر آموزش و پرورش


در حاشیه معرفی " سوسن کشاورز " به عنوان وزیر آموزش و پرورش
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به عنوان تخصصی ترین بخش
در مجلس شفاف و بی طرفانه برخورد کند

پس از معرفی خانم سوسن کشاورز به عنوان وزیر آموزش و پرورش از سوی احمدی نژاد سخنان و مواضع مختلفی در مورد ایشان بیان شده است .
تا کنون کسی به غیر از آقای احمدی نژاد از معرفی ایشان دفاع نکرده است !
در این میان ، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از ابتدا نظر مساعدی در مورد ایشان نداشته و نظر آن ها ابقای علی احمدی بوده است .
این جا را بخوانید :
« در این میان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در نامه ای به محمود احمدی نژاد ضمن یادآوری کاستیهای دولت نهم در زمینه های آموزش و تحقیقات خواستار انتخاب وزرای که توانایی تحقق اهداف علمی کشور را داشته باشندشده بود در گفتگو با ایلنا اظهار کرد: کاستی های زیادی در آموزش و پرورش وجود دارد که می توان تغییر شدید مدیریتی در این وزارتخانه، نبودن مدیریت لازم بر منابع مالی و انسانی، عدم توجه به امر پرورش، کسری های مکرر اعتباری، عدم توانمندی در اجرای قوانینی چون قانون احیاء معاونت پرورشی، تصمیماتی که موجب در هم ریختگی در روند آموزشی کشور می شود، نبود سیاست مدون در استفاده از توانمندی مراکز تربیت معلم، تعطیلی تدریجی مدارس غیردولتی، بالا بودن آمار افت تحصیلی به خصوص در مقطع سال اول دبیرستان و ... برشمرد. او با اشاره به معرفی سوسن کشاورز به عنوان وزیر آموزش و پرورش گفت: با توجه به سوابق علمی و اجرایی که از سوی رئیس جمهور عنوان شد فکر می کنیم که وی توانایی اداره و مدیریت وزارت آموزش و پرورش را نداشته باشد چرا که گزارش هایی دریافت کرده ایم که وی تونایی مدیریت سازمان مدارس استثنایی را هم نداشته است، حال چطور می خواهد در وزارتی کار کند که بزرگترین و کلیدی ترین وزارتخانه کشور است که بیش از 40 درصد از پرسنل شاغل در کشور در آن حضور دارند و به همین دلیل این وزارتخانه به فردی احتیاج دارد که از توانایی مدیریت و برنامه ریزی بالایی برخوردار باشد. عباسپور با اشاره به اینکه مجموع جمع بندی های ما تا کنون احتمال عدم رای اعتماد نمایندگان را می دهد گفت: در مجموع ایشان شاید شانس کمتری را داشته باشند اما در مجموع باید برنامه های ایشان را دید که برای کنترل ومدیریت کشتی به گل نشسته آموزش و پرورش چه راهکارهایی را دارد ».
آقای عباسپور وضعیت آموزش و پرورش را به کشتی در گل نشسته تشبیه کرده اند و این در حالی است که در حال حاضر از ابقای علی احمدی دفاع می کنند !
سوال این است که چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در زمان معرفی فرشیدی به این مسائل اشاره ای نکرد ؟!
آیا فرشیدی از تجربه مدیریتی لازم برخوردار بود ؟
آیا ایشان در مسائل تعلیم و تربیت صاحب نظر بودند جز آن که در روزنامه رسالت یادداشت نویسی بیش نبود !
آیا آقای علی احمدی نیز دارای سابقه و تخصص در آموزش و پرورش بود ؟
چرا آقای عباسپور به عنوان رئیس تخصصی ترین بخش آموزش در مجلس در زمان استیضاح آقای فرشیدی که برکناری ایشان خواست قاطبه جامعه فرهنگیان بود و می توانست اعتماد از دست رفته فرهنگیان را احیا کند نقش فعال و اثرگذاری از خود ارائه نکرد تا حداقل از سوی رئیس دولت برکنار نشود !
آیا این کمیسیون به وظایف نظارتی و کنترلی خود درست و منطقی عمل کرده است ؟
بیان و بازخوانی این مسائل از آن جهت است که کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به عنوان تخصصی ترین بخش مجلس باید نسبت به مسائل تحلیل داشته و شعاری و سطحی برخورد نکند !
حال در یک سطح وسیع تر و کلی تر ، کدام یک از وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب به غیر از دکتر شکوهی در دولت بازرگان به معنای واقعی کلمه " متخصص و صاحب نظر " در امر تعلیم و تربیت بوده اند ؟
آیا معنای تخصص تغییر کرده است ؟
نگارنده این سطور هیچ نسبتی با فرد معرفی شده ندارد و اعتقاد دارد که خود آقای احمدی نژاد نیز توانایی و تخصص لازم را در حد پایین تر ندارند چه برسد به ریاست جمهوری ! اما مساله این است که چرا افراد و نهادهای مربوطه به یک باره به فکر این فاکتورها افتاده اند ؟!
مشکل بسیاری از مسئولان و جامعه این است که تصور می کنند با تجمیع صفات عالی در یک فرد و به اصطلاح " قهرمان سازی " می توان مشکلات یک مجموعه را حل کرد !
در حالی که دو عنصر " برنامه " و " تیم " مهم ترین عوامل در پیشبرد و موفقیت جامعه هستند .
آیا با اتکا به یک فرد می توان مشکلات یک مجموعه را حل کرد ؟
آیا آقای احمدی نژاد که تا کنون با تکیه بر افکار خود کشور را اداره کرده اند جز بی برنامگی و بدتر شدن اوضاع و بحران بی اعتمادی و... چیز دیگری را به سیستم تزریق کرده اند ؟
برنامه و تیم از دل احزاب و تشکل ها بیرون می آید نه افراد و قهرمانان !
و این در حالی است که تفکر " تحزب " و " تشکل " حداقل از سوی بخش های وسیعی از حاکمیت طرد و نفی می شود و چه بسا حرکت تشکیلاتی اثر بخش آنان برای اصلاح ، به مفاهیمی همچون " انفلاب نرم و مخملین و سایر واژه ها و تعابیر به عاریت گرفته شده تعبیر و تفسیر نیز می شود !
به این جمله آقای احمدی نژاد توجه کنید :
" آموزش و پرورش را هميشه با تداركات اگرچه لازم است نمي‌شود اداره كرد به همين دليل شخصي بايد عهده دار مسئوليت در اين وزارتخانه شود كه تخصص اصلي و وجه غالب او اخلاق، تربيت و فرهنگ باشد بجاي اينكه سازماندهي و تدارك باشد ".
آیا با این گونه تفکرات می توان امیدی به بهبودی اوضاع داشت ؟
ذکر این نکته لازم است که اصولا مفهوم " حزب " با " باند " متفاوت است .
حزب ، پویا ، زنده و جریان ساز است در حالی که باند بر حفظ وضعیت موجود و تقسیم و تسهیم قدرت به صورت محدود و کنترل شده دلالت دارد .
تا زمانی که این مفاهیم در جامعه ما پیاده و یا نهادینه نشوند و جامعه به درجه لازم از آگاهی و تحلیل نرسد وضعیت بهتر از این نخواهد شد !
تنها امیدی که می توان داشت این است که امیدوار باشیم وضعیت از این بدتر نشود ...

در حاشیه معرفی " سوسن کشاورز " به عنوان وزیر آموزش و پرورش

در حاشیه معرفی " سوسن کشاورز " به عنوان وزیر آموزش و پرورش
کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به عنوان تخصصی ترین بخش
در مجلس شفاف و بی طرفانه برخورد کند

پس از معرفی خانم سوسن کشاورز به عنوان وزیر آموزش و پرورش از سوی احمدی نژاد سخنان و مواضع مختلفی در مورد ایشان بیان شده است .
تا کنون کسی به غیر از آقای احمدی نژاد از معرفی ایشان دفاع نکرده است !
در این میان ، کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس از ابتدا نظر مساعدی در مورد ایشان نداشته و نظر آن ها ابقای علی احمدی بوده است .
این جا را بخوانید :
« در این میان رئیس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که در نامه ای به محمود احمدی نژاد ضمن یادآوری کاستیهای دولت نهم در زمینه های آموزش و تحقیقات خواستار انتخاب وزرای که توانایی تحقق اهداف علمی کشور را داشته باشندشده بود در گفتگو با ایلنا اظهار کرد: کاستی های زیادی در آموزش و پرورش وجود دارد که می توان تغییر شدید مدیریتی در این وزارتخانه، نبودن مدیریت لازم بر منابع مالی و انسانی، عدم توجه به امر پرورش، کسری های مکرر اعتباری، عدم توانمندی در اجرای قوانینی چون قانون احیاء معاونت پرورشی، تصمیماتی که موجب در هم ریختگی در روند آموزشی کشور می شود، نبود سیاست مدون در استفاده از توانمندی مراکز تربیت معلم، تعطیلی تدریجی مدارس غیردولتی، بالا بودن آمار افت تحصیلی به خصوص در مقطع سال اول دبیرستان و ... برشمرد. او با اشاره به معرفی سوسن کشاورز به عنوان وزیر آموزش و پرورش گفت: با توجه به سوابق علمی و اجرایی که از سوی رئیس جمهور عنوان شد فکر می کنیم که وی توانایی اداره و مدیریت وزارت آموزش و پرورش را نداشته باشد چرا که گزارش هایی دریافت کرده ایم که وی تونایی مدیریت سازمان مدارس استثنایی را هم نداشته است، حال چطور می خواهد در وزارتی کار کند که بزرگترین و کلیدی ترین وزارتخانه کشور است که بیش از 40 درصد از پرسنل شاغل در کشور در آن حضور دارند و به همین دلیل این وزارتخانه به فردی احتیاج دارد که از توانایی مدیریت و برنامه ریزی بالایی برخوردار باشد. عباسپور با اشاره به اینکه مجموع جمع بندی های ما تا کنون احتمال عدم رای اعتماد نمایندگان را می دهد گفت: در مجموع ایشان شاید شانس کمتری را داشته باشند اما در مجموع باید برنامه های ایشان را دید که برای کنترل ومدیریت کشتی به گل نشسته آموزش و پرورش چه راهکارهایی را دارد ».
آقای عباسپور وضعیت آموزش و پرورش را به کشتی در گل نشسته تشبیه کرده اند و این در حالی است که در حال حاضر از ابقای علی احمدی دفاع می کنند !
سوال این است که چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس در زمان معرفی فرشیدی به این مسائل اشاره ای نکرد ؟!
آیا فرشیدی از تجربه مدیریتی لازم برخوردار بود ؟
آیا ایشان در مسائل تعلیم و تربیت صاحب نظر بودند جز آن که در روزنامه رسالت یادداشت نویسی بیش نبود !
آیا آقای علی احمدی نیز دارای سابقه و تخصص در آموزش و پرورش بود ؟
چرا آقای عباسپور به عنوان رئیس تخصصی ترین بخش آموزش در مجلس در زمان استیضاح آقای فرشیدی که برکناری ایشان خواست قاطبه جامعه فرهنگیان بود و می توانست اعتماد از دست رفته فرهنگیان را احیا کند نقش فعال و اثرگذاری از خود ارائه نکرد تا حداقل از سوی رئیس دولت برکنار نشود !
آیا این کمیسیون به وظایف نظارتی و کنترلی خود درست و منطقی عمل کرده است ؟
بیان و بازخوانی این مسائل از آن جهت است که کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس به عنوان تخصصی ترین بخش مجلس باید نسبت به مسائل تحلیل داشته و شعاری و سطحی برخورد نکند !
حال در یک سطح وسیع تر و کلی تر ، کدام یک از وزرای آموزش و پرورش پس از انقلاب به غیر از دکتر شکوهی در دولت بازرگان به معنای واقعی کلمه " متخصص و صاحب نظر " در امر تعلیم و تربیت بوده اند ؟
آیا معنای تخصص تغییر کرده است ؟
نگارنده این سطور هیچ نسبتی با فرد معرفی شده ندارد و اعتقاد دارد که خود آقای احمدی نژاد نیز توانایی و تخصص لازم را در حد پایین تر ندارند چه برسد به ریاست جمهوری ! اما مساله این است که چرا افراد و نهادهای مربوطه به یک باره به فکر این فاکتورها افتاده اند ؟!
مشکل بسیاری از مسئولان و جامعه این است که تصور می کنند با تجمیع صفات عالی در یک فرد و به اصطلاح " قهرمان سازی " می توان مشکلات یک مجموعه را حل کرد !
در حالی که دو عنصر " برنامه " و " تیم " مهم ترین عوامل در پیشبرد و موفقیت جامعه هستند .
آیا با اتکا به یک فرد می توان مشکلات یک مجموعه را حل کرد ؟
آیا آقای احمدی نژاد که تا کنون با تکیه بر افکار خود کشور را اداره کرده اند جز بی برنامگی و بدتر شدن اوضاع و بحران بی اعتمادی و... چیز دیگری را به سیستم تزریق کرده اند ؟
برنامه و تیم از دل احزاب و تشکل ها بیرون می آید نه افراد و قهرمانان !
و این در حالی است که تفکر " تحزب " و " تشکل " حداقل از سوی بخش های وسیعی از حاکمیت طرد و نفی می شود و چه بسا حرکت تشکیلاتی اثر بخش آنان برای اصلاح ، به مفاهیمی همچون " انفلاب نرم و مخملین و سایر واژه ها و تعابیر به عاریت گرفته شده تعبیر و تفسیر نیز می شود !
به این جمله آقای احمدی نژاد توجه کنید :
" آموزش و پرورش را هميشه با تداركات اگرچه لازم است نمي‌شود اداره كرد به همين دليل شخصي بايد عهده دار مسئوليت در اين وزارتخانه شود كه تخصص اصلي و وجه غالب او اخلاق، تربيت و فرهنگ باشد بجاي اينكه سازماندهي و تدارك باشد ".
آیا با این گونه تفکرات می توان امیدی به بهبودی اوضاع داشت ؟
ذکر این نکته لازم است که اصولا مفهوم " حزب " با " باند " متفاوت است .
حزب ، پویا ، زنده و جریان ساز است در حالی که باند بر حفظ وضعیت موجود و تقسیم و تسهیم قدرت به صورت محدود و کنترل شده دلالت دارد .
تا زمانی که این مفاهیم در جامعه ما پیاده و یا نهادینه نشوند و جامعه به درجه لازم از آگاهی و تحلیل نرسد وضعیت بهتر از این نخواهد شد !
تنها امیدی که می توان داشت این است که امیدوار باشیم وضعیت از این بدتر نشود ...

ریگ مفت و گنجشک مفت !


کسانی که از عملکرد علی احمدی دفاع می کنند ...
یکی از برنامه های ایشان هنگام رای اعتماد " تاسیس نظام معلمی " بوده است !
چرا وعده ها و برنامه های هر وزیر مورد کنکاش و نقادی عمومی
از سوی مجلس و یا رسانه ها قرار نمی گیرد تا افراد قبل از
مسئولیت حساب کار خود را بکنند ...

یکی از برنامه های آقای علی احمدی هنگام ارائه به مجلس برای گرفتن رای اعتماد " تشکیل سازمان نظام معلمی " بوده است .
از سوی دیگر ، دبیر شورای عالی آموزش و پرورش که پست ریاست سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي کشور را نیز بر عهده دارد مدت ها پیش ضمن دفاع از جایگاه و هویت صنفی معلمان ، معلم حرفه ای را لازمه تحول در نظام آموزشی کشور دانسته بود !
این جا را بخوانید :
"دبير شوراي عالي وزارت آموزش و پرورش از طراحي پيش نويس سازمان نظام معلمي كشور خبر داد و گفت: اين لايحه پس از تصويب مجلس شوراي اسلامي اجرايي مي شود.
به گزارش خبرنگار باشگاه خبرنگاران ؛ بهرام محمديان امروز 27 فروردين در جمع خبرنگاران با اشاره به اينكه بايد به جايگاه و صنف معلم هويت اثر گذار داده شود افزود:
هم اكنون پيش نويس سازمان معلمي كشور به منظور برقراري تعادي حقوق معلمان ؛ دانش آموزان و خانواده آنان و همچنين روابط متقابل بين آنان طراحي و آماده شده است كه پس از تصويب مجلس اجرايي مي شود."(1)
به گزارش خبرنگار موج ؛ دكتر محمديان؛ دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش از نشست خبري اظهار داشت:" در صورتي كه سازمان نظام معلمي جمهوري اسلامي ايران تشكيل شود ؛ معلمان كشور مي توانند يك پايگاه رسمي و صنفي در اختيار داشته باشند." (2)
"از سويي ديگر ؛ بدنه اجتماعي نظام هم كه به نوعي مشتريان نظام تعليم و تربيت تلقي مي شوند ؛ منتظر تحول و بهبود در محصولات نظام آموزش و پرورش هستند. همه اين موارد دست به دست هم مي دهند و ضرورت تحول را حتمي و اجتناب ناپذير مي كنند.وي با تاكيد بر اينكه در مولفه هاي آموزش و پرورش دچار كاستي هستيم و تنها اين كاستي به نظام معلمي باز نمي گردد گفت: در نظام معلمي بايد ايجاد تحول كنيم و با توجه به ظهور رقيبان در عرصه توليد و انتقال دانش و اطلاعات عمومي مانند رسانه ها و وسايل ارتباط جمعي ؛ معلمان نقش مرجعيت فرهنگي و تربيتي خود را به تدريج از دست مي دهند پس ضرورت دارد كه در بازسازي نظام معلمي مبتني بر اصول تحول ؛ به اعاده اين مرجعيت توجه كنيم و اين امكان پذير نيست؛ مگر به معلم حرفه اي التزام داشته باشيم و منزلت اجتماعي معلم را بالا ببريم و نسبت به تامين معيشت و زندگي معلم همت گماريم تا معلمان به تمام معنا بتوانند ايفاگر نقش مرجعيت علمي و فرهنگي باشند." (3)
محمديان افزود:
احياي دوباره مقام معلمان منوط به فراهم شدن نظام جذب ؛ تامين و نگهداشت نيروي انساني به ويژه در خصوص افرادي است كه آمادگي و توانايي علمي ؛ ذهني؛ جسمي اين شغل را داشته باشند و از همه مهمتر با رغبت معلمي را انتخاب كرده باشد.
وي در همين باره گفت: تجارب نشان مي دهد معلمان موفق كساني هستند كه اكسير معلمي را داشته باشند. بنابراين تنها مدرك تحصيلي براي به وجود آمدن معلمي حرفه اي و كاردان كافي نيست و مي توان نسبت به حفظ شان و منزلت معلمان كه در طرح نظام معلمي از جايگاه بالاي علمي بهره مند باشند ؛ اميدوار بود.
دبير كل شوراي عالي آموزش و پرورش تاكيد كرد:
دستگاه هاي كارگزار دولتي بايد براي تامين معيشت معلمان تصميمات عملي داشته باشند؛ به طوري كه معلمان نيز بدانند حتي اگر خودشان هم به معيشت فكر نكنند ؛ در شوراي عالي آموزش و پرورش و در كميسيون خط و مشي ها ؛ اين موارد به طور جدي دنبال خواهند شد. (4 )
علاوه بر همه اينها ؛ موضوع تاسيس نظام معلمي از برنامه هاي آقاي علي احمدي براي گرفتن راي اعتماد از مجلس شوراي اسلامي بوده است.
همه این ها در حالی است که پس از گذشت حدود 2 سال از وزرات علی احمدی و نیز سخنان محمدیان هیچ خبری از تشکیل نظام معلمی نیست !
در عوض ، آقای محمدیان در اظهار نظر جدید و از منظر فقهی تحقق صلاحیت های حرفه ای ، اخلاقی و تربیتی را امری واجب دانسته است اما هیچ اشاره ای به سازوکار و یا مکانیسم این مفاهیم و آموزه ها نکرده است !
این جا را بخوانید :
« رئيس سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي:
بررسي صلاحيت‌هاي اخلاقي و حرفه‌اي براي مسئوليت در آموزش و پرورش الزامي است
خبرگزاري فارس: رئيس سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي گفت: كساني كه مي‌خواهند در دستگاه تعليم و تربيت عهده‌دار مسئوليت به خصوص در سمت‌هاي آموزشي و پرورشي شوند، واجب است صلاحيت‌هاي حرفه‌اي، اخلاقي و تربيتي لازم را دارا باشند.
به گزارش باشگاه خبري فارس «توانا» به نقل از روابط عمومي امور بين‌الملل سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي، حجت‌الاسلام محي‌الدين‌بهرام ‌محمديان اظهار داشت: پيامبر اسلام (ص) در مقام نبوت و هدايت عامه، خود را در كسوت و شعار معلمي براي اكمال و اتمام مكارم اخلاقي معرفي مي‌كند؛ اين نشان مي‌دهد كه شأن انبيا، شأن معلمي است؛ علماي رباني كه مجاري امور در دست با كفايت آنان است و ورثه انبيا معرفي مي‌شوند بايد در برابر تعليم و تربيت احساس مسئوليت و تكليف فوق‌العاده داشته باشند. وي ادامه داد: انجام هر تكليفي نيازمند كسب صلاحيت‌هاي مقدماتي لازم براي آن تكليف است و بر اين‌ اساس كه مباحث فقهي و اصولي كه مقدمه واجب است، واجب شمرده مي‌شود. معاون وزير و رئيس سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي اضافه كرد: كساني كه مي‌خواهند در دستگاه تعليم و تربيت عهده‌دار مسئوليت به خصوص در سمت‌هاي آموزشي و پرورشي شوند، واجب است صلاحيت‌هاي حرفه‌اي، اخلاقي و تربيتي لازم را دارا باشند. وي بيان كرد: صرف داشتن سرمايه مادي و حتي علاقه براي مدرسه‌داري موجب آن نمي‌شود كه سرنوشت حتي يك دانش‌آموز را به دست كسي يا كساني سپرد كه مي‌خواهند مدرسه داشته باشند. حجت‌الاسلام محمديان تصريح كرد: اگر در نظام آموزش و پرورش دولتي، برخي از امكانات كم است يا با كمبود فضا و نيروي انساني و منابع مالي و مادي مواجه هستيم، دليلي بر شانه خالي كردن از مسئوليت تعليم و تربيت نيست. وي وظيفه‌ ذاتي دستگاه آموزش و پرورش را تعليم و تربيت كودكان لازم‌التعليم كشور فارغ از قوميت، جنسيت، مذهب و طبقه‌ اجتماعي دانست و عنوان كرد: فرزندان ايران زمين بايد بدون دغدغه و نگراني به آموزش و پرورش مطلوب دست يابند؛ فراهم كردن اين زمينه و فرصت از تكاليف دولت اسلامي است. معاون وزير و رئيس سازمان پژوهش و برنامه‌ريزي آموزشي افزود: مشاركت‌پذيري و شركت‌جويي براي انجام مطلوب و بهينه اين مأموريت، امري پسنديده و هوشمندانه است ولي اين شعار نبايد منجر به انصراف از انجام وظيفه‌ اصلي دستگاه مسئول شود و جايگزين آن نهادها، سازمان‌ها و اشخاصي شوند كه نه در رسالت سازماني آنها چنين امري پيش‌بيني شده است و نه به لحاظ حرفه‌اي، مهارتي و تخصصي براي اين مهم آمادگي دارند. وي با اشاره به اين كه امروز آموزش و پرورش در حوزه اقتدار، امنيت و انسجام ملي حرف اول را مي‌زند و اين سهم قابل مناقشه يا معاوضه با هيچ چيز ديگري نيست، اظهار داشت: بنده ضمن احترام به كار و تلاش و مشاركت فرهيختگان فرهنگي كه با انگيزه و علاقه به امر تعليم و تربيت پا به اين ميدان نهاده‌اند و عهده‌دار بخشي از كار آموزش و پرورش يعني مدرسه‌داري شده‌اند، معتقدم مسئوليت‌ عظيم فرهنگ‌سازي، ملت‌سازي و دولت‌سازي هنوز بر عهده‌ آموزش و پرورش دولتي است و دولت بايد اين امر را با چشم و گوش باز، رصد و مراقبت كند ».
چرا در جامعه ما فرد و یا مسئولی به خاطر انجام ندادن تعهد و یا گفته خود بازخواست نمی شود ؟
چرا افرادی نظیر فرشیدی در مجلس و به خاطر چند رای هر گونه وعده و شعاری را هر چند غیر عملی بر زبان می آورند اما بعدا کسی آن ها را به خاطر عمل نکردن به آن وعده ها بازخواست نمی کند ؟
چه کسی پاسخگوی اعتماد از دست رفته خواهد بود ...
چرا مجلس به عنوان یک نهاد مستقل که قاعدتا باید کارکرد مردمی داشته باشد به وظایف نظارتی خود درست عمل نمی کند ؟
چرا کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس که عملکرد آقای علی احمدی را مقبول و از آن دفاع می کند اشاره ای به این موارد نمی کند ؟
چرا همین کمیسیون آموزش که مدعی بود وزیر آموزش و پرورش دستور العمل سامان دهی نیروی انسانی را شتاب زده و غیر کارشناسی عمل کرده بود و سال قبل زمزمه استیضاح علی احمدی بارها شنیده شد و برخی از نمایندگان تا مرز تحصن در مجلس پیش رفتند اکنون دیگر سخنی از آن مسائل نیست و سکوت کرده اند ؟
آیا همه مرتفع شده اند ؟!
چرا کسی سوال نمی کند این 500 هزار نیروی مازادی که در کشور وجود دارند چگونه ایجاد شده اند ؟!*
آیا کسانی که در جهت صرفه جویی در اعتبارات اقدام به انحلال مدارس می کنند و معلمان آن واحد به خیل عظیم نیروهای مازاد می پیوندند نباید فکری به حال این نیروها بکنند ؟
در کجای دنیا برخی معلمان مجبورند کلاس های 40 نفره و یا بیشتر را اداره کنند در حالی که نیروهای مازاد و همکار آن ها باید بلاتکلیف باشند و سرخورده !
با وجود آن که مسئولان دائما دم از قانون می زنند اما متاسفانه به تنها چیزی که عمل نمی شود همین " قرار داد اجتماعی " است ....
تا کی ...

منابع:
۱. باشگاه خبرنگاران جوان ؛ دبير شوراي عالي آموزش و پرورش (27/1/87 )
2.سرويس فرهنگي روزنامه اطلاعات 5 آبان 1386
3.روز نامه قدس 4 مهر 85
4.خبرگزاري فارس ؛28/11/86
* قرائتی در گفتگو با مهر:
500 هزار نیروی مازاد در آموزش و پرورش فعالیت می کنند
مشهد - خبرگزاری مهر: رئیس نهضت سوادآموزی کشور گفت: مشکل اصلی آموزش و پرورش نیروهای مازاد است به طوری که در حال حاضر 500 هزار نیروی مازاد در آموزش و پرورش فعالیت می کنند.
حجت الاسلام محسن قرائتی در گفتگو با خبرنگار مهر در مشهد افزود: بیش از 17 هزار نفر با مدرک لیسانس در نهضت سوادآموزی کشور فعالیت می کنند.
رئیس نهضت سوادآموزی کشور گفت: مشکل اصلی آموزش و پرورش نیروهای مازاد است به طوری که در حال حاضر 500 هزار نیروی مازاد در آموزش و پرورش فعالیت می کنند.
وی خاطر نشان کرد: استخدام آموزشیاران نهضت سوادآموزی و معلمان حق التدریس برعهده نهضت سوادآموزی نیست و به زودی با تصویب مجلس شورای اسلامی هفت هزار نفر از آموزشیاران نهضت سوادآموزی و معلمان حق التدریس استخدام رسمی می شوند.

مطالب مرتبط :
در آمدی بر تشکیل "نظام معلمی "در ایران چهارشنبه یازدهم اردیبهشت 1387 15:17
سازمان نظام معلمی ... از حرف تا عمل ! دوشنبه نوزدهم مرداد 1388 14:38

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

مهم ترین برنامه وزیر آینده باید رقیق کردن این فضا و تعدیل نگاه امنیتی حداقل در حوزه آموزش و پرورش باشد


در حاشیه بررسی برنامه های وزارت آموزش و پرورش در کمیسیون امنیت مجلس ...
مهم ترین برنامه وزیر آینده باید رقیق کردن این فضا و تعدیل نگاه
امنیتی حداقل در حوزه آموزش و پرورش باشد

سال ها پیش در جهت اجرای یک پروژه تحقیقی که باید در مدارس پسرانه تهران اجرا می شد به یکی از مناطق آموزش و پرورش تهران مراجعه کردم .
چون مخاطب من مدارس متوسطه بودند برای تایید پرسشنامه به مقطع مربوطه رفتم .
در کمال ناباوری مسئول مربوطه عنوان کرد که برای تایید آن باید به حراست منطقه مراجعه کنم !
از نظر بسیاری از پژوهشگران اجتماعی مهم ترین محدویت پژوهش شاید همین مساله به شمار آید !
مسائلی از این دست در جامعه ما زیاد اتفاق می افتد و جالب آن است که متاسفانه با حمایت سایر بخش های حاکمیت و در برخی موارد سکوت شهروندان به یک هنجار و رویه تبدیل شده است !
اخیرا قرار است برنامه های ارائه شده توسط چند وزیر و از جمله آموزش و پرورش در کمیسیون امنیت مجلس بررسی شود !
این جا را بخوانید :
« برنامه 7 وزير پيشنهادي در كميسيون امنيت مجلس بررسي مي‌شود
خبرگزاري فارس: اعضاي كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هفته آينده برنامه‌ ارائه شده وزراي پيشنهادي امور خارجه، كشور، صنايع و معادن، آموزش و پرورش، نفت، اطلاعات و دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح را بررسي مي‌كنند.
به گزارش خبرنگار امور مجلس خبرگزاري فارس، كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي مجلس هفته آينده استماع برنامه‌ها و گزارش صالحي رياست سازمان انرژي اتمي، بحث و بررسي در ارتباط با برنامه‌ ارائه شده به وسيله وزراي پيشنهادي امور خارجه، كشور، صنايع و معادن، آموزش و پرورش، نفت، اطلاعات و دفاع و پشتيباني نيروهاي مسلح را در دستور كار خود دارند ».
مشخص نیست که برنامه های آموزش و پرورش چه ارتباطی با مقوله امنیت می توانند داشته باشند ؟!
البته می توان گفت با توجه به شکنندگی بیش از حد جغرافیای سیاسی و اجتماعی جامعه و بحرانی بودن آن ، مجلسیان ترجیح می دهند تا از هر گونه اقدامی که موجب تحریک و یا غیر قابل پیش بینی بودن و کنترل شدن اوضاع شود اجتناب کنند و نیز با توجه به پیشینه و ادبیات آقای احمدی نژاد که نشان از فهم کامل ایشان در موضوع " مدیریت بحران " دارد ( به عنوان نمونه ایشان در اوج اعتراض مردم به نتیجه انتخابات ، جمعیت معترض را به مشتی خس و خاشاک تشبیه کرد ) !! به نظر می رسد که آن ها می خواهند از قبل برنامه های پیشگیرانه را طراحی و اجرا کنند .
شاید این یک وضعیت خاص باشد اما همان گونه که قبلا نیز اشاره شد متاسفانه نگاه امنیتی و جدیدا نظامی بر تار و پود نظام تصمیم سازی و تصمیم گیری جامعه سایه افکنده و در بسیاری از موارد به یک نرم تبدیل شده است !
در تجمعات بهمن و اسفند سال 1385 که موضوع آن " قانون مدیریت خدمات کشوری " بود بسیاری از طرفداران و موافقان دولت به جای آن که به اصل موضوع بپردازند آن را ساخته و پرداخته جریان مقابل می دانستند !
البته همین مساله در برخی از افراد طیف جریان اصلاحات نیز وجود دارد که خوشبختانه بسیار کم رنگ شده است ...
زمانی که قرار بود نمایندگان معلمان در تشکل ها پس از این تجمعات با مسئولان مربوطه مانند وزارت آموزش و پرورش ، کمیسیون آموزش مجلس و سازمان مدیریت و برنامه ریزی ( سابق ) در قالب " مذاکره " نشست و گفت و گو داشته باشند طرف مخاطب آن ها نهادهایی مانند مسئولان نظامی و امنیتی قرار گرفتند !
به نظر می رسد حاکمیت که قدرت و توانایی حل مساله و اقناع منطقی افکار عمومی را ندارد سعی می کند از طریق طراحی و اجرای یک محیط " ترسناک ، وهم آلود و هزینه بر " ضمن محو صورت مساله ، مخالفان و یا منتقدان وضع موجود را به تمکین و به رسمیت شناختن وضع موجود دعوت کند .
در واقع ، امنیت نیز در جامعه ما تعریف و گرایشی سیاسی پیدا کرده است و امنیت عمومی به رضایت خاطر برخی از صاحبان قدرت از وضعیت موجود تقلیل پیدا کرده است ...
تا کنون از سوی جریانات و افراد مختلف ویژگی های مختلفی برای وزیر آموزش و پرورش ذکر شده است .
اما به نظر می رسد مهم ترین برنامه وزیر آینده باید رقیق کردن این فضا و تعدیل نگاه امنیتی حداقل در حوزه آموزش و پرورش باشد .
حال سوال این است که با توجه به دیدگاه های احمدی نژاد و نیز بحران اعتماد فزآینده و احساس تنفر برخاسته از بی توجهی به نیازها و خواست های افکا عمومی این امر امکان پذیر خواهد بود ...

۱۳۸۸ مرداد ۳۰, جمعه

استعفای دبیر کل سازمان معلمان ایران

به نام خدا
نازک آرای ساق گلی
که به جانش کشتم
و به جان دادمش آب
ای دریغا !
به برم می شکنند !
دوستان و همکاران عزیز شورای مرکزی
از این که به جهت عدم تشکیل مجمع عمومی سازمان ، شما را مخاطب قرار داده ام عذر خواهی می کنم !
زمزمه های اعتراضی سال های پس از جنگ را به خاطر دارید ؟
سازمان ما در آن شرایط شکل گرفت و در این مدت کوتاه چه دوران پر فراز و نشیبی را طی کرده است !
منطقه ۱۶ تهران ، شورای مرکزی و دبیر کلی سازمان بستر فعالیت های بنده در کنار شما بوده و طی این مدت تمام تلاش و مساعی این جانب هدفی جز موفقیت سازمان معلمان در پی گیری خواسته هایش نداشته است !
به باور من ، حاصل تلاش ، هزینه ها و دستاوردهای جمعی ما به قدری بزرگ است که قطعا در تاریخ ثبت خواهد شد .
اینک و در این زمانه غریب با توجه به جمع بندی های خویش ، از سمت دبیر کلی سازمان استعفا داده و ضمن آرزوی موفقیت برای همه عزیزان سازمان ، از این تاریخ عمده فعالیت های خود را به صور دیگر مدنی و مسالمت آمیز سامان خواهم داد .
از آن جا که شخصا در مسیر تحولات ۳۰ سال اخیر به گونه ای کاملا آگاهانه قرار داشته ام و در یک دهه گذشته با فعالیت در سازمان معلمان درگیر مسائل جامعه و سازمان شده ام به صراحت اعلان می کنم :
آن که می خندد هنوز
خبر هولناک را
نشنیده است ....
علی رضا هاشمی سنجانی
سی ام مرداد یکهزار و سیصد و هشتاد و هشت

دیدار نمایندگان معلمان در کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان با خانواده های زندانیان سیاسی


دیدار نمایندگان معلمان در کانون صنفی معلمان ایران و سازمان
معلمان ایران با خانواده های زندانیان سیاسی

همسر شهید رجایی :

" آرزوی مرگ می کنم .... "

نمایندگان معلمان در کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان ایران به دیدار خانواده های زندانیان سیاسی حوادث اخیر رفتند .
در این دیدار که باغانی دبیر کل کانون صنفی معلمان و هاشمی دبیر کل سازمان معلمان به همراه تعدادی از شورای هر دو تشکل حضور داشتند ابتدا باغانی با ابراز همراهی و همدردی با خانواده های زندانیان آمادگی خود را برای هر نوع فعالیت در حهت آزادی این عزیزان اعلام کرد و ضمن ابراز تاسف از برخوردهای صورت گرفته از خانواده های زندانیان خواست تا برایشان سخن بگوید .
خانم مجردی همسر دکتر میردامادی ضمن خوش آمدگویی و تشکر از حضور معلمان اعلام نمود این برخوردها غیر قابل تحمل بوده و هیچ کس گمان نمی کرد در جمهوری اسلامی این ظلم ها صورت بگیرد . همسر آقای ابطحی در این جلسه با ذکر این نکته که وضعیت ما بعد از سخنان ابطحی سخت تر شده است اعلام کرد فشار بر ابطحی و خانواده اش بیشتر شده است و خواسته های بازجوها تمامی ندارد !
ایشان ضمن گله از تهدید خانواده ابطحی در مقابل چشم دختران خواستار آزادی بی قید و شرط ابطحی شد .
همسر چریک پیر بهزاد نبوی از بی خبری نسبت به وضعیت او گفت و عنوان کرد که فقط یک بار با او سخن گفته و بازجوها اصرار داشته اند که خبری از بیرون به او نرسد !
خانم دهقان همسر دکتر عبدالفتاح سلطانی از گذشت بیش از 62 روز از بازداشت غیر قانونی گفت و از غیر قانونی عمل کردن مسئولان ذی ربط گله کرد .
همسر عیسی سحر خیز از صدمه دیدن شوهرش به هنگام دستگیری و عدم مداوا در زندان گفت و در این حال تاکید کرد که عیسی سرحال است و روحیه خوبی دارد و اعلام کرده که بعد از آزادی از همه مسئولان شکایت خواهد کرد .
همسر شهید رجایی نیز که در جلسه حاضر بود ، با بیان اوضاع بدی که در جامعه است گفت : " آرزوی مرگ می کنم از این همه پلیدی و پلشتی ! " و از تاریخچه انحرافی که دامن گیر جامعه شده است سخن گفت و بیداری را شرط موفقیت دانست .

" جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند "...


" جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد
مي‌زنند "...

سيد علي يزديخواه در گفت‌وگو با خبرنگار ايثار و شهادت باشگاه خبري فارس «توانا» اظهار داشت: عزت، افتخار، سربلندي و سرافرازي انقلاب‌ اسلامي ايران نتيجه مقاومت و ايثار كم‌ نظير ملت ايران در برابر تمام تهديدها و زياده‌خواهي‌هاي دشمنان است. وي ادامه داد: اگر دانش‌آموزان بدانند كه آزادي و افتخاري كه در حال حاضر ايران اسلامي دارد، نتيجه مقاومت ملت ايران در برابر دشمنان بوده است، به طور خودجوش به سوي ترويج اين فرهنگ خواهند رفت. رئيس آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران گفت: معتقدم اگر دانش‌آموزان به طور شايسته با فرهنگ مقاومت آشنا شوند، مطمئناً انقلاب ‌اسلامي براي هميشه بيمه خواهد شد. يزديخواه تصريح كرد: شرايط آموزش و پرورش امروز اقتضا مي‌كند كه با چنگ زدن به فرهنگ مقاومت در شناختن الگوهاي اين فرهنگ، به نسل امروز و انتقال آن به نسل‌هاي آينده از طريق كتب درسي بيش از پيش تلاش شود. وي با اشاره به اين مطلب كه ترويج فرهنگ ايثار و شهادت يكي از عوامل سربلندي ايران است، افزود: در زمينه موضوعاتي كه به ترويج شايسته اين فرهنگ ارتباط دارد، بايد به طور جدي و دقيق كار شود. رئيس آموزش و پرورش شهرستان‌هاي استان تهران اضافه كرد: معتقدم اگر مي‌خواهيم در اين زمينه موفق عمل كنيم بايد تمام مسائلي كه در راستاي ترويج فرهنگ ايثار و شهادت مورد خشم و غضب دشمنان انقلاب اسلامي است، احيا كرده و با آن عمل كنيم .»
پس از گذشت بیش از 3 دهه از انقلاب اسلامی و گذراندن یک جنگ 8 ساله به نظر می رسد که مسئولان هنوز از وجود یک خلا در انتقال ارزش های مورد نظر خود به نسل کنونی نگران هستند !
چرا تا کنون دانش آموزان ندانسته و یا نمی دانند كه آزادي و افتخاري كه در حال حاضر ايران اسلامي دارد، نتيجه مقاومت ملت ايران در برابر دشمنان بوده است !
مشکل کجاست ؟
از سوی دیگر ، رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت وزارت آموزش و پرورش که به نظر می رسد نسبت به دیگران دیدگاه های علمی تر و به روزتری نسبت به آموزش و پرورش دارد و با توجه به سمت ایشان انتظاری جز این نیز نمی رود به اظهار نظر در این مورد پرداخته است :
« اگر آموزش و پرورش برنامه‌اي هماهنگ و جامع براي تربيت و اجراي تحول نداشته باشد، ديگران براي نوباوگانمان برنامه‌ريزي مي‌كنند.
يكي از مشكلات امروز آموزش و پرورش اين است كه نمي‌تواند كساني را تربيت كند كه بتوانند به مخالفان و ارزش‌هاي سراب گونه «نه» بگويند. تربيت زماني مطلوب است كه قضاوت صحيح را بين فرزندانمان ايجاد و آنها را به آينده اميدوار و مصمم كند.
در طراحي و اجراي تحول بايد از جوان‌ها بپرسيم و ديدگاه‌هاي امروز و نيازهاي فرداي آنها را در نظر بگيريم؛ جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند.
امروزه رسانه‌ها با مدارس هماهنگ نيستند و ممكن است در رفتار و شكل‌گيري ارزش‌ها در فرزندان پارادوكس و تضاد ايجاد كنند ».
منبع : باشگاه خبري فارس «توانا» به نقل از روابط عمومي پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش
قبل از آن که وارد این موضوع شویم به مثالی در این مورد می پردازم :
مدتی است که روزنامه ایران که ارگان دولت به شمار می آید شروع به تبلیغات وسیع نموده است و می توان گفت خیابانی به در تهران به ندرت یافت می شود که تبلیغات روزنامه ایران در آن به چشم نخورد !
آیا روزنامه ایران را کسی نمی شناسد ؟!
پاسخ این است که روزنامه ایران از فضای افکار عمومی جامعه فاصله گرفته و به نظر می رسد به علت کاهش وسیع مخاطب سعی می کند تا با تبلیغات فراوان بیش از آن که به فکر توسعه روزنامه و یا گسترش فرهنگ روزنامه خوانی باشد به فکر تبلیغ و بزرگ نمایی اقدامات دولت در زمینه های مختلف است !
به نظر می رسد که مشکل در محتوای آن است و اگر کمک ها و رانت های دولتی نبود اکنون این روزنامه و یا نظایر آن مانند کیهان و... خیلی وقت ها پیش باید ورشکست می شدند !
حال فرآیند آموزش را در کشوری مانند ایران در نظر بگیرید .
آیا در این 3 دهه آموزش و پرورش در اختیار بخش خصوصی بوده است ؟
آیا در این 30 سال تلویزیون و یا رادیوی خصوصی داشته ایم ؟
پس چگونه است که مسئولان ابتدا به ساکن صحبت می کنند گویی که در ابتدای راه هستند !
برخی تصور می کنند با بودن این همه رسانه در اختیار حاکمیت باز هم ضمن استمرار آن سیاست ها و برنامه ها باید آن را توسعه و گسترش داد !
به عنوان مثال ، از تغییر کتاب های درسی و ... سخن می رانند !
فرضا کتاب های درسی هم هم سو با تریبون های رسمی شوند آیا مشکل حل می شود ؟
معلمی که از وضعیت شغلی و اجتماعی اش ناراحت و معترض است را چه می کنید ؟
خانواده های آن ها را چه می کنید ؟
رسانه ها و ابزارهای ارتباطی پیش رونده در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات را چه می کنید ؟
آیا قرار است همه این ها مطابق قرائت رسمی بازتعریف شوند ؟!
آیا نباید به ریشه یابی پرداخت و پذیرفت که هر معلولی علتی دارد ؟!
مسئولی که دم از فرهنگ ایثار و شهادت می زند اما برای ماندن در پست و مقام خویش حاضر است که هم خود را سانسور و هم دیگران را کنترل کند چگونه می تواند این فرهنگ را به دیگران منتقل کند ؟
مسئولی که خود می داند به درد این کار نمی خورد و بر اساس شایستگی های شغلی و توانایی های فردی و تخصص به این مقام نرسیده است آیا حاضر است در راستای همان فرهنگ ایٍثار از خود گذشتگی کرده و جای خود را به افراد توانمند تر و شایسته تر بدهد ویا آن که آن پست را موهبت و یا غنیمتی می داند که حفظ آن جزء اهم تکالیف و تعهدات به شمار می آید ؟ !
مسئولان باید بپذیرند که زمان سر دادن حرف ها و سخنان بی پایه گذشته است !
به قول خانم تحریری نیک صفت ... " جوانان امروز كمتر با ما حرف مي‌زنند ولي در رفتارشان فرياد مي‌زنند "
مسئولان باید ضمن قبول و اعتراف این که سیاست های قبلی در زمینه برنامه ریزی آموزشی و تربیتی نادرست بوده باید که در این برنامه ها تجدید نطر کنند و گرنه روند جامعه و آگاهی افکار عمومی آن ها را وادار به پذیرش آن ها خواهد نمود !
شاید آن موقع کمی دیر شده باشد ....

نظام آموزشی نمی تواند و نباید " خود گردان " شود !



 

۱۳۸۸ مرداد ۲۷, سه‌شنبه

گزارش دیدار اعضای کانون صنفی معلمان و سازمان معلمان با یکی دیگر از شهدای " جنبش سبز

گزارش دیدار اعضای کانون صنفی معلمان ایران و سازمان معلمان
ایران با یکی دیگر از شهدای " جنبش سبز " :
« عباس دیسناد »

آقای ذاتی از اعضای کانون صنفی معلمان ایران آغازگر این جلسه بود .
وی در ابتدا ضمن معرفی اعضا از خانواده ایشان خواستند تا نحوه شهادت ایشان را توضیح دهند .
همسر شهید چنین گفت :
عباس مغازه ای در خیابان کارون داشت . او اطلاعی از این که روز سی خرداد تجمع و راهپیمایی اعلام شده است نداشت . قرار شد آن روز زودتر به خانه بیاید . حدود ساعت 5 بعد ظهر دخترم به او زنگ می زند . عباس به سر کوچه می رود و از پشت سر با باتوم به سر او می زنند و دچار ضربه مغزی می شود . او را به بیمارستان شهریار می برند . حدود 3 روز در حالت کما بود . روز چهارشنبه او فوت می کند و روز پنج شنبه در سردخانه بود و روز جمعه او را در بهشت زهرا دفن کردیم .
فعلا پرونده در آگاهی تهران است . از طرف کلانتری مامور به بیمارستان آمد . در آن بیمارستان 8 نفر تیر خورده بودند و همان روز 3 نفر فوت کردند . ار هر خانواده مبلغ 15 میلیون تومان برای تحویل جنازه ها می خواستند !
حدود 3 میلیون تومان هزینه بیمارستان ما شد .
" عباس " جانباز جنگ تحمیلی بود . در بدنش چند ترکش بود و بعضی اوقات دچار کمر دردهای شدید می شد . با این حال وقتی عباس از جنگ آمد خود را به به عنوان جانباز به مراکز رسمی اعلام نکرد تا از مزایای آن بهره مند شود !
ما در این منزل مستاجر هستیم و مغازه ایشان هم اسیتجاری بود .
وقتی عباس در بیمارستان بود می خواستیم او را ترخیص کنیم اما اجازه این کار را به ما ندادند !
وقتی ایشان به علت مرگ مغزی فوت کرد می خواستیم اعضای بدن او را اهدا کنیم که باز هم موافقت نکردند !
دکتر ایشان به ما گفت که اگر عباس را زودتر آورده بودید امکان زنده ماندنش زیاد بود !
برخی از همسایگان به ما گفتند که وقتی عباس دچار ضربه شد ماموران از نزدیک شدن مردم برای انتقال او به بیمارستان ممانعت می کردند و او مدت ها بر روی زمین بود !
البته از شورای شهر آقای دکتر نجفی و خانم دکتر ابتکار پیش ما آمدند و ما از آن ها تشکر می کنیم .
به ما گفتند که علت مرگ ایشان را " سکته قلبی " اعلام کنیم !
پسر شهید دیسناد نیز گفت :
" تا کنون پرونده را پیگیری کرده ایم اما جواب خاصی نمی دهند ! می گویند بروید و روز بعد بیایید !
می گوییم کی و آن ها اظهار بی اطلاعی می کنند !
جواب های سربالا می دهند ...
در ادامه آقای ذاتی خطاب به حاضران گفت : " چرا باید شرایطی در جامعه پیش آید که ده ها نفر به شدیدترین شکل کشته شوند در حالی که بسیاری از آن ها افراد معمولی و عابر پیاده بوده اند !
مهم تر از همه رفتار نیروهای انتظامی است که بدترین ضربات را بدون دلیل به سر افراد می زدند که داخل آن میلگرد 16 است !
این چیزی جز مصداق جنایت علیه بشریت نیست !
متاسفیم که یک عابر پیاده این جور بی رحمانه و بدون تذکر از پشت توسط یک فرد که خود را حافظ امنیت می داند مورد حمله ناجوانمردانه قرار می گیرد !
ما این درد عظیم و این کشته شدن مظلومانه را به همه کلاس ها و انشاها که دانش آموزان می نویسند خواهیم رساند که به نظر من این مظلومیت سوزاننده تر از هر نوع جنایتی است !
در پایان ، اعضا برای خانواده ایشان طلب صبر نمودند .

" تحول بنیادین " در آموزش و پرورش با " گفتار درمانی " حاصل نمی شود !

" تحول بنیادین " در آموزش و پرورش با " گفتار درمانی " حاصل
نمی شود !
فعالان صنفی و مدنی نباید افق و چشم انداز را فراموش کرده و یا
به ماشینی برای کم کردن توقعات قانونی و طبیعی جامعه و
نهایتا " توجیه وضع موجود با بهانه واقع نگری " تبدیل شوند !

اخیرا رئیس پژوهشگاه تعلیم و تربیت موضوعات و مطالب مهمی را در مورد " تحول در نظام آموزش و پرورش بیان کرده اند :
تحریری نیک صفت:
وزیر آینده آموزش و پرورش معلم محور باشد/حذف قانون محدودیت تحقیق معلمان
ساری - خبرگزاری مهر: رئیس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش گفت: تفکر اصلی وزیر آینده آموزش و پرورش بر اساس معلم محوری باشد.
به گزارش خبرنگار مهر در قائمشهر، هاجر تحریری نیک صفت بعد از ظهر دوشنبه در همایش یک روزه تحول بنیادین آموزش و پرورش اظهار داشت: توانمندی معلم باید به قدری باشد که ابهت و وجهات آن دانش آموز را به احترام وا دارد.
وی با تاکید بر اینکه با افزایش حقوق ناچیز این امر محقق نخواهد شد، خاطرنشان کرد: آموزش و پرورش باید برای انتخاب، نگه داشت و کارآمدی معلم برنامه داشته باشد.
تحریری نیک صفت به عدم کیفیت آموزش های ضمن خدمت فرهنگیان اشاره کرد و افزود: بی توجهی معلمان و عدم رعایت قوانین آموزشی در این کلاس ها موجب شده تا متولیان این امر در فکر حذف این دوره آموزشی باشند.
وی خواستار هزینه و برنامه ریزی متولیان امر برای دوره های آموزش ضمن خدمت معلمان شدند.
رئیس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش در خصوص تحول بنیادین آموزش و پرورش گفت: بستر سازی مناسب برای تفکر، بروز خلاقیت، جوانگرایی در مدیریت، بهره گیری از مشارکت کارشناسان و معلمان، تغییر نگرش مباحثی عنوان کرد که از بیانات مقام معظم رهبری در تحول آموزش و پرورش استنباط شده است.
وی با بیان اینکه این تحول باید با سرعتی انجام شود که نسل حاضر نیز بتوانند از آن بهره مند شوند، یادآور شد: محققان تنها در اتاق های خود به دنبال نیازهای نظام و تعلیم و تربیت را نباشند و برای تحقیق در این خصوص به مدارس بروند.
به گفته وی، نباید تحول را در آسمان جستجو کرد بلکه در این تحولات باید ذائقه دانش آموزان را لحاظ کرد.
تحریری نیک سفت با گلایه از اینکه رسانه ها از نظام تعلیم و تربیت جدا و رها هستند، اظهار داشت: برنامه هایی که در رسانه ملی پخش می شود با گفته های معلمان در کلاس درس مطابقت ندارد که این امر موجب گمراهی دانش آموزان می شود.
وی تحول را یک حرکت ریشه ای و اجتناب ناپذیر توصیف کرد و گفت: تحولات از آموزش و پرورش با زور و اجبار صورت و بخشنامه و آیین نامه امکان پذیر نیست بلکه گروه معلمان و دانش آموزان هر کدام زبان خاص خود را برای پذیرش این تحولات دارند.
رئیس پژوهشگاه مطالعات وزارت آموزش و پرورش تدوین فلسفه تربیت اسلامی و ویژگی های آنان مطلوب، طراحی و برنامه ریزی نظام مطلوب، اقدامات شجاعانه در اجرای برنامه ها، طراحی محتوای برنامه های آموزشی و درسی و تربیت و به روز کردن مجریان مستعد و لایق را گام های تحول اساسی بنیادین در اموزش و پرورش اعلام کرد.
وی همچنین خواستار اصلاح قانون تحقیقات معلمان شد و خاطرنشان کرد: محدودیت قائل شدن برای تحقیق معلمان اصلا به صلاح نظام تعلیم و تربیت کشور نیست و نمایندگان مجلس شورای اسلامی در خصوص حذف یا اصلاح این قانون دست کار شوند.
تحریری نیک صفت به کمک 600 میلیارد تومانی خیرین مدرسه ساز در سال گذشته اشاره کرد و اظهار داشت: ساختمان سازی با مدرسه سازی متفاوت است و آموزش و پرورش باید مدارسی بسازد که دانش آموزان نخواهند آن را ترک کنند نه اینکه منتظر تمام شدن کلاس درس برای خروج از مدرسه باشند.
" سخن معلم " قبلا مطالبی را در موضوع " تحول " در آموزش و پرورش به رشته تحریر درآورده است .
با مصادره و قلب واژه ها و مفاهیم نمی توان به جایی رسید .... چهارشنبه بیست و چهارم تیر 1388 13:2
کوچک کردن آموزش و پرورش نیاز به افکار بزرگ دارد ... پنجشنبه بیست و دوم مرداد 1388 22:7
اکنون نیز سخن از ایجاد تحول در آموزش و پرورش است .
رئیس مرکز نظارت راهبردی وزارت آموزش و پرورش ، تحول در آموزش و پرورش را منوط به نهادینه شدن " تفکر سیستمی " دانسته است :
« به گزارش شبکه ایران از مازندران، محمد بناییان ‌سفید در دومین همایش منطقه‌ای تحول بنیادین در آموزش و پرورش از تحویل اسناد مربوط به تحول در آموزش و پرورش در آبان سال‌ جاری به شورای عالی انقلاب فرهنگی برای تصویب نهایی خبر داد.بناییان‌سفید با اعلام اینکه استراتژی ایجاد تحول باید بر مبنای احصای وضعیت موجود و رسیدن به قرب الهی صورت گیرد، افزود: در تدوین استراتژی تحول نباید یک نسل را فدای نسل دیگر کرد و شاخص‌های آن را به اقتضای زمان و قاعده سیستم تدوین کرد. وی با اشاره به اینکه تعلیم و تربیت را نمی‌توان از هم جدا کرد، اظهار داشت: باید یک حلقه رابط بین این دو بخش برای رسیدن به اهداف ایجاد کرد. رئیس مرکز نظارت راهبردی وزارت آموزش و پرورش با بیان اینکه استراتژی‌های تحول در آموزش و پرورش باید در مدارس درونی شود، تصریح کرد: آموزش و پرورش نیاز به بانک اطلاعاتی از شیوه و نحوه گزینش مدیران خود دارد.بناییان سفید خاطرنشان کرد: مدیران در درونی‌کردن تحول در آموزش و پرورش نقش مهمی دارند ».
مطالب و آیتم هایی که در بالا به آن اشاره شده است اکثرا منطقی و درست است .
اما سخن این است که چرا آن ها در سیستم نهادینه نمی شوند و یا به صورت یک قاعده در میان رفتارهای اداری و انسانی ظهور نمی یابند !
مشکل کجاست ؟
به نظر می رسد مهم ترین مساله ای که نظام آموزش و پرورش به آن مبتلاست و البته از قبل نیز وجود داشته است " بحران اعتماد " است .
می توان گفت شکاف میان مدرسه و اداره از ابتدا در آموزش و پرورش وجود داشته است و در دراز مدت به عمق و پهنای آن افزوده شده است به خصوص متاثر از شرایط اجتماعی و سیاسی که اکنون کلان جامعه را در برگرفته است و به یک بحران فراگیر تبدیل شده است !
در واقع در سیستم آموزشی ما ، صف به ستاد اعتمادی ندارد و این یک جریان دو سویه است !
ما در این جا قصد آسیب شناسی مشکلات سیستم را نداریم اما یک اصل مهم این است که بحران اعتماد نهایتا به کاهش و یا فقدان مشارکت تبدیل شده و این مساله در دراز مدت کل سیستم را در معرض انهدام و فروپاشی قرار خواهد داد !
برای برداشتن دیوار بی اعتمادی نیز " گفتار درمانی " فایده ای ندارد !
باید گام های عملی براشته شود .
" سخن معلم " در بخش های مختلف " به تعدادی از آن ها اشاره نموده است . به عنوان نمونه ، تعریف یک جایگاه جدید در مراکز تصمیم گیری و تصمیم سازی آموزش و پرورش مانند شورای عالی آموزش و پرورش و یا کمیسیون تعلیم و تربیت شورای عالی انقلاب فرهنگی و یا از همه مهم تر تشکیل " سازمان نظام معلمی " به صورت مستقل و یا غیر دولتی می تواند نمونه این کارها باشد .
آقای علی احمدی علی رغم پیشنهاد تشکیل سازمان نظام معلمی و تذکر فعالان تشکل ها هنوزدر مورد اجرای آن تردید جدی دارد !
اما رفتار شناسی مسئولان تصمیم گیر نشان از آن دارد که آن ها اراده جدی برای این گونه امور را ندارند !
این که مسئولان در گفتار چیزی بگویند اما در عمل و رفتار گونه دیگری عمل کنند به بحران بی اعتمادی کمکی نخواهد کرد !
از سوی دیگر ، برخی گفته های مسئولان با یکدیگر نیز در تناقض است !
به عنوان نمونه ، در ابتدای ورود آقای علی احمدی به وزارت آموزش و پرورش همگان انتظار داشتند که ایشان اقدامات آقای فرشیدی را در دوران وزارت جبران نموده و در اولین اقدام ، پرونده های قضایی و اداری فعالان صنفی را مختومه کند ایشان نه تنها این کار را نکرد بلکه در جلسه ای با مسئولان هیات های تخلف اداری درمشهد در سال 87 برای اولین بارسخن از برخورد مستقیم این هیات ها با جرائم سازمان یافته معلمان راند !
و یا در بهمن سال 87 در برابر اعلام موضع تشکل ها در مورد تعیین ضرب الاجل برای اجرای قانون مدیریت خدمات کشوری ضمن تهدید ضمنی فعالان تشکل ها ، عنوان کرد که منتظر جولان معلمان و فعالان تشکل هاست !
حال این فرد و یا افراد مشابه بیایند و دم از تحول بنیادین در آموزش و پرورش بزنند !
چه کمکی به حل مساله خواهد کرد ؟
البته در دولت آقای احمدی نژاد که اصولا با نگرش علمی و منطقی به مسائل و رویدادها مشکل دارد و هر چیزی را در یک تئوری " توطئه و دشمن خارجی " تعبیر و تفسیر می کند و نگاهش یک نگاه امنیتی و نظامی است انعکاس سخنانی از نوع آن چه که در بالا به آن اشاره شده است یک چیز عجیب و خرق عادت به شمار می آید اما مهم این است که ما و فعالان صنفی و مدنی نباید افق و چشم انداز را فراموش کنیم و نباید به ماشینی برای کم کردن توقعات قانونی و طبیعی جامعه و نهایتا " توجیه وضع موجود با بهانه واقع نگری " تبدیل شویم !
ضمن آسیب شناسی رفتار و کنش ها و واکنش های خود باید در مقابل گفتار و عملکرد مسئولان حساس باشیم و باید ضمن شنیدن سخن افراد و مسئولان ، تنها معیار برای تراز مسئولان همانا کردار و رفتار مسئولان باشد .

آموزش و پرورش و پازل احمدی نژاد ...

آموزش و پرورش و پازل احمدی نژاد ...

تا کنون آقای احمدی نژاد نام 6 نفر را به عنوان وزیر از طریق تلویزیون معرفی نموده است .
بر خلاف رویه مرسوم در این 30 سال برای اولین بار نام دو زن در میان افراد معرفی شده به چشم می خورد خانم فاطمه آجرلو به عنوان وزیر رفاه و خانم مرضیه وحید دستجردی به عنوان وزیر بهداشت .
البته از آقای احمدی نژاد که مطابق با عادت همیشگی و مالوف ایرانیان مبنی بر " غیر قابل پیش بینی بودن " و به عبارتی " بی برنامه بودن " این گونه عمل کرده است بیش از این هم انتظاری نبود !
برخی از صاحب نظران و کارشناسان عنوان کرده اند که با توجه به بحران مشروعیت دولت آقای احمدی نژاد ایشان با در پیش گرفتن یک عادت غیر مرسوم سعی کرده است تا آن بحران تا حدودی تحت الشعاع این چینش قرار گیرد و یا حداقل در میان قشر زنان که ببیش از نیمی از جمعیت ایران را تشکیل می دهند به کمی مقبولیت اجتماعی دست یابد .
این تحلیل می تواند تا حد زیادی واقع بینانه به نظر برسد !
آقای احمدی نژاد با هر نیت و انگیزه ای که این کار را انجام داده باشد در فضای جامعه مرد سالار ما امری بدیع و مثبت به شمار می آید ؛ هرچند اصلاح طلبان در دوره خود با توجیهات مختلف از انجام آن طفره رفتند و از ظرفیت های اجتماعی ایجاد شده به خوبی بهره نگرفتند !
اما سوال این است ، چرا با وجود آن که بیش از60 از وزراتخانه آموزش و پرورش را زنان تشکیل می دهند آقای احمدی نژاد تا کنون از معرفی وزیر زن برای این دستگاه مادر اجتناب کرده است ؟
به نظر می رسد شاید یکی از دلایل این مساله ناشی از این ذهنیت باشد که وزنه آموزش و پرورش در آن حد نیست تا آقای احمدی نژاد بخواهد با قرار دادن یک وزیر زن در راس این تشکیلات قطعات پازل خود را تکمیل کند !
صورت مساله چیست ؟
تجربه سه دهه پس از انقلاب نشان داده است که نه مجلس و نه بدنه معلمان از عملکرد وزرای آموزش و پرورش راضی نبوده اند !
در این میان به نظر می رسد که عملکرد آقای دکتر نجفی در میان وزرای دیگر کمی مقبول تر به نظر می رسد .
چرا چنین است ؟
می توان گفت در میان وزرای پس از انقلاب منهای دکتر شکوهی آقای دکتر نجفی واجد دو خصوصیت بوده اند : یکی تفکر علمی و سیستماتیک در حل مساله و دیگری روابط عمومی خوب .
این می توانسته است منجر به محبوبیت نسبی ایشان در میان فرهنگیان شود .
به عبارت دیگر ، در عرصه مدیریت برای مردم و جامعه ما زن بودن و یا مرد بودن تفاوت چندانی ندارد !
مهم توانایی مدیریتی و حل مساله به صورت علمی و عادلانه است . در واقع ، با آن که پوسته جامعه ما مدرن اما محتوای آن از قالب های سنت پیروی می کند اما جامعه شناسی رفتارهای اجتماعی ما موید این مساله است که مردم ما در عمل قالب های مدرنیته را بر اشکال سنتی آن ترجیح می دهند و در حوزه مدیریت کلان کسی را قبول دارند که به این قالب ها وفادار باشد .
واقعیت چیست ؟
اما در این میان نکته مهم آن است که روح حاکم بر دولت آقای احمدی نژاد از نوع علمی وتخصص مداری نیست !
در واقع ، افراد در کابینه دهم باید که یک مجری کامل و بدون انتقاد باشند !
هر چند هر وزیر باید و قاعدتا تابع سیاست های عملی رئیس جمهور باشد اما استقلال علمی و نظری در این دولت معنایی ندارد !
هر کس میزان و درجه متابعتش بیشتر باشد احتمال بقایش نیز بیشتر خواهد بود !
عملکرد آقای احمدی نژاد در این حداقل 4 سال نشان داده است که ایشان کسی را بالاتر از خود تحمل نمی کند !
فرهنگیان چه باید کنند ؟
با توجه به وضعیت موجود و نیز شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه این که چه کسی وزیر باشد برای فرهنگیان تفاوت چندانی نخواهد کرد !
هر چند وجود یک وزیر زن در آموزش و پرورش ممکن است " وظیفه مداری " را بر "رابطه مداری " قوت بخشیده و نیز تجربه جدیدی برای جامعه فرهنگیان برای رهایی از این روزمرگی مفرط باشد .
اما مساله مهم همان است که قبلا بر روی آن تاکید کرده ایم :
" مطالبه محوری "
فرهنگیان در هر شرایطی باید مطالبات خود را از دولت طلب کنند .
بسنده کردن به این مساله که این دولت مشکل و بحران مشروعیت دارد کافی نیست !
شاید بسط و توسعه این تفکر منجر به این شود که دولت خود را از سیل و تراکم این مطالبات در امان ببیند و از این رهگذر نوعی سپر و حفاظ اجتماعی نیز برای این دولت تشکیل شود !
احساس تنفر و یا برائت کافی نیست !
باید در راستای مطالبه محوری حرکت کرد .
و در این دولت بیشتر !